يکشنبه 24 شهريور 1392-8:23

چرا ارکسترهای بزرگ در مازندران اجرا ندارند؟

درطول مدتی که شاهد اجرای زیبای «ارکستر مجلسی تهران» به رهبری استادانه ی «بردیا کیارس» و صدای گرم «همایون شجریان »بودم، حسرت خوردم که چرا این گونه کنسرت ها در تهران و شهرهای بزرگ به اجرا درمی آید، اما در استان مازندران به ویژه در زادگاهم- بابل – برگزار نمی شود؟


مازندنومه، علیرضاشهیری طبرستانی: فرصتی دست داد تا عصر جمعه گذشته در یک کنسرت موسیقی سنتی شرکت کردم.

این کنسرت درسالن مرکزی همایش های برج میلاد(تهران) با حضور قریب به دوهزار نفرازمردم مشتاق و در شرایطی بسیار آرام و دلپذیر برگزار شد.

درطول مدتی که شاهد اجرای زیبای «ارکستر مجلسی تهران» به رهبری استادانه ی «بردیا کیارس» و صدای گرم «همایون شجریان »بودم و نجابت، نظم، آرامش و استقبال گرم حضار را دیدم، حسرت خوردم که چرا این گونه کنسرت ها در تهران و شهرهای بزرگ به اجرا درمی آید، اما در استان مازندران به ویژه در زادگاهم- بابل – برگزار نمی شود؟ چرا سال هاست که سالن های همایش شهرهای استان، شاهد این رویداد هنری و موسیقیایی نبوده است؟

من فقیه نیستم و چیزی از اصول و فنون موسیقی نمی دانم و بحث و جدل درمورد «حرام و حلال موسیقی» را به اهلش می سپارم، اما به عنوان یک شهروند، این «دوگانگی» و«یک بام و دو هوا بودن» را به چالش می کشم؛ چه فرقی بین تهران و مازندران وجود دارد؟ مگر دغدغه دینی و عرق مذهبی مردم شهرهای مختلف باهم فرق دارد؟

اساساً چالش عمیق بین موسقی و مذهب را چه کسی حل می کند؟ و کی باید حل شود؟ چرا برخی از بزرگان مذهبی شهرها که وجاهتی در میان مردم دارند، در برابر گروه های فشار که رفتارشان موجب وهن اسلام و قرآن است، نمی ایستند و متاسفانه بعضی از آنها با آن گروه ها همنوایی می کنند؟

دکتر عبدالحسین مختاباد که هم ولایتی، اهل ساری، خواننده و دارای دکترای آهنگسازی است، درمصاحبه ای درماهنامه چشمه(شماره 49-آبان 91)در پاسخ به این سوال که «چرا الآن سی سال است که این مخالفت ها از بین نرفته و همچنان بیشتر می شود؟» گفت:«این کار (بزن و بگیر و ببند) اصلاً پایدار نیست و جواب نمی دهد... نسل های بعد به هیچ وجه اندیشه آنها را برنمی تابند.»

این، همان چیزی است که ما بدان امید فراوان بسته ایم.