دوشنبه 6 آبان 1392-0:17

تدبیر دیگری نیاز است

جناب استاندار، شاید تدبیر دیگری نیاز باشد؛ چرا که هر مدیری که سرکار می آید، حداقل در برخی سمت های خاص و حساس که چشم و گوش و قلب سازمان مربوط هستند، تغییراتی ایجاد می کند و افرادی بر این کار می گمارد که همسو با او و سیستم باشند، ولی شما الان دارید با چشم و گوش و قلب دیگران کار می کنید!


مازندنومه، محمد اسماعیل بخشی سورکی: حدود 45 روز از انتصاب استاندار جدید مازندران می گذرد و در مجموع شاید احکام صادره از سوی استاندار به عدد انگشتان یک دست هم نرسد.

گرچه در ابتدا به ذهن می رسد که استاندار محترم شرایط را رصد کرده و قصد دارد که با تدبیر افراد را به کار گیری کند، اما آنچه بسیار مورد انتقاد است سکوت ایشان علی رغم انتقادات دلسوزان و بزرگان استان نسبت به وضع موجود است.

نگارنده بر این اعتقاد است که نشست های متعدد جناب استاندار با گروه های مختلف سیاسی نه تنها خروجی مثبت و مورد انتظاری نداشته است، تنها وقت جناب ایشان و مهم ترین دستگاه سیاست گذاری استان را تلف کرده است؛ چرا که تاکنون چه مشاوران و چه مجمع محترم نمایندگان به جمع بندی خاصی برای پیشبرد امور نرسیده اند.

 آنچه از گفتمان تدبیر و امید بر می آید توجه به این نکته مهم است که در راستای پیگیری اهداف دولت باید نیروهای معتقد به گفتمان و رویکرد دولت به کار گیری شده، در راس هرم سکانداری دستگاه های اجرایی قرار گیرند تا بدنه دستگاه های اجرایی نیز همسو با دولت از این حالت رکورد و روزمرگی خارج شود.

اخبار و شنیده های ما حکایت از تلفن زدن ها، حضور و مراجعه روزانه ی بیش از حد مدیران فعلی استان به افراد ذی نفوذ استانداری دارد که تعدد دیدارها فرصت تمرکز از مسئولان محترم را گرفته است تا جایی که عده ای از مدیران منسوب به دولت قبل، به صراحت از مدیریت ارشد استان و معاون سیاسی او می خواهند که مشخص کند آیا آنها در این پست خواهند ماند یا خیر!

 بساط سور و سات های شبانه هم در اکثر شهرستان ها به راه است و بعضا در برخی از این نشست ها افرادی که توان مدیریت خانواده خود را هم ندارند به عنوان مسئول معرفی شده و نامشان را بزرگ جلوه می دهند تا شاید سهم خواهی آقایان تیری باشد در تاریکی.

 بعضی ها هم هنوز تفاوت بین سهم خواهی و مطالبه به حق را نمی دانند و در زمانی که دوستان اسب خود را زین کرده و با شتاب می تاختند و عده ای را که در دفاع از گفتمان تدبیر و امید علم حمایت برافراشتند را مورد هجمه قرار می دادند، امروز داعیه دار نصیحت و دلسوزی استان می شوند.

همان هایی که در دولت قبل افراد را برای تصدی پست ها به دفتر فلان مدیر برده و هنگامی که با پاسخ منفی آن مدیر مواجهه شدند، رسانه را به تریبون تخریب و انتقاد آن مدیر بدل کردند.

 البته نباید از نظر دور نگه داشت که اخلاق مسئولیت پذیری در کشور و به ویژه در استان مازندران تغییر کرده و حفظ پست و مسئولیت از نان شب واجب تر شده است و واقعا دین لقلقه زبان آقایان است، چرا که در زبان اقرار به اعراض از مسئولیت پذیری کرده اما در عمل چنان پنجه در میز کشیده اند که گویی با گرفتن آن جان از بدن انها مفارقت خواهد کرد.

شرایط بسیار اورژانسی تر از چند جمله ذکر شده است، چرا که نماینده ولی فقیه در استان مازندران همین چندی پیش در دیدار با مسئولان آموزش و پرورش استان با انتقاد از وضع موجود اظهار داشت: برای پذیرفتن پست و مسئولیت در مازندران ترافیک زیادی است. اگر جای خالی مدیریتی در مازندران ایجاد شود دولت به اندازه ما در گماشتن افراد مشکل ندارد.

 آیت الله طبرسی در آن دیدار گفت: برای دریافت مسئولیت مراجعه‌های زیادی به دفتر می‌شود برای هر جای خالی مدیریتی در استان بیش از 50 تا 60 نفر داوطلب داریم و فکر نمی‌کنم در هیچ جای کشور این همه داوطلب برای دریافت پست و مقام وجود داشته باشد.

 وی به سخنان خود در این دیدار نیز بسنده نکرد و در خطبه های نمازجمعه همان هفته اعلام کرد که اگر قرار است استاندار همکاران خود را انتخاب کند زودتر اینکار را انجام دهد و این کلام نماینده ولی فقیه نشان دهنده تداوم مراجعات مدیران به دفتر او و تحت فشار بودن او از جانب همان هایی است که خود را برای تصدی پست ها به آب و آتش می زنند.

جناب استاندار، شاید تدبیر دیگری نیاز باشد؛ چرا که هر مدیری که سرکار می آید، حداقل در برخی سمت های خاص و حساس که چشم و گوش و قلب سازمان مربوط هستند، تغییراتی ایجاد می کند و افرادی بر این کار می گمارد که همسو با او و سیستم باشند، ولی شما الان دارید با چشم و گوش و قلب دیگران کار می کنید و تیم تان را هنوز مشخص نکرده اید!

مثلا" یک ماه و نیم  از انتصاب شخص اول استان گذشته باشد و دوستان رسانه ای هنوز یا از جلسات استانداری خبر ندارند و یا خبرهای استانداری را از کانال های غیررسمی دریافت می کنند، همین یعنی ضعف در سیستم روابط عمومی شما.

حداقل وضعیت دو معاونت شما مشخص نشده، فرمانداران و مدیران کل دست نخورده اند و سیستم دولت روحانی را نیروهای بعضا" ضعیف و امتحان پس داده احمدی نژاد در حال گرداندن هستند. به باور ما این دست و آن دست کردن به صلاح نیست و اولویت شما باید به کار گیری نیروهای خدوم و شایسته ی همسو در اسرع وقت باشد تا کار توسعه استان آغاز شود و شتاب گیرد.

گذشته از اینکه باید تاسف خورد بر حال برخی ها که با وجود رویکرد سیاسی مشخص در گذشته و عملکرد نه چندان درخور، هنوز در اوهام ماندن در مسند خویش به سر می برند، باید عرض شود دیگر دفاع برخی از همین مدیران فعلی از اشخاص خاص در دولت گذشته بر کسی پوشیده نیست، حداقل بعضی سایت ها و روزنامه های اصولگرای استان منتقد همین دوستان بوده اند که چرا به این شکل به دفاع تمام قد از برخی اعمال ناشایست شرعی و عرفی مسئولان همت گماشته اند.

 هر چه زمان بیشتری تلف شود، تعداد افرادی که با رویکرد سهم خواهانه حضور می یابند، بیشتر شده و تشدید فشارهای سیاسی قطعا دست استاندار و معاون سیاسی ایشان را در انتصابات مورد نظر خواهد بست( هر چند که به نظر می رسد تا همین ساعت نیز مشی اعتدال استاندار محترم با زیاده خواهی آقایان موجهه شده است چنانچه در موضوع انتصاب معاون عمرانی برخی نمایندگان که از ارکان انتصابات دولت قبل در مازندران به شمار می رفتند، اقدام به معرفی گزینه ای غیرمنطقی کردند!)

جناب آقای استاندار زمان اندک است و فرصت ها در حال گذر و باید تلاش کرد تا در این زمان اندک، همسو سازی و همگام سازی در کوتاه ترین زمان ممکن انجام شود و باقیمانده زمان در راستای رسیدگی به مشکلات عدیده استان غنیمتی باشد و با نیروهای متدین ، متعهد و همچنین متخصص در پی احقاق حقوق از دست رفته این سرزمین علوی برآیید.

دوستان و مسئولانی هم که دم از دفاع ازحیثیت نظام و انقلاب می زنند و اعتقادشان بر این است که با تصدی و یا تداوم مسئولیت قصد خدمت دارند و باری از دوش ملت عزیز برخواهند داشت، بدانند که دفاع از تمامیت این نظام تنها در تصدی پست های مختلف نیست.

 شاید اخلاص حلقه گمشده زندگی شما باشد که به فرموده شهید مظلوم بهشتی اگر اخلاص،علم و ایمان مان را منطبق بر اسلام کنیم یاری خداوند تضمین شده است، در غیر این صورت وجود این همه پافشاری و اصرار بی معناست.

 جمله ای هم از وصیت نامه شهید بزرگوار شوشتری شاید تلنگری بر خیل عظیم دوستداران پست و مقام باشد که به میز گره خورده اند و قصد رها کردن ندارند:« دیروز از هرچه بود گذشتیم امروز از هرچه بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز. دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم نام مان گم نشود . جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمان مان بو می دهد. آنجا در اتاق مان می نوشتیم:یا حسین فرماندهی از آن توست... الان می نویسیم: بدون هماهنگی وارد نشوید. الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم. بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم ، آزادمان کن تا اسیر نگردیم.»