دوشنبه 18 شهريور 1392-21:9
طاهایی،مردی که فراموش نمی شود
اعتراف می کنم و می نویسم که اطرافیان استاندار با چشم چپ مرا نگاه می کردند. بیش از اندازه خودشان عرض اندام می کردند، پنهان نباشد که یک کمی بد اخلاقی هم می کردند، امّا من اینها را به استاندار نمی گفتم ، خجالت می کشیدم که این همه حرف و حدیث علیه استاندار نوشتم، حالا با چه روئی از زیر مجموعه او شکایت کنم.
مازندنومه،حسین اسلامی ساروی،مورخ و نویسنده: شاه عباس که آمد، بساط کوتوله های مرعشی را جمع کرد و برای نخستین بار بعد از هزار سال، هم ایرانستان به ایران مبّدل شد و هم صدها شاه کوتوله از سر تا سر ایران و ده ها شاه کوتوله از مازندران جمع شدند و ایران دارای امپراطوری صفویه و مازندران هم یک استان از ایران و اولین استاندار برای مازندران منصوب شد.
در این چهار صد ساله آنچه را دیدم و یادم می آید از سالهای 1330 به بعد است. در تاریخ هم این استانداران را بارها دیدم و خواندم و بررسی کردم، می خواهم قسم یاد کنم که نجیب تر و صبور تر، خویشتن دار تر ، با ادب تر از مهندس طاهائی به عنوان استاندار نداشتیم.
من با مقاله هایم شدیدترین انتقادها را از مهندس طاهائی کردم و چه حرف هایی کم و زیاد که نزدم . بعضی اوقات خودم خجالت می کشیدم که با استاندار طاهائی روبرو شوم، من همیشه شرمنده ی نجابت این استاندار می شدم.
حالا اعتراف می کنم و می نویسم که اطرافیان استاندار با چشم چپ مرا نگاه می کردند. بیش از اندازه خودشان عرض اندام می کردند، پنهان نباشد که یک کمی بد اخلاقی هم می کردند، امّا من اینها را به استاندار نمی گفتم ، خجالت می کشیدم که این همه حرف و حدیث علیه استاندار نوشتم، حالا با چه روئی از زیر مجموعه او شکایت کنم، و بدتر از همه که عرق مرا در می آورد تلفن استاندار بود که می گفت، چشم، دارم اینکار را هم انجام می دهم، دلواپس نباش.
من هم دل مشغولی فرهنگی دارم ، نمی دانستم چکار کنم که از شرمندگی آقای طاهایی بیرون بیایم، بارها به خودم می گفتم که دیگر کاری به کار او ندارم، حیف است که این آدم با فرهنگ و ادب را ناراحت کنم، امّا باز یک مقاله انتقادی می نوشتم!
چقدر دلم می خواست که یک بار، حتی یک بار، این استاندار یک حرف درشت، یک اعتراض، یک پرخاش، یک حرفی اقلاً به من بزند که من در درون، خودم را طلبکار فرض کنم، امّا نشد که نشد، این عقده برایم باقی ماند.
این بدهکاری را به مهندس طاهائی دارم که باید در برابر تحمل او از انتقاد بجا و بی جا، از تحمل او در شنیدن حرف حساب و ناحساب سر تعظیم فرود آورم.
برای سلامتی و عزّت و سعادت او دعا می کنم، و همیشه اخلاقاً بدهکار این مرد بزرگ هستم. دست خدا همراهش.
مهندس طاهائی یک معلم اخلاق بود، با تجربه ترین استاندار کشور فقط یک مرد اداری و سیاسی نبود، او یک فرهنگ مدار اهل ادب بود.
مهندس طاهائی را فراموش نخواهم کرد . من در قد و اندازه او در تاریخ استانداران مازندران کسی را سراغ ندارم.
*مطلب مرتبط:
"سیدخندان" را فراموش نکن! http://www.mazandnume.com/?PNID=V15890