پنجشنبه 27 تير 1392-1:36

دیگه هیچ آرزویی ندارم!

ستوده نامه(9)/در گفت وگوی مازندنومه با دکتر منوچهر ستوده مطرح شد:هیچ آرزویی ندارم!به هر چی دلم خواست رسیدم.آرزو مال مغزهای ناخوشه!/این مقدار کاری که کردم یک صدم اون چیزی نیست که می تونستم انجام بدم.


مازندنومه،سردبیر:*ساعت 10 صبح دوشنبه 24 تیرماه:

-سلام آقای دکتر!حال شما خوبه؟

&سلام،متشکرم

- استاد!چند روز زودتر،صدمین سال تولدتون رو تبریک می گم، فرصت دارید چند تا سئوال بپرسم؟سئوال ها خودمونیه،زیاد مزاحم نمی شم.

&باشه بپرس،اما الان نه! این جا دارن فیلم برداری می کنن.

-چشم.پس عصر دوباره زنگ می زنم.ساعت 6 غروب خوبه؟

&آره.گمان کنم تا اون وقت کار این بچه های فیلم بردار هم تموم شده باشه.

*ساعت 18 دوشنبه 24 تیرماه!

-سلام دوباره آقای دکتر ستوده،کار دوستان تصویربردار تموم شد؟

&سلام.نه هنوز،از صبح تا حالا اینجان،ول هم نمی کنن! از ایوان و در و دیوار و باغ و همه چیِ این جا فیلم گرفتند!

-پس من یک ساعت دیگه زنگ می زنم،امیدوارم تموم شده باشه کار.

*ساعت 19 دوشنبه 24 تیرماه!

- باز هم سلام دکتر،چی شد بالاخره؟کار تصویربرداری تموم شد؟

& بله،بله،تموم شد،من از الان تمام و کمال در رکاب شما هستم،تا هر وقت بگید.شرمنده ام که معطل شدید.

- اختیار دارید استاد،علاقه مندان شما برای جشن صدسالگی تون سنگ تموم گذاشتن!احتمالا" این فیلم برداری هم در همین راستاست.برای تلویزیون خودمونه یا کار آزاده؟

& بذار بپرسم(استاد از گروه فیلم برداری سئوال می کند)...اینا می گن یه کار مستنده،مربوط به تلویزیون هم نیست،آزاده.یه سری از بچه ها اومدن از همه چیِ این جا فیلم گرفتند.

- دکتر الان کجا تشریف دارید؟سلمان شهر یا ییلاق تون؟

& یلاقم،کوشکک لورا.

- آب ییلاق سازگار! نزدیک یوش،تو جاده کندوان دیگه؟

& بله،بله

- دوستانی که اومدن اون جا خیلی تعریف می کردند! این روزا چی کار می کنید؟

& حقوق بازنشستگی ام رو می گیرم و توی ایوان نشسته ام و زیر آفتاب کتاب می خونم.

- مشخصا" چه کتابی الان دست تونه؟

& الان کتاب"بیست و پنج جستار" محمد تقی دانش پژوه دستمه.

- خدابیامرزه استاد دانش پژوه رو،هم ولایتی ما بود.آدم باسواد و با فضیلتی بود و دوست قدیمی شما.این کتاب رو بنیاد موقوفات دکتر افشار به گمانم چاپ کرده؟

& بله،بله،درسته.

- استاد! علاقه مندان و دوستداران شما مدتیه که دارند برای شما جشن صده می گیرند.کارهای مختلفی هم انجام دادند.چه احساسی دارید؟

&مسلما" خوشحالم.یه عده دارن از آستارا تا استارباد رو دوچرخه سواری می کنن،یکی،دو تا خانم هم باهاشون دارن رکاب می زنن این مسیر رو. در هر شهری درخت می کارن،درختکاری خیلی خوبه.

3-2 تا درخت رو هم آوردن این جا توی یلاق ما کاشتن.جمعه 28 تیرماه هم می خوان در تهران مراسمی بگیرن که چون هنوز اون کار انجام نشده،نمی تونم نظری بدم.

-دکتر ستوده!من چند تا کلمه می گم شما بعد از اون ها،نظر و احساس تون رو بگید:

همسر:(می خندد)چی بگم؟...یاد شوهر افتادم!

کتاب:انیس کنج تنهایی کتاب است/رفیق گنج دانایی کتاب است

مازندران:که مازندران شهر ما یاد باد...درباره مازندران نمی شه توی یک خط حرف زد.درباره اش می شه کتاب ها نوشت.البته خیلی ها نوشتند و ما خوندیم.هر چند بعضی چیزاش مثل وجه تسمیه و"مازندر"و"مازن" و این ها پرت و پلا بود و عاقلانه نبود،چون بر اساس اصول اشتقاق و لغت سازی نبود،ولی ما خوندیم و قبول کردیم.

سفر:نصف زندگی من سفره.اگر این سفرها نبود نصف تجربه های خودم رو پیدا نمی کردم

سفر برون کند از طبعِ مرد،خامی را / کباب،پخته نگردد مگر به گردیدن

-آخرین بار کی به سفر رفتید؟

&با آقای ایرج افشار رفتیم سمت اصطهبانات و اون جاها،بعد برگشتیم تهران.

-مرحوم افشار بعد از اون سفر،یه سفرنامه هم نوشت و ماجراهای شما دو نفر رو در این مسافرت،تو مجله ای چاپ کرد.

& آره،درسته،چاپ شد.

- دو بار اون سفرنامه رو خوندم.کارتون خیلی تحسین برانگیز و متهورانه بود.اما من هیچ وقت وسوسه نشدم یه همچین سفری برم!

استاد!حالا که از سفر گفتیم،اسم این دریامون رو چی بذاریم؟همین دریایی که راه به راه مسافرا توش غرق می شن؟دریای خزره یا مازندران یا...؟

&هیچ کدوم! دریای آبسکون بهترین اسمه.همین آبسکون و والسلام! کاسپی و ماسپی و این ها رو ولش کنین!

-دکتر! چه جوری می شه صدساله شد؟آدم به شما حسادتش می شه.هنوز تو این سن صداتون جوونه و سرحالید!

&راز عمر صدساله من رو نمی شه در 4-3 جمله خلاصه کرد.اما می تونم بگم مردم در غذای خودشون دقت کنن.

هر چیزی رو نخورن،سروقت غذا بخورن،اگه مثلا" هر روز 12 ظهر ناهار می خورید دیگه نکنیدش ساعت 1 یا 2،همون 12 باشه.

غذاهای ضد هم نخورید،غذای سرد قدرت و توانایی نداره،نخورید.برنج کم تر بخورید،برنچ طبع سرد داره و معده شما رو خراب می کنه.علاوه بر غذا،آب هم خیلی مهمه.

- خواب چطور؟شنیدیم شما آفتاب که غروب کرد می خوابید؟

&درسته،خواب باید طولانی و ممتد باشه،خواب آدم هم باید سرجاش باشه.خلاصه این که بعضی ها به دنیا می آن که بمیرن و بعضی ها به دنیا می آن که بمونن!

- دوست دارم یه پند به ما بدید.نصیحتی بکنید.

&هر چه پند و نصیحت بود قدما کرده اند،حافظ و سعدی گفته اند،چیزی نمونده که من بگم،اما عده کمی این پندها رو خونده اند و عده کم تری هم تاثیر پذیرفته اند.

- بعد از صد سال عمر که از خدا گرفته اید،آرزویی هم دارید؟

& هیچ آرزویی ندارم!(روی واژه "هیچ" تاکید می کند)به هر چی دلم خواست رسیدم.آرزو مال مغزهای ناخوشه!آقاجان اگه مطلبی رو می تونی انجام بدی،خب تمومش کن،آرزو چیه دیگه؟!آرزو امر باطلیه!

- کار ناتمام چی؟ کار ناتمام دارید؟

&این مقدار کاری که کردم یک صدم اون چیزی نیست که می تونستم انجام بدم.هیچ وقت هم ادعا نکردم کارهایم کامله.

- باز هم سئوال دارم،ولی بیشتر از این مزاحم نمی شم،از صبح، سر اون فیلم مستند بودید،الان هم من زنگ زدم،ببخشید دیگه.

& نه شما ببخشید که چند باز زنگ زدید و معطل شدید.خوشحال شدم.

- افتخاری بود برای من.ایشالا 120 ساله بشید و هم چنان برای ما بنویسید.

[پس از گفت و گو:]

به همراه بخش های مختلفی که در قالب یادداشت و دل نوشته و خاطره، به کمک تعدادی از شاگردان دکتر ستوده و پژوهشگران گران قدر استان،در چند بخش و با عنوان"ستوده نامه"فراهم کرده ایم،یک بسته صوتی نیز ساخته ام که در قسمت پادکست سایت قرار گرفته است.

در این بسته که کم تر از 17 دقیقه تایم دارد،از بخش هایی از صدای استاد که چند سال پیش با رادیو مازندران گفتگو کرده بود،استفاده و با صدای گوینده(مریم دلفانی،گوینده رادیو) و نیز موسیقی ترکیب کرده ام.

علاوه بر این دیروز گفت وگوی دیگری را همکار ما-محمد محمدخانی-با دکتر ستوده انجام داد که آن نیز در پادکست قرار گرفته و می توانید هر دو بسته صوتی را بشنوید.

تنها خواستیم یادی از این بزرگمرد در بود او کرده باشیم وگرنه می دانیم مجموعه مطالب و بسته هایی که در جشن صدمین سال تولد دکتر منوچهر ستوده فراهم کرده ایم،ذره ای از تلاش ها و آفرینش های او را در عرصه دانش و فرهنگ و ادبیات ایران و مازندران جبران نخواهد کرد.

*سایر مطالب مرتبط:

- ستوده ستودنی http://www.mazandnume.com/?PNID=V15685

- مرد نکته سنجی ها و سخت گیری ها http://www.mazandnume.com/?PNID=V15740

- او پدر مازندران شناسی است http://www.mazandnume.com/?PNID=V15739

- به فلک بی اعتنا است! http://www.mazandnume.com/?PNID=V15736

- صد سال عشق به ایران http://www.mazandnume.com/?PNID=V15738

- من،منوچهر ستوده صد سال دارم http://www.mazandnume.com/?PNID=V15735

- کتاب شناسی ستوده http://www.mazandnume.com/?PNID=V15734

- "سرو کهنسال" منتشر شد http://www.mazandnume.com/?PNID=V15733

- افشار از ستوده می گوید http://www.mazandnume.com/?PNID=V15732