شنبه 9 شهريور 1392-1:54

قرارنیست شکست خوردگان با ماهمراه شوند

در نبرد ترسیمی آوردگاه اصلاح طلبان و اصولگرایان،شکست به سهولت قابل تشخیص است.قرارنیست که شکست خوردگان به ادامه مسیر و تعیین راه با ماهمراه شوند.قواعدحاکم برسیاست حکم می کندکه رقیب، شکست را پذیرا باشد،نه آنکه با رویدادهای غیرمنتظره برای تفکر پیروز به تعیین تکلیف بپردازد!


مازندنومه،سیاوش اسلامی سوادکوهی:فضای سیاسی استان وارد فاز منازعات نه چندان خوشایندی می شود.متاسفانه شخصیت های سیاسی و اجتماعی ماکه سالیان سال طول کشید تا به "رجل بودن" برسند،مشاهده می شود در روزهای اخیر برای به دست گرفتن مدیریت ارشد استان، توسط تشنگان قدرت سیاسی و اقتصادی ،به سلاخی شخصیت، تنفر و افشاگری اشخاص متنفذاستانی و بی اعتبارنمودن شان به انحاء مختلف تا هتک حیثیت پیش می روند!

درعجبم!ازطرفی به دیگران می تاختیم که ما مدعی "خدمتیم"و از طرف دیگر موجی ازنفرت و کینه و تهمت و بهتان برای جاخالی نمودن رقبا را به هرشیوه ای در دستورکار خویش قرارمی دهیم!

به خود حق می دهیم آن قدر برحلقوم مدعی داوطلب مدیریت،"غیر از آنی راکه "ما" می خواهم"با تهمت و افترا و افشاگری بفشاریم تا او"به نفع "مان کناربرود! حقش است تا هوس چنین مدیریتی ازسرش بپرد، بلکه رقیبی نداشته باشیم!

باوربه این تهمت ها بسیارسخت است،وقتی به جای عقل و تدبیر و امید، عناوین و افراد ایفای نقش می کنند، انتظار دیگری نمی توان داشت.منطق دفاع درچنین حالتی فقط ، آب درهاون کوفتن است.


ازسر تاسف باید گفت این پیامدِمیدان داری کسانی است که این روزها عملکردشان با این رفتارها سنجش می شود؛افرادی که هرگزبه خروجی عمل شان نمی اندیشند و مهم حاصل آمدن مقصود و تلاش شان ازاین فرآینداست.

باورکنیم که منیت،زیاده خواهی،خودخواهی،وانحصارطلبی به این فضای وهم آلود تفرقه و کین،برای پدیدآورندگان "تدبیر"و"امید"بسان سمی مهلک وکشنده است.

به واقع اگراصلاح طلبان و حضورتاریخی حضرت آیت الله هاشمی و مجاهدت سیدمحمد خاتمی و ایثار و گذشت مهندس عارف طی روزهای مانده به انتخابات نبود،آیاهرگزچنین فضائی که امروز آقایان باگشاده دستی به وضع موجود اظهارفضل می کنند،خبری بود؟

اکنون که درفضای ملتهب سیاسی ناروشن بسرمی بریم، راه دست یافتن به مناصب سیاسی، التهاب آفرینی وتخریب مردان بزرگ این دیار نیست!

هشدار می دهم هرگونه ناداوری و نابخردی درمورد کاندیداهای اصلاح طلبان،عین بی تدبیری است.

در مبارزه ی حقیقی بین تفکرات اصلاح طلبانه و اصولگرایانه که نماد و نمود اصولگرایان"دولت های دهم و یازدهم " بوده اند،مشخصا"مشی اصولگرایانه به منزله تفکر شکست خورده سیاسی در اداره جامعه وحکومت ، به روشنی رخ جلوه نموده است و این جای هیچ شک وشبهه ای را برنمی انگیزد.

در نبرد ترسیمی آوردگاه اصلاح طلبان و اصولگرایان،شکست به سهولت قابل تشخیص است.قرارنیست که شکست خوردگان به ادامه مسیر و تعیین راه با ماهمراه شوند.

قواعدحاکم برسیاست حکم می کندکه رقیب، شکست را پذیرا باشد،نه آنکه با رویدادهای غیرمنتظره برای تفکر پیروز به تعیین تکلیف بپردازد!

 براصلاح طلبان فرض است که برای چینش مدیریتی از اردوگاه سیاسی خویش باتکیه برتجارب ارزشمند مدیریتی ،ازبین خردورزان سیاسی و استفاده از آگاهان دوراندیش و صبوری که مدیریت شان به سنگ محک موفقیت ،سنجش شده است تمام قامت و بدون لکنت ،وارد کارزار انتخاب شوند.

هرگز قرارنیست دراین میدان پرموج وضدموج های سیاست ،به وادادگی و بی خردی از نوع میدان داری شکست خوردگان سیاسی پناه آوریم.

باید مراقب باشیم که رای دهندگان وکانون رغبت شان،بی تعارف مرکز سیبل "اصلاح طلبانه" را درپیش روی حاکمان گشوده است.

باور نمائیم منطق دوران اصولگرائی منجربه شکست آنها درصحنه سیاسی شده است و اکنون آرایش سیاسی به سمت قطب بندی های اعتدالی و اصلاحی درشرف وقوع است.