شنبه 26 مرداد 1392-23:36
امان است،امان است،بگذران،بگذران!
چشمه سورت به سمنان می رود؟/قضیه چشم داشت دامغانی ها به باداب سورت موضوع تازه ای نیست،اما تحرکات رسانه ای اخیر سمنانی ها را نباید بی پاسخ گذاشت+عکس
مازندنومه،سردبیر:موقعیت ممتاز گردشگری و اقتصادی مازندران در شمال ایران،در طول چند دهه گذشته همواره زمینه رشک و وسوسه همسایه های تمامت خواه شرقی و غربی و جنوبی را برای هر چه کوچک تر کردن این سرزمین به همراه داشته است.
در نخستین گام،بی توجه به مشابهت های فرهنگی و تاریخي و باستانی شمال کشور(تبرستان کهن) با طراحی و اعمال نفوذ سیاسیون،بخش هایی از شرق مازندران جدا و استان گلستان تشکیل شد.
پس از آن،گاه به گاه،اخبار دست اندازی و تعرض همسایه ها را به این خاک پربها در رسانه ها شنیدیم و خواندیم،از جمله:جدایی و انتساب میانکاله به گلستان،افزودن بخش هایی از آمل به تهران، جداسازی گدوک و بخش هایی از پل سفید از بدنه مازندران و اتصال آن به پایتخت و مهم تر از همه پروژه چندین ساله تشکیل استان مازندران غربی.
در کنار این ها باید به تحرکات همسایه جنوبی-سمنان-نیز اشاره کنیم که تعدادی از روستاهای مرزی چهاردانگه را آنِ خود کرده و در همین راستا تا چشمه ی مشهور باداب سورت نیز پیش آمده است و اینک تنانی از فعالان سیاسی و رسانه ای آن سامان، این چشمه را به دامغان متعلق می دانند!
قضایای تعرض و چشم داشت همسایه ها به مازندران،بیش از آن که از یکه تازی و دست درازی غریبه ها نشان داشته باشد،به ضعف و سستی مسئولان مازنی و ترس موهوم این آشنایان منصب دار برمی گردد.(و البته مصلحت اندیشی و خاموشی رسانه ای استان)
در سال های گذشته آن قدر از ما خاک برده اند و ما را کوچک تر و به هم نزدیک تر کرده اند که برای مان موضوع عادی شده و حتی به یک واکنش ساده ی رسانه ای نیز وادار نمی کند.
ناصر الدین شاه که نمونه بی بدیل خاک فروشی و وطن فروشی بود،در در خاطرات خود که سندی از ایران فروشی اوست در زمینه از دست دادن سرزمین های ورا رود(ماوراءالنهر)،مرو و دیگر سرحدات و تحویل آن ها به روس ها نوشته است:«...روس آمد "آخال" را گرفت. چه می کردیم؟همانطور که "آخال" را تصرف کرد،بالطبیعه "مرو" را هم تصرف می کرد.ما چطور می توانستیم بگوییم: "مرو" نرو و تصرف نکن؟!اگر از این ممانعت ها می کردیم جز این که روس ها را با خودمان دشمن بکنیم هیچ فایده ای نداشت....»
اگر شاهان پیشین،با بی عرضگی خاک ما را به همسایه ها دادند،اکنون و در این دوره و زمانه نیز در اندازه خردتر،به خاطر ناتوانی های مدیران مازندرانی و سکوت و کاهلی و رودربایستی آن ها،بخش هایی از خاک استان ما را همسایه ها برده اند یا در حال زمینه سازی برای تسلط بر آن ها و سندسازی و به نام زدن هستند و ما ناصری وار می گوییم:«چه می کردیم؟ما چطور می توانستیم بگوییم نرو تصرف نکن!»
البته قضیه چشم داشت دامغانی ها به باداب سورت موضوع تازه ای نیست،اما تحرکات رسانه ای اخیر سمنانی ها را نباید بی پاسخ گذاشت.
تهمینه اسدی-کارشناس اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران-در همین زمینه به مازندنومه گفت: از حدود 15 سال قبل تاکنون در زمینه مالکیت چشمه سورت با سمنانیها مشکل داریم.
این مدرس دانشگاه تاکید کرد:شاید به خاطر اینکه سمنان دارای جاذبههای کمتری است و سورت هم نزدیکترین جاذبه مازندران به سمنان است، این سوء تفاهم به وجود آمده و فکر میکنند که سورت متعلق به سمنان است.
اسدی یادآور شد:البته جای تشکر است که سمنانیها نسبت به معرفی جاذبه مازندران اقدام میکنند، چون هیچ استانی جاذبه استان دیگر را معرفی نمیکند و این اقدام آنها، هر ساله مسافران سمنانی را به سمت مازندران هدایت میکند.
سال گذشته چشمه سورت از حوزه مازندران ثبت ملی شد و بهتر است سمنانیها برای تکمیل اطلاعات خود به مازندران مراجعه کنند و این گونه آب درهاون نکوبند.
در پرونده میرزا آقاخان نوریِ خائن،توماری از خلاف کاری ها و وطن فروشی ها وجود دارد،از جمله واگذاری بندر عباس به امام مسقط (عمان) و خیانت او در قضیه هرات.
جناب اعتماد الدوله(!) در پاسخ استعلام امین الممالک که که نوشته بود:« انگلیسی ها حرف های نپذیرفتنی می زنند.آن ها می گویند باید به افغانستان و هرات استقلال بدهیم.من چه کنم؟» در پاسخ نوشت:«... چاره ای جز قبول نداریم!ما نمی توانیم هفت هشت ماه طول بدهیم،قوه نداریم.پول نداریم.مردم ایران....هستند! امان است.امان است.بگذران.بگذران.»
نمونه هایی از فعالیت های رسانه ای سمنانی ها در فضای مجازی و انتساب چشمه سورت به دامغان:
وب سایت تاریخانه
سایت 100راز
وبلاگ baranclimbing
سایت ekatom
کامنت نویسی در سایت تابناک