يکشنبه 26 آبان 1392-1:40

تغییری که یک ضرورت است

هر چند تاکنون نیز برای جابه جایی دیر شده است، امیدواریم حداقل پس از پایان کنگره ابن شهرآشوب انتظار به سرآید و مدیریت فرهنگی استان را فردی همسو با دولت تدبیر و امید و نزدیک به مدیریت ارشد استان بر عهده بگیرد، چرا که این تغییر یک ضرورت است.


مازندنومه، یادداشت کاربران: فرهنگ دارای اصول ثابت و متغیری است. ثبات و متغیرات فرهنگی بر اساس موقعیت، زمان و مکان شکل می گیرد؛ بنابراین مدیریت فرهنگی براساس ثبات های درزمانی و متغیرهای برزمانی معنا می شود.

هر نوع منابع مادی و انسانی با نگاهی به ثبات و متغیر های در زمان و بر زمانی می تواند زمینه ساز اتفاق فرهنگی شود.

این نوع مدیریت در فرهنگ های کلان و خرده فرهنگ ها کارکردها و معناهای متفاوتی دارند. هر نوع خلاقیت، ابتکار و فراوری ذهنی باید با تسلط بر همه اجزای فرهنگی به سوی بخش های مختلف جامعه نفوذ پیدا کند.

اگر فرهنگ را به سه بخش ملی، دینی و قومی تقسیم کنیم، مدیریت فرهنگی در استان ها نیاز به مدیرانی خلاق و هوشمند دارد که علاوه بر آشنایی با مبانی فرهنگ ملی و دینی نسبت به مسایل قومی آگاه و دانا باشد.

تسلط بر اجزای فرهنگ ملی و دینی فصل مشترک همه مدیران فرهنگی در یک کشور است اما مدیر فرهنگی در حوزه جغرافیایی خاص مانند مازندران کسی است که بر تاریخ و فرهنگ ومحیط جغرافیایی خود مسلط باشد و بتواند عناصر گونه گون و متنوع هنری و فرهنگی نواحی مختلف را بشناسد.

برخی مديريت فرهنگي را فرايند برنامه‌ريزي، سازماندهي، هدايت و رهبري و نظارت بر مجموعه‌اي از فعاليت‌ها كه در راستاي انتقال، تثبيت و ترويج و تكامل فرهنگي مشخصي، با تمامي اجزا و عناصر آن، دنبال مي‌شود ، می دانند اما مدیر موفق فرهنگی در جغرافیای اقلیمی نیاز به نفوذ در ذوق و اندیشه ی توده ها دارد.

کسی که با آداب، رسوم و آیین های ذوقی، سلیقگی و فکری و اندیشگی محیط خود اشراف داشته باشد می تواند زمینه های رشد و شکوفایی فرهنگی و هنری را در میان نواحی و اقوام مختلف شکل دهد.

مدیر فرهنگی موفق کسی است که دارای هوش و استعداد فردی، خلاقیت و توانمندی فکری، و خرد و مشورت جمعی است.

کسی که مسئولیت فرهنگی یک استان را بر عهده می گیرد بی شک باید فردی آگاه و دانا باشد. این آگاهی و دانایی مقدمه ای برای ورود به فضایی سرشار از امکان و تولید و هدایت و رهبری است.

در مدیریت فرهنگی دنیای مدرن ایجاد امکان های متعدد بر اساس نگاه نسبی گرایانه یک فرصت مناسب برای رسیدن به همه انواع سلایق و علایق است .

در مازندران که از دیرباز سرزمین بزرگان فکر و فرهنگ بوده است، کم نبوده و نیستند کسانی که بر اجزای مختلف فرهنگ ملی و دینی و قومی مسلط باشند، اما تنها گروه اندکی از این جمع توانایی لازم را برای مدیریت دانسته های خود دارند.

حال که تغییر در مدیریت فرهنگی استان امری ناگزیر می نمایاند، ضرورت دارد فردی مصدر امور اداره کل فرهنگ و ارشاد مازندران را بر عهده گیرد که:

1- آگاه و دانا به مسایل فرهنگی و هنری باشد

2- در پی تثبیت و ترویج فرهنگ بومی و همبستگی میان اقوام مختلف باشد

3-مخالف رفتارهای فرهنگی جزم گرایانه و قبض و بسطی باشد

4-انعطاف پذیری و پويايي در عين پاي‌فشاري بر اصول داشته باشد

5- مشورت پذیری و مشارکت در قبول نظریات مخالف داشته باشد

6-زمان‌شناس باشد و فرصت سوزی را به حداقل برساند

7- خردورزی و عقل محوری را پیشه کار خود قرار دهد و با قبول مدیریت فرهنگی استان، تصمیم ها را با معیار عقل بسنجد و راهی تازه و نو بگشاید.

فضای استان، فضای تغییر و تحول است و در همین راستا بسیاری از فرهنگ دوستان و هنرمندان منتظر ورود چهره ای تازه در مصدر امورند تا تفاوت را حس کنند.

هر چند تاکنون نیز برای جابه جایی دیر شده است، امیدواریم حداقل پس از پایان کنگره ابن شهرآشوب انتظار به سرآید و مدیریت فرهنگی استان را فردی همسو با دولت تدبیر و امید و نزدیک به مدیریت ارشد استان بر عهده بگیرد، چرا که این تغییر یک ضرورت است.