دوشنبه 1 مهر 1392-0:22
چنین رفته است بر ما ماجراها
در استقبال از حضور دوباره دلاور بزرگ نیا در استان مازندران(1)/او در تهران، پیشنهادهای متعددی نیز روی میز دارد، لیکن اگر استاندار مازندران و نزدیکانش، دل شان برای مازندران می تپد، نباید دست روی دست بگذارند و تا دیر نشده باید از دلاور بزرگ نیا دعوت کنند که دوباره میدان دار عرصه میراث و گردشگری استان شود. این اتفاق خوش اگر بیفتد،منفعتش را خیلی زود همگان خواهند دید.
مازندنومه، سردبیر: دست اندازی و ترکتازی و دشخواری هایی که در 8 سال گذشته بر باشندگان عرصه فرهنگ و هنر و نیز بخش میراث فرهنگی و گردشگری ما وارد شد، مثنوی هفتاد من کاغذ است و گفتنی ها هم چنان ناگفته بماند، بهتر است؛چرا که بسیاری می دانند:«چنین رفته است بر ما ماجراها!»
در مازندران نیز اوضاع فرهنگ و هنر و میراث فرهنگی و گردشگری، چندان بسامان نبود و حرف ها زده شد و ادعاها و لاف ها و سخنرانی ها ایراد شد، ته قضیه اما چیزی دندان گیری در این حوزه ندیدیم و درجا زدن بود و روزمرگی و ویرانی میراث فرهنگی و معنوی ما که پیش تر در چند یادداشت و گزارشِ فعالان و پژوهندگان این حوزه، در مازندنومه شرح داده و صد البته به هیچ انگاشته شد.
در سال های گذشته، به ویژه در دوران اصلاحات، بخش فرهنگ و هنر و میراث و توریسم و صنایع دستی ما، مدیریتی مطلوب و مدبرانه و رو به جلو را تجربه کرد که هنوز یاد آن گرامی داشته می شود و ما مردم، با خاطرات آن روزگار سپری شده، خوشیم.
از جمله در مازندران، عرصه فرهنگ و هنر و گردشگری و میراث فرهنگی هیچ گاه ره آوردهای مدیریتی دلاور بزرگ نیا را فراموش نخواهد کرد.
*بزرگ نیا در ارشاد
دلاور بزرگ نيا متولد 1342 گوني بافي قائم شهر است.او کارشناس ارشد حقوق است و از آکادمي علوم تاجيکستان (وابسته به آکادمي علوم روسيه) دکتراي تاريخ دارد و دکتراي حقوق را هم از دانشگاه تاجيکستان گرفته است.
دوران تصدي دلاور در اداره کل فرهنگ و ارشاد و سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري مازندران، فصل شکوفايي فرهنگ و هنر و ميراث مادي و معنوي بود.
توانايي هاي مديريتي، اخلاص در کار، انعطاف پذيري، بشاشيت و خلق باز و مثبت انديشي از بزرگ نيا مديري موفق و مردمي ساخته است.
او از 21 شهريور 1378 -درست در روز سينما- مدير کل فرهنگ و ارشاد اسلامي مازندران شد. مدیرکل که شد، در اتاق او به روي همه باز بود و اصلا تلاش نکرد هنرمندان را درجه بندي کند.
بزرگ نیا به مطبوعات توجه زيادي داشت و در دوره او خانه مطبوعات مازندران شکل گرفت. کار ديگر او تقويت نشر و چاپ خانه ها بود، هم چنين حمايت از نويسندگان و محققان مازندراني.
هنگامی که او به ارشاد رفت کل اعتبارهاي عمراني آن جا زير دويست ميليون تومان بود، ولی زماني که بزرگ نیا آنجا را ترک کرد اين رقم 40تا 50 برابر شده بود.
بزرگ نیا به فرهنگ عمومي استان هم بي اعتنا نبود. سعي کرد رفتارهاي مردم مازندران را که زبانزد همه بود، مثل دين باوري، رشادت و حق طلبي در قالب برنامه هاي فرهنگي و هنري تقويت کند، هم چنين فضاي مدارا و رواداري را در سطح جامعه تزريق کرد.
احداث مجتمع های فرهنگی و هنری، کتابخانه های عمومی، راه اندازی جشنواره های مطرحی چون جشنواره بین المللی فیلم کوتاه وارش، جشنواره سراسری شعر علوی، جشنواره بین المللی تئاتر اکو، رونق بخشیدن به انجمن های فرهنگی و هنری و مراکز دانشگاهی فرهنگ و هنر و ... از جمله مهمترین دستاوردهای بزرگ نیا در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران محسوب می شود.
با تولد جشنواره فیلم وارش چنان اقبالی به این جشنواره شد که تحسین همگان را در مدیریت سینمای کشور برانگیخت و در تقویم سینمایی، روز بیست و یکم شهریور توسط شورای فرهنگ عمومی به نام «روز سینما» و با ذکر نام از فیلم کوتاه وارش شناخته شد.
او پای بسیاری از بزرگان و هنرمندان این سرزمین از جمله «خسرو سینایی»، «ابراهیم مختاری»، «محمد علی سجادی»، «مسعود فروتن»، «جعفر پناهی»، «هوشنگ مرادی کرمانی»، «خسرو معصومی»، «دکتر زرین کلک»، «دکتر احمد ضابطی جهرمی»، «داریوش مهرجویی»، «مهدی هاشمی»، «پوران درخشنده»، «فاطمه معتمدآریا» و... را به مازندران باز کرد.
*بزرگ نیا در میراث
دوران درخشان و روشن و به یادماندنی دلاور بزرگ نیا در ارشاد استان، 5 سال به طول انجامید و او در شهريور 1383به سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري رفت.
خودش شش سال پیش در یک مصاحبه به مازندنومه گفت:«در فرهنگ سراي نياوران مشغول مذاکره با آقاي دکتر اسماعيل بني اردلان -مدير وقت فرهنگ سرا- براي اجراي يه پروژه فرهنگي-هنري مشترک بودم. استاندار وقت آقاي پنجه فولادگردان از جلسه شوراي معاونان استاندار تلفن کرد و راجع به آگاهي من از تشکيل سازمان جديدي به نام ميراث فرهنگي و گردشگري سئوال کرد. وقتي متوجه شد من از اين قضيه اطلاع دارم، اظهار داشت که شوراي معاونان بدون حتي يک نظر مخالف به اين اجماع رسيدند که شما بايد رييس اين سازمان نوپا شويد. چون در ارشاد و آموزش و پرورش سال ها تجربه اجرايي داشتم.»
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیز تدبیر و پیگیری بزرگ نیا را در استقرار این سازمان در ساختمان سازمان مدیریت و برنامه ریزی واقع در خیابان جام جم فراموش نخواهد کرد.
او زمینه حضور سرمایه گذاران را در عرصه صنعت گردشگری فراهم و ساختمان تاریخی کلبادی ساری را که سال ها محل فعالیت سازمان میراث فرهنگی بود به موزه مردم شناسی مبدل کرد.
احیاي میراث فرهنگی استان دغدغه بزرگ نیا بود و همین امر برپایی جشنواره بین المللی و فاخر نوروز: میراث مشترک کشورهای حاشیه دریای خزر را در رشته های مختلف فرهنگی و هنری رقم زد.
او در سازمان تازه تاسیس میراث فرهنگی و گردشگری هم درخشان ظاهر شد و سال 1385 زمانی که سند توسعه استاني تدوين مي شد، بزرگ نیا به عنوان نماینده بخش فرهنگ و هنر عضو هيئت 15 يا 16 نفره تدوین سند توسعه بود و با حضور وی همه قابليت هاي استان از کشاورزی گرفته تا صنعت،گردشگري و تجارت خارجي در این سند لحاظ شد.
*بزرگ نیا در پای تخت
دلاور بزرگ نیا در دولت مهرورز مدتی مدیر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری باقی ماند، اما از سوی مسئولان وقت استان تحمل نشد و ناگزیر به پایتخت کوچید.
او مدتی کارشناس مسئول امورمجلس سازمان ميراث فرهنگي،صنايع دستي وگردشگري کشور بود و نیز دبير کميته علمي و پژوهشي ستاد تبليغات و امور نمايشگاه هاي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، لیکن آذرماه 1389 از سوی شهردار تهران، رييس باغ موزه هنر ايراني(وابسته به سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران) شد.
باغ موزه هنر ایرانی در منطقه الهیه واقع شده و از لحاظ معماری مربوط به دوره پهلوی اول است. در دوران پهلوی ماکت هایی به سفارش ایران به مناسبت جشن های ۲۵۰۰ ساله به کشور ایتالیا سفارش داده شد که مورد استفاده قرار نگرفت.
در این باغ موزه ماکت هایی از آثار تاریخی ایران مانند:هشت بهشت، چهل ستون، گنبد قابوس، شمس العمارهف سی و سه پل، کاروانسرای مهیار، باغ فین، نقش رستم، برج آزادی، برج میلاد، مقبره دانیال نبی، کلیسا و گنبد سلطانیه وجود دارد.
قسمت های فعلی این باغ موزه هم عبارت است از:نگارخانه، بخش فیلم، کارگاه های هنری، فروشگاه محصولات فرهنگی و ارایه آثار حجمی مجسمه سازان ایران.
بزرگ نیا در دوران تصدی اش در باغ موزه هنر ایرانی نیز خوش درخشید و این مکان را به محل حضور و فعالیت بسیاری از بزرگان و برجستگان فرهنگ و هنر و ادب ایران زمین تبدیل کرد و با جذب اعتبارهای کلان، باغ موزه را از رخوت و تنهایی و سکون نجات داد.
* برای نجات میراث و تمدن مازندران از بزرگ نیا دعوت کنیم
دلاور بزرگ نیا مدیری کاربلد و روشن فکر و امروزی است. او در دوران مديريتش در ارشاد و میراث فرهنگی مازندران، سعي کرد فضاي مدارا و رواداري را در سطح جامعه تزريق کند.
او شاید اکنون چندان تمایل و نیازی به حضور در سطح مدیریت ارشد سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مازندران نداشته باشد، لیکن استان به این مدیر تحول خواه نیاز دارد.
بخواهیم یا نخواهیم بخش گردشگری و میراث و صنایع دستی ما کارنامه درخشانی ندارد، سالانه میلیون ها مسافر و گردشگر ورودی داریم و به رغم حضور این حجم از مسافر، نحوه ارائه خدمات به گردشگران در استان غیر حرفه ای است و درآمدی عاید ما نمی شود، مسافران خارجی نیز چنین خدمات ناکافی را از ما پذیرا نیستند، بخش زیادی از میراث باستانی و تاریخی ما در شرف نابودی است، هنرمندان صنایع دستی ما از حداقل امکانات زندگی و معیشتی برخوردار نیستند و ...کلا" حوزه گردشگری و میراث مازندران در خواب چندساله به سر می برد.
مشکلات زیاد است و ما هم انتظار تغییرات یک شبه را نداریم. دراین 8 سال بیشترین آسیب وارد شده است، بنابراین کسی که می خواهد این ویرانی ها را آباد کند حداقل به همین اندازه زمان نیاز دارد.
حضور دلاور بزرگ نیا در راس سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مازندران امیدها را به ما برمی گرداند و خرسندی فعالان این عرصه را فراهم می کند.
بزرگ نیا در دولت هاشمي رفسنجاني،خاتمی و مدتی در دولت احمدی نژاد مسئوليت اجرايي داشت، درهيچ دوره اي هم ارتباطات خاصي را براي کسب تصدي و مسئوليت ها برقرار نکرد و بهترين شناسنامه اش، خودش و کارش بود. بهترين چيزي که او را در دولت هاي مختلف حفظ کرد، پاي بندي به اصول اجرايي در محيط کاري و پرهيز از بازي هاي سياسي بود.
بزرگ نیا اکنون و در دولت کنونی نیز در تهران صاحب نفوذ است و حرفش خریدار دارد. دوستان نزدیکش در وزارت ارشاد و سازمان میراث و جاهای دیگر وزیر و معاون وزیر و مدیر ارشد شده اند.
او در تهران، پیشنهادهای متعددی نیز روی میز دارد، لیکن اگر استاندار مازندران و نزدیکانش، دل شان برای مازندران می تپد، نباید دست روی دست بگذارند و تا دیر نشده باید از دلاور بزرگ نیا دعوت کنند که دوباره میدان دار عرصه میراث و گردشگری استان شود. این اتفاق خوش اگر بیفتد،منفعتش را خیلی زود همگان خواهند دید.
* تیتر مطلب عنوان شعر و کتابی است از ناصر حریری.
**عکس ها از:مریم فخیمی