شنبه 4 آبان 1392-0:56

جان مار مه ره نده محمود آباد!

درباره پدیده ای به نام ایمان فلاح و موسیقی عامه پسند مازندرانی/ایمان فلاح، علی گراییلی و... پدیده های امروز و دیروز موسیقی مازندران هستند که آلبوم های آن ها بسیار پرفروش تر از آلبوم کلاسیک کارها و سنتی خوان هاست+عکس


مازندنومه، سردبیر: به آن اندازه که پیگیر موسیقی مازندرانی و سنتی ایرانی هستم، علاقه مند پیگیری فعالیت های هنرمندان موسیقی پاپ -به ويژه نوآمدگان این نوع موسیقی- نیستم، ولی به دلیل موقعیت کاری و حرفه ای ام، ناگزیرم در این حوزه نیز بروز باشم و فعالیت های هنرمندان موسیقی پاپ داخل و خارج از کشور را هم دنبال کنم.

نام ایمان فلاح را پیش تر شنیده بودم و می دانستم علاوه بر چند آهنگ فارسی، تعدادی از قطعات مازندرانی را نیز با تنظیم جدید خوانده و حتی ویدئویی از او در یکی از شبکه های معروف ماهواره ای، پخش شده که به نوشته خود فلاح در پیج فیس بوکش، از سوی بیندگان آن شبکه نیز در ردیف تاپ ها قرار گرفته است.

اگر سِرچی ساده در اینترنت بزنید با تعدادی از کارهای موسیقیایی فلاح برخورد می کنید، آثاری مثلِ اگه تو نباشی، آی زندگی، داری میری، التماس، دل من و دل تو، عشق نامحدود، فصل جدایی، قلبم می کوبه، حالم ازت به هم می خوره، حس خوب، خدا و...اما اوج فعالیت موسیقیایی او و سبب شهرتش همان چند آهنگ مازندرانی اوست.(دو قطعه از آهنگ های ایمان فلاح را در قسمت پادکست قرار داده ایم.)

ایمان فلاح گیتاریست و خواننده اهل محمودآباد، یکی از پدیده های امروز موسیقی پاپ در مازندران است که در فضای مجازی هواداران زیادی دارد و عده ای از دختران و پسران برایش وبلاگ و سایت هم راه اندازی کرده اند و آثارش را پخش می کنند.

این نوشته به بهانه حضور ایمان فلاح و گیتارش در شب دوم جشنواره "کلیا" در قائم شهر است. طی دو شب برگزاری این جشنواره، برنامه های مختلف هنری و فرهنگی از موسیقی مازندرانی و شعر بومی گرفته تا نمایش ها و انواع رقص های محلی و ... اجرا شد اما اجرای تنها سه قطعه کوتاه از سوی فلاح، کافی بود تا جمعیت حاضر در پارک شهرداری قائم شهر به پاخیزند، برای او دست بزنند و دختران وپسران با او دم بگیرند و در خواندن ترجیع آهنگ ها، با فلاح همنوا شوند.

تنها زمانی که ایمان گیتار می زد و می خواند، موبایل ها به کار افتاد و عکس و فیلم گرفته شد. آن شب عده ای از شهرهای اطراف تنها به عشق او و شنیدن آثارش به قائم شهر آمده بودند.

یکی از هواداران پرشمار او به نام "هانیه" بعد از اجرای فلاح در جشنواره کلیا، در وبلاگش نوشت:

« ساعت حدود 4 به محل مراسم رسیدم. آقای فلاح حدود ساعت4.30 رسیدند و متوجه شدم که ایشون بعد از پیاده شدن از ماشین به پشت سن رفتند.(دیدم این صحنه رو که میگما!)

اول مراسم هنرمندان مازندرانی اجرا داشتند. اواخر برنامه بود که مجری برنامه آقای فلاح رو به عنوان خواننده جوان شمالی که صاحب سبک جدیدی در موسیقی شمالی هستند، معرفی کرد. موقع ورود ایشون کلی آتیش بازی راه انداختند!

به خاطر کمبود وقت ایشون بعد از سلام و تشکر، سه قطعه رو با گیتار اجرا کردند: آهنگ منفی دلتنگی، یه اهنگ گیلانی(آها بوگو) و جان مار.

از اونجایی که پدر مادرشون تو مراسم حضور داشتن آهنگ جان مار رو به مادرشون تقدیم کردند.حضار با آهنگ جان مار همراهی می کردند. موقع خروج ایشون هم از سن دوباره آتیش بازی برپا شد.

بعد از رفتن ایشون من بلافاصله دنبالشون رفتم که البته با انتظامات رو به رو شدم. اما چند نفری یواشکی رفته بودند که بعد راه رو بستند و من مجبور بودم از در پشتی برم که این قدر دوییدم، زمین خوردم!

بالاخره به هر سختی بود به ماشین شون رسیدم. در حال حرکت بودند. صداشون کردم و ایشون جواب دادند! فقط تونستم با نفس نفس بگم: فقط یه امضا! اسمم رو پرسیدن و امضا دادن و بعد رفتند. جای شمایی که نیومدی خالی...!»

این هوادار، حتی شعرهای برخی آهنگ های فلاح را در وبلاگش گذاشته و به فارسی نیز برگردان کرده است، از جمله همین ترانه معروف جان مار:

جان مار مره نده محمود آباد (مادر عزیزم مرا به عاشق محمود آبادی نده)

عاشق کنه دادو بیداد (عاشق سرو صدا می کنه)
جان مار مه دل درونه ترکنه (مادر عزیزم دلم از درون داره پاره میشه)
جان مار مره نده به آملی (مادر عزیزم منو به آملی نده)
همه با کلاس، خیلی عالی (همه خیلی با کلاسن)
جان مار مه دل درونه ترکنه (مادر عزیزم دلم از درون داره می ترکه)...

پدیده ایمان فلاح را در کنار اتفاقی می گذارم که سال گذشته در همایش سوادکوهی های مقیم تهران افتاد و در آن برنامه در کنار بزرگان هنر و فرهنگ و موسیقی مازندران، خواننده ای مجلسی و بزمی به نام «علی گراییلی» - که او نیز برای خود پدیده ای است- هم دعوت شد.

سالن با ورود او به وجد آمد و چند هزار نفر با او دم گرفتند و آهنگ های معروفش را همراه ساز کیبورد و آواز او خواندند. حضور «علی گراییلی» نقطه اوج و عطف آن برنامه بود که سایر برنامه ها را تحت الشعاع خود قرار داد!

نمی توانیم خودمان را گول بزنیم. با این همه تبلیغاتی که برای موسیقی سنتی و اصیل محلی مان انجام داده ایم، ذائقه موسیقیایی مردم کم تر تغییر یافته و نتوانستیم ساده شنوی و ساده پسندی مردم را به سوی فاخر شنوی و فاخر پسندی هدایت کنیم.

البته باید اذعان داشت که ويژگی موسیقی پاپ سادگی و مردمی بودن آن است و بیشتر علاقه مندان به علت خستگی ذهنی ناشی از دشواری های زندگی روزمره، نیز پیچدگی های موسیقی کلاسیک ایران (و مازندران) و نبود ریتم و ضرباهنگ مناسب در این گونه موسیقی،از آن دلزده شده اند.

موسیقی کلاسیک مازندرانی و ایرانی به تکرار افتاده است و فاقد رنگ آمیزی و فضای امروزی است؛ این می شود که مثلا" آلبوم متفاوت گروه "رستاک" را مازندرانی ها بیشتر می پسندند تا آلبوم هایی که در داخل استان به صورت کلیشه و با همان سازبندی ها و فضاهای تکراری تهیه می شود.

مردم عادی و نه لزوما" فرهیخته -به ویژه جوانان- به شدت عاشق هیجان فردی، سادگی در ملودی ها و شعر و هم چنین تنوع در ریتم اند و این ها را در موسیقی پاپ و آن چه امثال ایمان فلاح اجرا می کنند، می جویند؛ نه در آثار پرارج و علمی اما تخت و یکنواخت و فاقد ریتم و تنوع بزرگان موسیقی این سامان.

ایمان فلاح، علی گراییلی و... پدیده های امروز و دیروز موسیقی مازندران هستند که آلبوم های آن ها بسیار پرفروش تر از آلبوم کلاسیک کارها و سنتی خوان هاست.

چه موافق باشیم و چه مخالف، آهنگ های این هنرمندان عامه پسند در یوتیوب و وبلاگ ها و سایت های مختلف دانلود و بلوتوث و رایت می شود، هزاران نفر این آثار را در موبایل های خود ذخیره کرده اند، محبوب جوان ها و حتی بزرگ ترها هستند، مردم با حضورشان به وجد می آیند و هر مجلسی را با حضور خود به اوج می رسانند!

مشکل کجاست؟ اگر آثار امثال ایمان فلاح و دیگران شعر نازل و تنظیمی معمولی دارد یا موسیقی آن ها مطربی و ضعیف و به قول معروف« دِلِی دِلی» است، پس چرا مردم برای شنیدن صدای شان سر و دست می شکننند و این ها معروف تر از بسیاری از خوانندگان و نوازندگان و استادان باتجربه موسیقی ما هستند؟

یک جای کار می لنگد. من دارم به خودم و دانسته هایم از موسیقی شک می کنم!