پنجشنبه 10 مرداد 1392-10:40

«ویرانه» به مازندرانی ها می رسد؟

درباره تنها مازندرانی کابینه یازدهم و ویرانه ای که تحویل می گیرد/پس از سید حسن موسوی که در دولت دهم مدتی در راس سازمان میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی قرار داشت،در دولت یازدهم هم یک مازندرانی رییس سازمان میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی می شود و این ویرانه سرا را مدیریت خواهد کرد.نام او دکتر سیدرضا صالحی امیری است.


مازندنومه،سردبیر:اولین بار در سال ۱۲۸۶ شمسی بود که وزارت فرهنگ و معارف، اوقاف و صنايع مستظرفه کوشید تا با چشم های یک ارگان دولتی، میراث فرهنگی سرزمین پهناور و کهنی چون ایران را ببیند. این نگاه منجر به تاسیس موزه ملي ايران و اداره عتيقات شد تا چشم دولت را بیش از پیش به روی این ظرفیت عظیم اما معطل و محروم بگشاید.

اما این وزارت فرهنگ وهنر بود که در سال ۱۳۴۳ میراث فرهنگی را که دیگر به یک نظم سازمانی مطلوب دست یافته بود، در قالب یک معاونت، تبدیل به یک مسئله تخصصی کرد.

پس از سال ۱۳۵۸ و انحلال وزارت فرهنگ و هنر، مسئولیت ‌ها و برنامه های این وزارتخانه بر عهده وزارت فرهنگ و آموزش عالي قرار گرفت. بدین ترتیب میراث فرهنگی که تازه پدری و قیمی پیدا کرده بود دوباره بی ‌پدر شد،تا سال ۱۳۶۰ که بر اساس مصوبه هیئت وزیران، واحد هاي استاني و فرهنگي که کارکرد هایی چون معرفی میراث فرهنگی داشتند، از این وزارتخانه منفک و در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ادغام شدند که تا تصويب قانون تشكيل ميراث فرهنگي، دو وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و آموزش عالي عهده دار امور میراث فرهنگی باشند.

این انحلال ‌ها و ادغام ‌ها و تفکیک‌ های پی در پی - که همه رویه سیاسی داشت و تنها چیزی که در آنها در نظر گرفته نمی‌شد، میراثی بود البته فرهنگی نه سیاسی- طبیعتا پیامد هایی چون موازی کاری، وظائف مشابه و نبود مدیریت متمرکز را به همراه داشت.

به همین دلیل در سال ۱۳۶۴ تمام دستگاه‌ ها و نهاد هایی که امور میراث فرهنگی را در اجرا و پژوهش، سازماندهی می ‌کردند، از هر دو وزارتخانه جدا و در سازمان ميراث فرهنگي وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالي ادغام شدند.

با تصويب قانون اساسنامه سازمان در سال ۱۳۶۷، اهداف و وظائف سازمان قانونی تعيين و فعاليت‌ هاي مربوط به ميراث فرهنگي منسجم و مدون شد.

پس از آن در سال ۱۳۷۳ به پيشنهاد سازمان امور اداري كشور این سازمان از وزارت فرهنگ و آموزش عالي جدا شد و به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي پیوست.

 در سال ۱۳۸۲ بالاخره زمان استقلال این سازمان یتیم مانده ای که مدام قیم عوض می ‌کرد، فرا رسید و با مصوبه های مجلس شوراي اسلامي در این سال، سازمان ‌هاي ميراث فرهنگي، ايرانگردي و جهانگردي از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به طور کامل جدا شد و بعد از ادغام با یکدیگر، سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري با تمام اختيارات، تحت نظارت رياست جمهوري درآمد.

به موجب مصوبه‌ های جدید، وظائف حاكميتي سازمان ايرانگردي و جهانگردي به سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري منتقل شد و وظائف اجرايي و تصدي با همه امكانات، اعتبارات، نيروي انساني، اموال و دارايي‌ ها و تعهدات در قالب يك شركت دولتي با عنوان شركت توسعه ايرانگردي و جهانگردي به سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري وابسته شد.

برای انجام پژوهش‌ ها و مطالعات لازم در داخل سازمان یک پژوهشگاه به وجود آمد و سازمان صنایع دستی هم که تا پیش از آن جزو وزارت صنایع و معادن بود، در سال ۱۳۸۵ به این سازمان پیوست.

این سازمان علاوه بر آن که گسست و پیوندهای بسیاری را تجربه کرد، قیم‌ها و پدرهای بسیاری را نیز به خود دید.

سید محمد بهشتی، اولین زمامدار این سازمان بود. حسین مرعشی در سال ۱۳۸۳؛ در اواخر دولت هشتم میراث دار بهشتی شد.

با آمدن احمدی‌نژاد، او اولین عضو از کابینه دولت هشتم بود که توسط دولت جدید از کار برکنار شد. اسفندیار رحیم مشایی سومین قیم سازمان بود که از طرف رئیس جمهور برای این پست منصوب شد.

چهارمین رئیس این سازمان حمید بقایی بود. پس از او احمدزاده کرمانی که اندکی پس از ریاست به دلایل نامعلوم استعفا داد و در مراسم تودیع خود نیز شرکت نکرد، بر سر کار آمد.

سپس در حالی که تنها ۱۱ ماه از ریاست سید حسن موسوی می‌گذشت(اهل سوادکوه است و در دوران اسفندیار رحیم مشایی در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری معاون سرمایه گذاری وی بود) محمد شریف ملک زاده با حکم محمود احمدی نژاد به عنوان پنجمین رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در دولت های نهم و دهم منصوب شد.

اما آنچه در این سال‌ های افتان و خیزان بر سازمان میراث فرهنگی و «میراث فرهنگی» کشور گذشت؛ آن قدر دور از ذهن و دست نیافتنی است که دانستنش مستلزم باز گويي ناگفته ‌های بسیاری خواهد بود.

در طول سال های اخیر سازمان میراث فرهنگی ماموریت اصلی اش يعني حفاظت از میراث فرهنگی این مرز و بوم را به کناری نهاد، توسعه گردشگری را که با شعارهای رنگارنگ پیگیری می کرد، وانهاد و صنایع دستی را که قرار بود سهمی در سبد صادارتی کشور یابد، فراموش کرد.

*سوء استفاده های سیاسی از میراث

هر کجای سیستم احمدی نژاد بلنگد،قطعا" سازمان بزرگ میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری کم تر از بقیه بخش ها نمی لنگد،اما چون میراث و گردشگری، نان شب و قوت لایموت مردم نیست،این مشکلات کم تر رسانه ای شده است.

اواسط تیرماه امسال بود که جمعی از دانشجویان باستان‌شناسی کشور با طرح مطالبات جمعی، حل مشکلات فعلی میراث‌فرهنگی را خواستار شدند.

آن ها در نامه ای که به رئیس جمهوری منتخب نوشتند مهم ترین مشکلات حال حاضر سازمان را این گونه شمارش کردند:

ـ تخریب آثار باستانی، دست بردهای موزه‌ای و حفاری‌های غیر‌مجاز.

ـ عدم برنامه ریزی‌های اداری و علمی.

ـ روی کار آمدن افراد غیر متخصص و بی‌تجربه و بازنشستگی و کنار زدن افراد با تجربه و شایسته.

ـ جابجایی و به انزوا کشاندن پژوهشکده‌ی باستان شناسی و در ادامه چند پاره کردن سازمان در سطح استان‌های مختلف.

ـ تغییرات متعدد و غیر اصولی مدیران و مسئولان.

ـ عدم تعامل با گروه‌ها و دانشگاه‌های بین المللی جهت استفاده از دانش و علم آن‌ها و شناساندن توانایی‌های متخصصان داخلی.

ـ دزدی سرمایه‌های فرهنگی- تاریخی و ادبی ایران به وسیله‌ی کشورهای همسایه و عدم مقابله‌ی مقتدرانه مدیران میراث فرهنگی با این مشکلات(در حالی که کشورهای یاد شده با وجود تعارض ساختاری در باورشان به حفظ آثار باستانی در سال های اخیر بطور گسترده به میراث فرهنگی و خصوصاً کاوش های باستان شناختی روی آورده اند.

ـ مهم تر از همه دخالت و سوء استفاده‌های سیاسی از مقولة میراث فرهنگی و مدیریت مبتنی بر روابط.

همه این ها یعنی این که این سازمان در سال های اخیر به بیراهه رفته است و باید به مسیر اصلی برگردد.

*ویرانه ی میراث

بسیاری از علاقه مندان میراث فرهنگی و صنایع دستی کشور،برای بیان آن چه در 8 سال گذشته بر سر این سازمان آمده،از لفظ«ویرانه»استفاده می کنند.

در همین روزهای پایانی عمر دولت دهم نیز عزل و نصب های دقیقه نودی، دست از سر این ویرانه سرا برنمی دارد و طی دو هفته اخیر‌، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان خوزستان، مدیرکل مراکز اقامتی و خدمات گردشگری سازمان میراث فرهنگی و معاون وی و مدیرکل دفتر طرح‌های توسعه معاونت سرمایه‌گذاری برکنار شدند.

دو روز پیش هم مدیرکل مناطق نمونه گردشگری، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان کرمانشاه و لرستان هم از سمت خود برکنار شدند.

در کل طی دو سال گذشته 19 رئیس‌کل و معاون در سازمان میراث فرهنگی عوض شدند که تغییر سه معاون در زمان حضور ملک زاده بود،با این توجیه او که:«حتی اگر یک ثانیه به پایان حضورم مانده باشد اگر کسی را صلاح ندانم حذف می‌کنم و این مسئولیت قانونی من است.»

بر اساس شنیده ها پس از سید حسن موسوی که در دولت دهم مدتی در راس این سازمان بود،در دولت یازدهم هم یک مازندرانی رییس سازمان میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی می شود و این ویرانه سرا را مدیریت خواهد کرد.نام او دکتر سیدرضا صالحی امیری است.

*شاه کلید فرهنگی دولت یازدهم

دکتر سید رضا صالحی امیری، متولد 1340 بابل است.او استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات،مدیر گروه مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات ، معاون پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و مدیر گروه پژوهشی فرهنگی و اجتماعی پژوهشکده تحقیقات راهبردی است.

صالحی امیری دکترای مدیریت دولتی (دانشگاه آزاداسلامی - واحد علوم تحقیقات) دارد و تاکنون کتاب ها و مقاله های گوناگونی را در حوزه مدیریت تالیف کرده است،از جمله:مدیریت منازعات قومی در ایران،مبانی سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگی،مفاهیم و نظریه های فرهنگی،سرمایه اجتماعی،انسجام ملی و تنوع فرهنگی،فرهنگ و مدیریت سازمان های فرهنگی و ....

اگر به تارنمای مرکز تحقیقات استراتژیک سری بزنید،با ده ها عنوان تالیفی و ترجمه ای او در حوزه های مختلف فرهنگی و اجتماعی آشنا می شوید.

او پیش از انتخابات در کسوت معاون فرهنگی و اجتماعی ستاد دکتر حسن روحانی، نماینده او در برنامه زنده تلویزیونی «ثریا» بود که در کنار نمایندگان رضایی،جلیلی و غرضی به تشریح برنامه های دولت تدبیر و امید در خصوص نظام آموزش و پرورش و همچنین نظام آموزش عالی پرداخت.

حضور ثابت دکتر رضا صالحی امیری در کنار دکتر حسن روحانی در مراسم و جلسات و برنامه ها و دیدارهای رییس جمهوری منتخب،از دید رسانه ها مغفول نماند،به همین دلیل او را «شاه کلید فرهنگی دولت یازدهم» و«از مردان مورد وثوق رئیس جمهوری»نام نهادند.

صالحی امیری از نزدیکان و حواریون دکتر حسن روحانی است که در هفته های گذشته بر راس هرم کارگروه فرهنگی قرار داشت و مامور چینش وزرای مترتب با این حوزه بود. مدتی نیز نام او برای تصدی وزارت آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم مطرح بود.

حسن روحانی و حواریونش چندین سال فارغ از هیاهوها و جدل های عرصه سیاست اجرایی، به غنای فکری و نظری خود اهتمام ورزیدند و اکنون می توانند توسعه نظری و اشراف دیدگاهی را که در این مدت عسرت به آن نایل شده اند،به ساختار امور اجرایی کشور تزریق کنند و جانی تازه به شاکله دستگاه های اجرایی ببخشند.

دکتر سید رضا صالحی امیری یکی از مردان مورد وثوق رئیس جمهوری است که از این به بعد نام او را بیشتر خواهیم شنید.

اگر او بر راس ویرانه سازمان میراث قرار بگیرد آیا قادر به اجرای تغییرات مدنظر علاقه مندان و کارشناسان و فعالان این حوزه خواهد بود یا کماکان در بر همان پاشنه سابق خواهد چرخید؟