شنبه 12 مرداد 1392-15:52
عجب رسمیه،رسم زمونه!
به بهانه پایان عمر دولت محمود احمدی نژاد(2)/اگر به رییس دولت قبلی فرصت می دادند،او حتی مصوبه کشورهای همسایه را هم اجرایی می کرد و حیف و افسوس که از امروز،او رییس جمهوری سابق شده است!/ از یک سو دلم برای رئیسجمهور منتخب سابق و کارهای او تنگ میشود و از سوی دیگر میترسم رئیسجمهوری جدید به سفر استانی نیاید و ما خبرنگارها از کار بیکار شویم!
مازندنومه،کلثوم فلاحی:من نمیدانم این چه رسم الکی است که وقتی یکی هنوز دارد کار میکند و به قول خودش ناجی ملت است، دوران صدارتش تمام شود و برود!
این تمام شدن مدت ریاست یک نفری که دارد خیلی کار میکند، به معنای نادیده گرفتن ظرفیتهاست!کسی که روز آخر رفتن و حتی در ثانیههای آخر و در وقت اضافه و حتی در پنالتی ، همین جور پروژه افتتاح میکند را مگر باید به همین آسانی از کف داد؟!
حالا پروژه کامل نبوده،در 5-6 سال گذشته 20 درصد پیشرفت داشته،صوری بوده،کلنگی بوده و....مهم نیست،بالاخره پروژه که بوده!
تا آن جا که من می دانم هیچ رئیسجمهوری این همه به سفر داخلی و خارجی نرفت!او علاوه بر شاخ آفریقا و ونزوئلا و کومور،بارها به تک تک شهرهای کشور سفر کرد و با مردم ایران به بحث و گفتوگو نشست و نامه های عاشقانه ملت را خواند و کلی مصوبه هم تصویب کرد!
احمدی نژاد چهار بار به مازندران سفر رسمی داشت و چند بار هم البته لابه لا به طور غیررسمی کنار دریا آمد که حساب شان نمی کنیم.شوخی نیست،کدام گردشگر در 8 سال گذشته این همه به مازندران مسافرت کرده است!؟
در سه سفر اول، او 700 مصوبه را برای استان ما تصویب کرد و سفر چهارم هم 200 ـ 300 مصوبه به قبلی ها اضافه شد.
با انگشت که نمی شود،با ماشین اگر بشود حساب کرد ما نزدیک به 1000 مصوبه سفر داشتیم و تا جایی که عقل مان قد می دهد همه مصوبه ها نه 100 درصد بلکه تا 5/359درصد اجرایی شده؛همین است که مازندران ما اکنون به بهشت،مانند شده است!
اگر به رییس دولت قبلی فرصت می دادند،او حتی مصوبه کشورهای همسایه را هم اجرایی می کرد و حیف و افسوس که از امروز،او رییس جمهوری سابق شده است!
اینها به کنار،او توانست ظرفیتهای کشور را تا حد عالی بسامان و مرتب کند،جوانان را سر کار بفرستد،ازدواج ها را آسان و طلاق ها را دشوار کند، وام بدون بهره و میلیاردی به طبقه پایین دست بدهد،انبار مردم را پر از سیب زمینی کند و کشاورزی و دامداری را رونق دهد،نساجی مازندران را شکوفا کند،در کیاسر و بهشهر پالایشگاه احداث کند،ارزش ریال را صدبرابر دلار کند،اختلاس و تبهکاری های دولتی را صفر کند و....
حال از یک سو دلم برای رئیسجمهور منتخب سابق و کارهای او تنگ میشود و از سوی دیگر میترسم رئیسجمهوری منتخب جدید به سفر استانی نیاید و ما خبرنگارها از کار بیکار شویم!
اکنون تنها صدایی که در ذهن دارم،صوت جانسوز رسول نجفیان است که سال ها پیش خوانده بود:" عجب رسمیه رسم زمونه/قصه برگ و باد خزونه/میرن آدما از اونا فقط / خاطره هاشون به جا می مونه!"
*کاریکاتور:هادی حیدری،شرق