يکشنبه 26 آبان 1392-15:34
ستیز بر سر پُست
در حال حاضر در استان مازندران افراد بسیاری برای به دست آوردن مناصب تلاش می کنند، به طوری که شاید در هیچ تاریخ و جغرافیایی تا این حد چنین نبوده است/ اغلب این افراد دارای اعتماد به نفس بالا در مورد پذیرش پست ها بوده و خود را شایسته ی بر عهده گرفتن مدیریت امور اجرایی می دانند.
مازندنومه، احسان شریعت: آنچه در این یادداشت بدان پرداخته می شود پدیده ای است که همواره گریبان محیط سیاسی را در هر زمان و مکان و هر جغرافیا و فرهنگی کم و بیش گرفته و می گیرد، منتهی در برخی مناطق، فرهنگ های سیاسی و بعضی زمان ها بیشتر و در برخی کمتر.
این پدیده ی سیاسی که به نظر می رسد ریشه در مبانی فرهنگی مردمان هر دیاری دارد، رقابت و شاید گاهی ستیز بر سر دستیابی به مناصب و پست های سیاسی و اجرایی است.
رقابت برای رسیدن به پست های سیاسی و اجرایی یک امر معمول در فضای مدیریتی در هر کشور است. همواره افرادی که احساس می کنند شایستگی و لیاقت به دست گرفتن پستی را دارند وارد جریان کار می شوند و از طرق مختلف سعی می کنند تا بر روند انتصابات تأثیر گذارده و خود را رأس امور مدیریتی قرار دهند.
عوامل گوناگونی در این رقابت ها بر روند انتصاب ها تأثیر می نهد: شایستگی و لیاقت فرد، تجربه، علم و آگاهی از مدیریت و امور مربوط، همراهی با جریان سیاسی حاکم، تعهد به برخی از اصول، آشنایی با مدیران رده بالا، قدرت نفوذ و منزلت اجتماعی و قدرت اجماع سازی و بسیج افکار عمومی، قدرت نفوذ و منزلت سیاسی و قدرت اجماع سازی و بسیج افکار در حوزه عمومی سیاسی، و موارد دیگر.
پرداختن به این پدیده در حوزه های سیاسی تاکنون بسیار انجام شده و می شود. اما آنچه باید گاه بدان پرداخت، نگاه از منظر مطالعه ای اجتماعی و فرهنگی به پدیده ستیز بر سر پست است.
هنگامی که با عینک مطالعه اجتماعی و فرهنگی به پدیده مذکور نگریسته شود نکات بسیاری در ارتباط میان سطح جامعه و فرهنگ و سطح امور سیاسی و اجرایی مشخص خواهد شد.
آنچه در فضای معمول سیاست اتفاق می افتد چیزی است که با موارد فوق همساز می باشد، یعنی به طور معمول مناسبات امور سیاسی و اجرایی در تعیین مدیران و انتصاب ها با توجه به موارد فوق اتفاق می افتد.
موارد فوق آن چیزی است که همگان می دانند؛ از مردم عادی گرفته که سری در سیاست ندارند تا آنان که در عمیق ترین لایه های سیاسی و اداری نفوذ دارند.
به طور مثال هم یک شهروند عادی و هم یک فرد سیاسی می دانند که در انتصاب ها عوامل متضادی همچون شایستگی و یا شاید زد و بندهای پشت پرده نقش داشته باشد، به همین خاطر ظاهر قضیه چیزی است که تقریباً همگان نگاه یکسانی بدان دارند.
شاید کمتر کسی از این منظر به پدیده فوق نگریسته باشد که ستیز بر سر پست در میان مدیران یک عامل اجتماعی و فرهنگی است که به ریشه های اجتماعی و نگرش های فرهنگی باز می گردد.
در ظاهر مدیران و افرادی که برای مدیر شدن و گرفتن پست ها تلاش می کنند همواره با یکدیگر رقابت دارند و گاه این رقابت ها آن چنان شدید می شود که به ستیزه جویی ها می رسد.
این چیزی است که نه تنها در استان مازندران بلکه در تمامی استان ها و یا شاید در کشورهای دیگر نیز وجود داشته باشد، اما آن بخشی از پدیده مذکور که کمتر مورد توجه قرار می گیرد بسترهای فرهنگی تأثیرگذار بر این پدیده است.
مسلماً رقابت برای دستیابی به پست ها و مناصب به عنوان یک پدیده سیاسی در ظاهر ارتباط کمی با زمینه های اجتماعی و فرهنگی دارد، اما هنگامی که از دو منظر به موضوع نگریسته شود می توان ارتباط آن با زمینه های اجتماعی و فرهنگی را شناسایی کرد:
1- زمینه ی کنشی : از نظر کنش افراد درگیر در میدان رقابت، در حال حاضر در استان مازندران افراد بسیاری برای به دست آوردن مناصب تلاش می کنند، به طوری که شاید در هیچ تاریخ و جغرافیایی تا این حد چنین نبوده است.
از آن سو از لحاظ کیفی نیز کنش افراد درگیر، کیفیت خاصی دارد، به نحوی که افراد تا حد زیادی فراجناحی عمل کرده و اغلب آنان از تمامی جناح ها و طیف سیاسی خواستار حضور و به دست آوردن مناصب می باشند.
پس در مجموع چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی وضعیت رقابت در میدان سیاست در استان مازندران بسیار قابل تأمل است.
از سوی دیگر کنش افراد تا حد زیادی به سوی "فردگرایی" سوق یافته است. یعنی افراد بیش از آنکه به فکر مجموعه ی کاری یا طیف سیاسی خویش باشند، به فکر جایگاه و منزلت سیاسی شخصی خویش هستند؛ به طوری که اغلب این افراد دارای اعتماد به نفس بالا در مورد پذیرش پست ها بوده و خود را شایسته ی بر عهده گرفتن مدیریت امور اجرایی می دانند.
این فردگرایی تا جایی پیش می رود که به طور مثال اگر مدیری احساس کند معاونش رگه هایی از فعالیت برای سرنگون نمودن او و به دست گیری پست مدیریت را در سر دارد، علی رغم شایستگی معاون و نیاز سازمان به وی، بلافاصله او را عزل کرده و تنزل درجه داده تا از خطر احتمالی جلوگیری کند.
2- زمینه ی ساختاری : از نظر ساختاری می توان علت را در گرایش انتخاباتی مردم مازندران به دولت جدید داتست. به طوری که میزان رأی مردم این استان به دولت اعتدال گرا -به نسبت- بسیار بیشتر از استان های دیگر بوده است.
از این رو می توان حدس زد اولاً مردم استان و نیز منطقاً افراد درگیر در میدان رقابت بیشتر به اعتدال گرایی سیاسی مایلند و ثانیاً تعداد زیادی از افراد درگیر در میدان رقابت به دولت جدید گرایش داشته اند.
این گونه است که به دلیل ویژگی دربرگیرنده بودن زیاد گرایش سیاسی در دولت جدید، طیف های سیاسی گوناگونی می توانند خود را منتسب به این دولت بدانند.
از این رو میزان افرادی که می توانند از لحاظ سیاسی با این دولت کنار بیایند تقریباً بالاست. به همین دلیل تعداد نخبگان سیاسی زیادی وجود دارند که برای به دست گرفتن پست ها و مناصب در دولت اعتدال با یکدیگر به رقابت می پردازند.
در مجموع می توان گفت دو منظر فوق (منظر کنشی و ساختاری) ریشه های اجتماعی و فرهنگی پدیده رقابت برای به دست آوردن پست ها هستند؛ از این حیث که این دو منظر را می توان به عنوان متغیرهای مستقلی به حساب آورد که از جایی بیرون از میدان سیاست یعنی جهان اجتماعی بر می خیزند.
اینها شاید بخشی از ریشه های اجتماعی و فرهنگی پدیده ی رقابت سیاسی است که در همه ی جوامع و قومیت ها (به ویژه حال حاضر مازندران) قابل مشاهده است.
ایمیل نویسنده: (abie_malakouti_2008@yahoo.com)