شنبه 9 آذر 1392-2:56

آقای استاندار، داریم خیس می شویم!

نامه سرگشاده سردبیر مازندنومه به استاندار مازندران/حمایت ما و رسانه های همسو با دولت تدبیر و امید از شما حد و مرز دارد. این حمایت ها نه بر اساس منطق فردی و شخصی بلکه بر مبنای دیدگاه های فکری و عقلی و سیستمی بوده است/حضور مدیران دولت قبلی در راس کار هم مشکلی برای مردم شده است. این ها خود نمی دانند می مانند؟ تا کی می مانند؟ و چه کار باید بکنند؟


مازندنومه، سردبیر: می گویند روزی ملاصدرا در کنار حوض پر آب مدرسه، درس می داد. غفلتا" فکری به ذهنش رسید و رو به شاگردان گفت:" آیا کسی می تواند ثابت کند در این حوض آب نیست؟"

چند تن از طلبه های زبردست مدرسه با استفاده از فن جدل که در منطق ارسطو شکل خاصی از قیاس است و هدف عاجز کردن طرف مناظره یا مخاطب است، نه قانع کردن او، ثابت کردند که در آن حوض، آب وجود ندارد.

ملاصدرا با تبسمی رندانه مجددا" رو به طلاب کرد و گفت:" اکنون آیا کسی هست که بتواند ثابت کند در این حوض آب هست؟"

شاگردان گفتند:" با آن صغرا و کبرا ما به این نتیجه رسیدیم که در این حوض آب نیست، حال نمی توانیم خلاف قضیه را ثابت کرد!"

فیلسوف شرق چون همه را ساکت دید سرش را بلند کرد و گفت:"ولی من با یک وسیله و عامل قوی تر از دلایل شما ثابت می کنم که در این حوض آب وجود دارد."

آن گاه کف دو دست را زیر آب حوض فرو برد و چند مشت آب برداشت و به سر و صورت طلاب پاشید و گفت:"همین احساس شما در خیس شدن بالاتر از دلیل است!"

آقای استاندار، سرتان را درد نمی آورم و وقت تان را نمی گیرم. کارهای مهم تری دارید که از خواندن این نامه بیشتر می ارزد!

حرف آخرم را اول می زنم:"دلیل نمی خواهد، احساس می کنیم داریم خیس می شویم."

حالا اگر وقت و حوصله دارید بقیه مطلب را هم بخوانید.

***

آقای استاندار؛ دو ماه و نیم است که کارمندان استانداری مازندران هر روز شما را در ساختمان استانداری می بینند و ما که از دور بر آتش دستی داریم، بیشتر از این هاست که پیگیر احوالات شماییم و برای مان مهم است ربیع فلاح جلودار نه در قامت رییس ستاد روحانی در مازندران، بلکه در کسوت استانداری چه می کند و چگونه می اندیشد.

معمولا" ماه عسل مدیران کوتاه است و برای شما انگار کوتاه تر شده است. البته دست خودتان است که این ماه را طولانی تر کنید یا کوتاه تر، به رفتار و عملکرد و وضعیت خودتان بستگی دارد.

هر روز حرف هایی می شنویم که حال مان را بد می کند. عده ای نقدهای شان را از شما نزد ما می آورند. نمی دانم چرا؟ شاید به جهت حمایتی که از شما کردیم تا استاندار شوید و شاید چون دست شان به شما نمی رسد و شاید چیزهای دیگر.

آن ها می گویند استاندار بعد از 5/2 ماه هنوز نشستی با رسانه ها نگذاشته و دیداری با اهالی مطبوعات نداشته است.

می گویند استاندار برنامه خاصی برای پیشبرد و توسعه استان ندارد و خیلی زود دچار روزمرگی شده است، مشخص نیست از کجا خط می گیرد، از مشاورانش کم تر مشاوره می گیرد و اگر هم می گیرد در نهایت کار خودش را می کند.

می گویند در جابه جایی ها کند عمل می کند و دقیقا" کسانی را که با او بوده اند -چه اصلاح طلب و چه حامیان دکتر روحانی در انتخابات 24 خرداد- کنار گذاشته و برای افراد دیگری که خیلی از جنس دولت تدبیر و امید نیستند، وقت می گذارد و به آنان اهمیت می دهد و آن ها را بر مصدر امور می نشاند.

منتقدان شما که نه گروه فشارند و نه حامیان رقبای دکتر روحانی و اتفاقا" بیشترشان فعالان و حامیان ستاد دکتر روحانی در انتخابات گذشته بوده اند، می گویند چرا استاندار از انرژی و توانایی و ظرفیت های آن ها بهره نمی برد؟ مثال می زنند که استانداران گلستان و یزد وایلام و فلان جا به سراغ نیروهای معتدل و اصولگراهای منطقی حامی دولت رفته اند، ولی در استان ما انتصابی اتفاق نمی افتد و نمی افتد، حالا که بعد از هفته ها عزل و نصبی روی می دهد، نیروهای دولت قبلی که بدجور امتحان پس داده اند، ارتقای سمت می گیرند!

ما هر روز انتقادها و اشکال تراشی های موافقان و مخالفان را می شنویم، گاهی سکوت می کنیم و گاه برهان می آوریم و دفاع می کنیم و گاه همراه با آن ها می شویم، چون چیزی برای دفاع نداریم و دست مان خالیست.

همین دیشب دوستی پیامک فرستاد و نوشت(اسامی و سمت ها را حذف کرده ام):

"...و...دوم خرداد از رقیب خاتمی حمایت کردند و حالا در استانداری...شده اند!

...و...از مدیران احمدی نژاد بودند که اکنون ... استانداری شده اند!

...و... از کارشناسان حوزه....در دولت احمدی نژاد بودند که اکنون سمت گرفته اند!

... مدیرکل زمان احمدی نژاد بود که الان...شده است!

....معاون...دولت احمدی نژاد بود که حالا...شده است!"

دوست ما می گفت:"به استاندار بگوید دولت عوض شده است و احمدی نژاد ماه هاست رفته و تازه دادگاهی هم شده است!"

همه این چیزها که در بالا گفته ام به کنار، خبری در فضای سیاسی استان پیچیده که حتی برخی بزرگان هم آن را از منابع خبری خود نقل می کنند؛ این که استاندار مازندران چندماهی بیشتر مهمان ما نیست و..."

جناب آقای ربیع فلاح؛ حمایت ما و رسانه های همسو با دولت تدبیر و امید از شما حد و مرز دارد. این حمایت ها نه بر اساس منطق فردی و شخصی بلکه بر مبنای دیدگاه های فکری و عقلی و سیستمی بوده است.

ما فرد را نمی بینیم، بلکه کل سیستم را می بینیم. ما از نظریه تدبیر و امید و اعتدال حمایت می کنیم و فرد برای ما مهم نیست.

به همین دلیل است که برای تان نامه نوشتم. ناراحت نشوید. اولین و شاید تنهاترین رسانه ای بودیم که از استانداری شما حمایت کردیم، حالا هم اولین رسانه ای هستیم که شفاف و صریح و بی پرده به شما تذکر می دهیم.

متاسفانه فضای استان خیلی امیدوارکننده نیست و برعکس همه مایوس شده اند. روزمرگی و نداشتن برنامه در بخش های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، دور بودن از خلاقیت و ایده و طرح نو، بهره نبردن از ظرفیت های فکری و معنوی اصلاح طلبان و حامیان معتدل و خوش فکر دکتر روحانی در استان، یارگیری و مهره چینی بعضا" نامناسب و غیرمعقول و تصمیمات جهت دار و مخالف نظریات رییس دولت در انتصابات بخشی از مهم ترین ضعف های شماست.

از سویی حضور مدیران دولت قبلی در راس کار هم مشکلی برای مردم شده است. این ها خود نمی دانند می مانند؟ تا کی می مانند؟ و چه کار باید بکنند؟

کارها فشل است، مدیران احمدی نژاد یا در حال لابی کردن برای ماندن اند و یا بی خیال شده اند و منتظر مراسم تودیع خود هستند.

حداقل کار این بود که اگر فعلا" قصد جابه جایی این افراد را ندارید، مثلا" 3 ماه یا 6 ماه برای شان حکم بزنید که خیال شان راحت باشد و در مدتی معلوم کار کنند. این ها بلاتکلیف اند و هر روز منتظر برکناری هستند. خب! معلوم است در این شرایط کار مردم لنگ می ماند و استان درجا می زند!

این ها اظهارات شماست، درست دو ماه پیش:"... نیروهایی را به کار می‌گیریم که شناسنامه مازندران باشند. قول می‌دهم که چهره مازندران را ظرف یکی 2 سال آینده تغییر دهم. باید هشت سالی که از دست رفت را جبران کنیم..."

موفقیت یک سفر است، اگر بدانیم کجا می رویم، سفرمان لذت بخش خواهد بود. آقای فلاح به کجا می رویم؟ شما می دانید؟