سه شنبه 2 مهر 1392-9:12
در سازمان ملل چه میخواهیم؟
سخنرانی سیزدهم؛ سعد یا نحس؟!/با احتساب 8بار سخنرانی احمدینژاد در سازمان ملل، و 4بار حضور روسای دولتهای گذشته، مجموعاً 12بار روسای دولت ایران پشت این تریبون قرار گرفتند و اکنون روحانی نفر سیزدهم محسوب میشود. حال که آقای روحانی سیزدهمین رئیس دولت جمهوری اسلامی است که قرار است در این مجمع سخنرانی کند، آیا میتواند آن دیوارهای بیاعتمادی را که در طول 8سال هر روز بلندتر و محکمتر میشد، کوتاه کند؟
مازندنومه، مازیار سوادکوهی: بعد از آنکه محمود احمدینژاد عرصه سازمان ملل را برای تبلیغات هر چه بیشتر خود و طرفدارانش یافت و به موازات آن بسیاری از کشورهای عضو سازمان ملل با شروع سخنان رئیس وقت دولت ایران از روی صندلیهایشان بلند میشدند و تلویزیون ایران هم گاهوبیگاه آن صحنهها را نشان میداد، تازه مردم ما دریافتند که مجمع عمومی سازمان ملل کجاست و چه نقشی دارد.
شاید بسیاری گمان میکردند این مجمع محلی برای دعوا یا دعوی است. در حالی که اساساً این مجمع نه توان حل دعاوی را دارد و نه آنکه میتواند بر دعوی چیزی صحه بگذارد، اما تریبون همین مجمع بیشتر میتواند نقش آشنایابی و به موازات آن تنشزدایی را به عهده بگیرد.
گرچه این تریبون در طول 8سال مدیریت احمدی نژادی ها به نوعی مکانی برای تنشزایی و ایجاد مشکل مردم ما تلقی میشد، اما ایران از این تریبون چه میخواهد؟
در طول 34سال گذشته ایران از این تریبون چه چیزی برداشت کرد و آیا توانست کفه هیچ ترازویی را به سود خود پایین بیاورد؟ آیا سخنرانان ایران توانستند مبشر دیدگاههای کشور خود باشند، به گونهای که بتوانند حداقل چند کشور را با خود همراه سازند؟
البته برای رسیدن به این پاسخها نیازی نیست که راه درازی برویم، با یک تورق چند دقیقهای به کتاب تاریخ میتوان از نتایج آن آگاه شد. اما بیشترین نتیجهای که از رفتوآمد به این مجمع نصیب ما شد، همان 8باری بود که آقای احمدینژاد با عجله در آن سخن گفت و هر چه توانست فاصله کشورها را با کشور ما افزایش داد.
از آنجا که آیتالله«هاشمی رفسنجانی» در طول 8سال ریاست جمهوریاش به سازمان ملل نرفت و صحبتی نکرد، بعد از او سفر رئیس دولت ششم ایران به سازمان ملل یکی از سفرهای خبرساز سال 2001 میلادی بود.
زمانی که «سیدمحمد خاتمی» به نیویورک رفت تا طرح گفتوگوی تمدنها را بهجای جنگ تمدنها اعلام کند، با وجودی که دولت هاشمی رفسنجانی روابط بدی با کشورهای غربی نداشت ولی، چون سیدمحمد خاتمی از آرای اصلاحطلبی ایران سر برآورده بود، انتظار میرفت او در سازمان ملل روزنههای بیشتری را برای تماشای دیگران به عرصه سیاست ایران و حتی کشور ایران باز بگذارد.
همگان انتظار داشتند این «سیدمحمد خاتمی» است که میتواند دشمنی کشورهای دیگر با ایران را کم کند و از این سو ایران را یک کشور صلحطلب و آزادیخواه نشان دهد.
البته آقای خاتمی، به دلیل مواضع میانهروانه و نگاه آشتیجویانهای که با غرب داشت، توانست تا اندازهای طول دیوارهای بیاعتمادی را کاهش دهد.
او 3 سال بعد(آبان 80) در حالی به سازمان ملل رفت که ساختمانهای دوقلوی تجارت جهانی، سر بر خاک ساییدند و تمام دنیا در وحشتی هولانگیز از ترس تروریسم فقط به دستان معجزهگر(!) آمریکا نگاه میکردند.
خاتمی به سازمان ملل رفت، با ملت آمریکا اظهار همدردی کرد و در عین حال از اینکه بعد از حادثه 11سپتامبر عوامل آن اسلامگرا معرفی شدند و دین اسلام را مروج تروریسم دانستند، به سختی اعتراض کرد.
خاتمی اما دیگر به سازمان ملل نرفت. چون شاید گمان میکرد تریبون این سازمان دیگر برای درددل کردن با جامعه جهانی خیلی هم خوب نباشد، اما به نظر میرسد در دنیا تنها رئیس جمهوری که بیش از دیگران به سازمان ملل رفت و هر سال پشت تریبون آن همچون فاتحان سخنرانی کرد، آقای محمود احمدینژاد بود.
شاید رئیس جمهوری آمریکا هر سال در مجمع صحبت کند، چون سازمان ملل در یک قدمی آنهاست، اما سراسیمه شدن یک رئیسجمهوری به سوی نیویورک آن هم با فاصله حدود 13هزار کیلومتری و نزدیک به 13ساعت توی هواپیما بودن، جدا از هزینههای مادیاش، برای همه قابل تصور نیست.
او گمان میکرد تنها مبشر عدالت در جهان است و شاید وعده خدا بوده است! که او باید در آنجا صحبت کند تا نقش بشارتدهنده را به خوبی بازی کند یا باید جهانیان را به راه راست رهنمون سازد!
او هر چه سعی میکرد این راه را راست تصویر کند، به همان نسبت مسیر تعامل ایران با کشورهای دیگر هر روز کجتر میشد.
چیزی که این تریبون بعد از حضور بشارتبار آقای احمدینژاد به ما تاکنون داد، حجم فراوان مشکلاتی بود که به نظر میرسد یکساله و 2ساله هم قابل ترمیم نباشد، چه برسد به جبران آن. بگذریم.
* سخنرانی سیزدهم
گرچه برخیها عدد13را نحس میدانند، این باور واقعی ایرانیها نیست. ایرانیها به دلیل آنکه آرش تیر خود را در این روز پرتاب کرده است و مرز ایران و تورانیان را مشخص کرد، سیزدهمین روز را «تیشتر روز» یعنی روز رهایی میدانند.
آقای روحانی پنجمین رئیس دولت ایران است که به سازمان ملل میرود، با احتساب 8بار سخنرانی احمدینژاد در سازمان ملل، و 4بار حضور روسای دولتهای گذشته، مجموعاً 12بار روسای دولت ایران پشت این تریبون قرار گرفتند و اکنون روحانی نفر سیزدهم محسوب میشود.
حال که آقای روحانی سیزدهمین رئیس دولت جمهوری اسلامی است که قرار است در این مجمع سخنرانی کند، آیا میتواند آن دیوارهای بیاعتمادی را که در طول 8سال هر روز بلندتر و محکمتر میشد، کوتاه کند؟
*روحانی قصد تنشزدایی دارد
واقعیت این است که «حسن روحانی» گرچه اعتدالجوست، هیچوقت تفکر اصلاحطلبی خاتمی را ندارد، خاتمیای که میخواست فضا چنان اصلاح شود که حتی یک زندانی در زندان نباشد، در طول 8سال ریاستاش، آنچنان که انتظار میرفت، موفق نشد.
شاید بتوان گفت که بسیاری در میدان سیاست ایران بالهای پرواز خاتمی را میچیدند، اما حال آقای روحانی میتواند حداقل حس پرواز بگیرد.
او حتماً در سازمان ملل همان حرفهایی را تکرار خواهد کرد که در طول این دو ماه گفته است. اما واقعیت این است که نوع و لحن بیان و سخنرانی پشت تریبونهای مختلف در کشور خیلی متفاوت با سازمان ملل است.
آنچه که مهم است نوع تعامل او با روسا و سران کشورها نیز هست. اینکه مرد اعتدال معتقد است کشورهای روبهرو نباید شرط بگذارند، گرچه خود این حرف ایشان شرط است، با این حال وی مسئولیت یک کار مهم را به عهده دارد: شل کردن بندهای تحریم. تحریمی که حتی حرمتها را از بین برد و حریمها را شکاند.
حال آقای روحانی چه چیز دیگری دارد که بتواند فضایی را که فعلا به سود ایران ایجاد شده است، تلطیف کند و راه را برای اصلاحات بیشتر در کشور بگشاید؟
تردیدی نیست که هیچکس نمیخواهد رئیسجمهور کشورش در مقابل کشورهای دیگر از پیش تسلیم شده باشد، اما کسی هم نمیخواهد که این شخص، بیش از آنکه منادی صلح باشد، منادی دشمنی باشد.
طبیعی است که هر نوع لحن دشمنی بر دامنه دشمنیها میافزاید. با این حال روحانی مشکلاتی در داخل کشور و خصوصا با جزیرههای قدرت دارد که در صورت عملکرد درستش در سازمان ملل میتواند آنها را در داخل کشور آچمز کند.
تردیدی نیست که روحانی قصد تنشزدایی دارد، او میخواهد که با همه کشورهای جهان دوست باشد، هر جا که مشکلی هست، صندوق در آنجا تعیینکننده باشد. واقعیت این است که در وضعیت کنونی قرار هم نیست که همه ورقها را یک جا پایین گذاشت یا حتی به صورت رو بازی کرد.
گرچه ما فعلا برگهای برندهای نداریم، حداقل میتوانیم با بازی خوب، برگهای برنده دیگران را به زمین بزنیم. زمان زیادی نمانده است، چند ساعت دیگر حرفهای او را میشنویم و چندی بعد هم نتیجه حضور او در سازمان ملل را لمس خواهیم کرد.
بااین حال به نظر نمیرسد در عالم سیاست کسی بخواهد که آقای روحانی نتیجهای کاملاً مثبت بگیرد و به تهران برگردد.
طبیعی است به نشستهای دیگر و رفتوآمدهای بیشتری نیاز است تا بتوان به دستاورد مورد قبولی رسید. با این حال 13عدد نحسی نیست، مگر کردار نحسآمیزی از کسی سر زند که آن را نحس بدانند.