شنبه 30 شهريور 1392-14:46

عادات رفتاری در مطالبات فرهنگی

 استان مازندران در حال حاضر دارای 10 سالن سینمای فعال و نیمه فعال است که به مردم خدمت ارائه می دهند؛ این در حالی است که باید برای هر ده هزار نفر یک سالن سینما وجود داشته باشد، اما در مازندران 3 میلیون نفری تنها ده سالن سینما وجود دارد که می شود برای هر سیصد هزار نفر یک سالن سینما.


مازندنومه، احسان شریعت، کارشناس ارشد جامعه شناسی: چند روز قبل در یک نشریه محلی مطلبی درج شده بود که همه ی ما مازندرانی ها به آن آگاهیم و لیکن چون سال ها از آن می گذرد گویی یادمان رفته است.

 سال هاست که شهرهای استان مازندران در زمینه سینما رو به افول رفته و ساختارهای زیربنایی این مقوله مهم فرهنگی هر روز ویران تر می شود.

 استان مازندران در حال حاضر دارای 10 سالن سینمای فعال و نیمه فعال است که به مردم خدمت ارائه می دهند؛ این در حالی است که باید برای هر ده هزار نفر یک سالن سینما وجود داشته باشد، اما در مازندران 3 میلیون نفری تنها ده سالن سینما وجود دارد که می شود برای هر سیصد هزار نفر یک سالن سینما.

به این فهرست نام شهرهایی مثل قائم شهر را ضافه کنید که سال های سال (پس از نابودی سینما فجر) حتی یک سالن سینما هم ندارد.

در ظاهر همه ی شهروندان چه با سینما و چه بی سینما به حیات اجتماعی خود ادامه می دهند، اما موضوع آنجا اهمیت می یابد که به مقوله «عرضه و تقاضا» در بازار محصولات فرهنگی دقت کنیم.

در این بازار بی انتها که هر فروشنده ای می تواند محصولات خود را در برابر دیدگان مردم قرار نهد، فروشندگان بسیاری وجود دارند.

 از تقاضا بگوییم؛ با اندکی نگاه موشکافانه به ساختار جمعیتی و وضعیت آن در شهرهای استان می شود به سادگی نتیجه گرفت ساختار جمعیتی شهرها بسیار جوان است.

 این جمعیت جوان همچون پرنده ای مشتاق برای روح و روان خسته از زندگی شهری به دنبال غذای مناسبی می گردد.

 از طرف دیگر وقتی به فرایند عرضه نگاه شود مشاهده می شود که در جهان رسانه ای امروز امواج تمامی محدوده ها را در نوردیده، به تمامی لایه های زندگی نفوذ یافته است. در این شرایط  آیا نباید شهرهای چند صد هزار نفری استان از یک سالن سینما بهره مند باشند؟

وقتی به مجتمع نگین شمال (که قرار بود دو سالن سینما در آن احداث شود) در قائم شهر می نگرید و داستان هایی که پشت سر این مجتمع درست شده است، به راحتی می توانید به مظلومیت فرهنگ در تصمیم گیری ها پی ببرید.

 وقتی در همین شهر چند صد هزار نفری انبوه شهروندانی را می بینید که اوقات فراغت شان را با خیابان گردی و بازدیدهای چندباره از پاساژها و مراکز خرید می گذرانند، می توانید به مظلومیت فرهنگ پی ببرید.

 گاه که از جوانان پرشور شهر در مورد این مسأله تکراری سوالاتی می پرسید، تقریباً همگی، تقصیرها را به گردن مسئولان می اندازند، اما در نگاهی کلی باید به ذهنیت جمعی شهروندان مازندرانی نگریست.

برداشت های فرهنگی که در ذهنیت جمعی مردم وجود دارد عامل اصلی در عادی شدن و دامنه ی بی توجهی به این مسأله است.

 مسئولان استانی انسان هایی از کره مریخ نیستند. اینان نیز از همین مردم کوچه و بازار و اقوام و خویشان و نزدیکان و همسایگان و همشهریان ما هستند.

برداشت های فرهنگی و عادات رفتاری موجب این می شود که افراد نسبت به مسأله بی تفاوت شده و دیگر مطالبات به حق خویش را فراموش کنند.

حقیقت آن است که مردم از طرق مختلف می توانند نسبت به مسائل واکنش نشان دهند. در مجموع باید گفت درخواست های فرهنگی در نهایت می بایست از خود مردم برخیزد.

ایمیل نویسنده:(abie_malakouti_2008@yahoo.com)