دوشنبه 14 مرداد 1392-12:3
سرگذشت یک لیست!
حتي يك نفر از وزیران کابینه اهل مازندران نیست،اكنون بايد تبارشناسي كنيم ببينيم كدام يك از اين وزراي پيشنهادي،حداقل فامیلی دور یا نزدیک اهل مازندران دارد تا این جماعت به گونه ای خودشان را قانع کنند/حالا همان هایي كه به دنبال وزارت و معاونت رياست جمهوري بودند،سطح انتظارشان را در حد تصدی پست استانداری مازندران تنزل داده اند و مناقشه اي جدید را بر روي اين مقام شروع كرده اند.
مازندنومه،دكترسيف الرضا شهابي:دهم تیرماه سال جاری در سايت وزين "مازندنومه "چشمم به خبری افتاد که در آن 19 مازندرانی برای مسئولیت های کابینه دکتر روحانی معرفی شده بودند!
مجمع محترم اصلاح طلبان استان مازندران درتاريخ ششم تیرماه، در حالي كه تنها 13 روز از انتخابات رياست جمهوري گذشته بود و به قول معروف هنوز نه به بار و نه به دار بود؛ طي نامه اي به شماره 12/100«براي كمك به دولت تدبير و اميد و براي استفاده از قابليت ها و توانمندي هاي فرزندان شايسته استان مازندران در مناصب و مديريت هاي كشور و براي خدمت به مردم و جامعه ،پس از بحث وبررسي هاي كارشناسي و استفاده از تحليلگران مجرب و سياسي و مشاوره با پيشكسوتان سياسي» ليستي را از فرزندان مازندران تهيه و تنطيم كردند.
در آن ليست براي 11 نفر اول پست وزارت(؟!) وبراي 6 نفر بعدي معاونت رئيس جمهوري(؟!) وبراي دو نفر آخر هم رياست سازمان هاي معتبر كشور(؟!) در نظر گرفته بودند.
همان زمان تصميم داشتم طي يادداشتي نظراتم را به عنوان يك مازندراني بيان كنم؛حركتي كه به نظر نگارنده عجولانه و ناپخته و غير كارشناسی بود-علي رغم اينكه در نامه مزبور اعلام داشتند اين كار را پس از بررسي هاي كارشناسي و استفاده از تحليلگران مجرب سياسي و مشاوره با پيشكسوتان سياسي نوشته اند-
نوشتن يادداشت را موكول كردم به بعد از اعلام اسامي وزرا تا اظهاراتم بر اساس پيش بيني و حدس و گمان نباشد و بلكه بر پايه واقعيت هاي موجود باشد.
اولين نكته ای كه بايد به عرض برادران بزرگوار برسانم اين است كه در استان مازندران هيچ شخص و گروهي در تعداد آراي آقاي دكتر حسن روحاني نقش نداشته و عملكرد ناصحيح دكتر احمدي نژاد سبب شد تا در كل كشور ازجمله مردم مازندران،مردم چنین رایی بدهند.
آنان منتظر شخصيتي بودند كه بتواند اوضاع نابسامان كشور را سر و ساماني بدهد و از اين رو هنگامي كه در واپسين ساعات ثبت نام نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري ، آيت الله هاشمي رفسنجاني ثبت نام كرد،زلزله اي در كشور رخ داد تا جائي كه پيش بينی مي شد باحضور ايشان،حدود 90 % واجدان راي دادن شركت خواهند كرد و آقاي هاشمي با 40 ميليون راي خالص و زلال به كاخ رياست جمهوري راه پيدا خواهدكرد.
با رد آقاي هاشمي،رخوتي در جامعه مستولي شد تا اينكه حمايت آقايان هاشمي و خاتمي و كناره گيري آقاي عارف توجهات را به سمت آقاي روحاني سوق داد.
نكته دوم اينكه ستادهاي آقاي روحاني كه در دو هفته آخرتبليغات انتخابات رياست جمهوري در شهرهاي استان تشكيل شد،ستادهائي بود خلوت،ساكت و بي روح كه در بعضي از ساعات روز چند نفري در آن ستادها جمع مي شدند و گپ و گفتگو و شوخي مي كردند و بعد هم متفرق مي شدند.
در روستاها كه دکتر روحانی از آراي بالائي برخوردار شد،حتي عكس هاي او هم وارد نشده بود و در يك كلام در اين دوره از انتخابات نقش صدا وسيما بيشتر از ستادها و پوسترها و بنرها بود و مردم بيشتر پاي تلويزيون ها نامزد مورد نظرشان را برگزيدند و راي دادند. بنرهاي نصب شده و پوسترهاي توزيع شده هم نقشي مهم وسرنوشت ساز نداشت.
سومين نكته اينكه دو نفر در موازات يكديگر با تعدادي از افراد همفكر كه هركدام مجموعه اي را تشكيل داده بودند در روزهاي نزديك به انتخابات در استان، شروع به نمايشي از فعاليت هاي تبليغاتي كردندو چند ميتینگ و مجلس سخنراني راه انداختند و احتمالا پيش بيني مي كردند اين میتینگ ها براي بعد از انتخابات(در صورت موفقيت آقاي روحاني) و نوشتن نامه هایي از جنس نامه اي كه به آن اشاره شد لازم و ضروري باشد.
با توجه به نكات فوق و احتمالا نكات ديگری كه از نظر نگارنده مخفي مانده، بعد از اعلام نتايج انتخابات و موفقيت دكتر حسن روحاني ، آن دو نفري كه به موازات هم و كاملا جدا از هم شروع به فعاليت كرده بودند، به برپایي مراسم "سپاس"در شهرهاي مختلف اقدام کردند و گوینده و خواننده و نوازنده و طبل و دهل آوردند و اعلام كردند: اي آقاي روحاني،اي اعضاي ستاد مركزي،اگر ما نبوديم آقاي روحاني در مازندران هيچ رايی نمي آورد؛پس سهم ما را بدهيد! وزارت و معاونت رئيس جمهور آن هم نه در حد يكي،دو تا بلكه نصف كابينه را طلبكاريم!
اين بزرگواران آن قدر صبر و حوصله به خرج ندادند تا ببينند سمت و سوي اوضاع كدام طرف است و بعد نامه پراكني كنند.
اي كاش برادران محترم هم استاني،به قول گوينده خبر 20:30 از كانال هاي كولر مركز مطالعات تشخيص مصلحت نظام وارد مي شدند و بعد از اين كه اوضاع را رصد كردند و مساعد ديدند، نامه اي-آن هم بدون ذكر نام اشخاص- براي آقاي روحاني و يا نزديكان ايشان مي نوشتند كه مازندران با اين هم وسعت و جمعيت كه آقاي روحاني راي قابل توجهي را در آن كسب كرده، انتظار دارد در كابينه وزير يا وزرایي داشته باشد.آن وقت اگر چراغ سبزی ازسوي نزديكان آقاي روحاني روشن مي شد در آن صورت با مشاوره افراد خبره تعدادي اسم داده مي شد.
روزگذشته و بعد از مراسم تحليف در مجلس شوراي اسلامي، از ليست وزراي دولت تدبير و اميد رونمایي شد و حتي يك نفر هم ازمازندران نبود؛ اكنون بايد تبارشناسي كنيم ببينيم كدام يك از اين وزراي پيشنهادي،حداقل فامیلی دور یا نزدیک اهل مازندران دارد تا این جماعت به گونه ای خودشان را قانع کنند!(تا جایی که می دانم باجناق یکی از وزیران پیشنهادی،اهل مازندران است که البته اکنون خارج کشور است!)
حالا همان هایي كه به دنبال وزارت و معاونت رياست جمهوري بودند،سطح انتظارشان را در حد تصدی پست استانداری مازندران تنزل داده اند و مناقشه اي جدید را بر روي اين مقام شروع كرده اند. بيان اين حكايت البته می ماند تا وقتی ديگر.