دوشنبه 18 آذر 1392-8:32

محمد دامادی

دوران مرتاض بازی تمام شد

چهره به چهره با محمد دامادی/به شدت با جداسازی بخش غربی از مازندران و تشکیل استان جداگانه مخالفم/ ما هنوز یک پایگاه نشست و یا تصمیم گیری در تهران نداریم./عزم و اراده و همبستگی لازم برای توسعه همه جانبه استان وجود ندارد/ در مقابل تکنولوژی نمی توانیم مقاومت کنیم /ماهی دو بار با خانواده به سینما می روم /وابستگی جناحی ندارم بیشتر آزاداندیش و روشنفکرم/حداقل حق برای یک وزیر انتخاب معاون است.


 مازندنومه؛ سردبیر + محمد اسماعیل بخشی سورکی: محمد دامادی علاوه بر این که جوان ترین نماینده استان مازندران است، شاید صریح ترین و شفاف ترین نماینده شمالی هم باشد.

در آستانه دوازدهمین سالروز تولد مازندنومه با نماینده ساری و میاندورود در مجلس گپ و گفتی صریح و بی پرده داشتیم. او هیچ سئوالی را بی پاسخ نگذاشت و حین مصاحبه هر کجا می گفتیم این حرف ها را هم بنویسیم، با تعجب نگاهی به ما می انداخت و پاسخ می داد: هر چه می گویم را بنویسید، من چیزی برای پنهان کردن ندارم و مردم محرم ما هستند. ماحصل این گفت و گوی دو ساعته را بخوانید.


* یکی از تنگناها و مشکلات استان ما بخشی نگری مدیران و نمایندگان مجلس و قوم و قبیله ای دیدن مسایل است؛ همین بابلی ساروی بازی یا مثلا" تخصیص اعتبارات بیشتر به برخی مناطق و بی توجهی به مناطق دیگر. مثلا" توجهی که به سیل سال گذشته بهشهر شد، به سیل کلاردشت نشد. این حرف را می پذیرید؟

دامادی:فکر می کنم اولین مسئله در عقب ماندگی مازندران که باید به آن پرداخت،همین موضوع بخشی نگری است.بخشی نگری به معنای افکار کوچک است .البته همه نسبت به حوزه انتخاباتی خود تعهداتی دارند که نباید نافی کار استانی باشد.


 به نظر من برای رشد و توسعه استان باید همه استان با هم رشد کنند .رشد ساری در کنار رشد نکا،رشد کلاردشت و تنکابن و نوشهر در کنار رشد رامسر و آمل و بابل و شهرهای دیگر استان.


 اعتقاد ما بر این است که مرکز استان باید رشد کند اما در کنار این رشد باید بقیه مراکز شهری هم رشد و توسعه یابند و من این موضوع را به شکل عملی اثبات کردم.
 برای مثال اولین بازدید من به همراه آقای احمدی لاشکی از فرودگاه نوشهر بود و موضوع دیگر هم توجه به موضوع سیل خیزی و سخن گفتن در مورد آن در صحن علنی مجلس که هم در مورد سیل بهشهر بود و هم در مورد سیل نوشهر .


در مورد کمربندی های ناقص استان بنده هم در مورد کمربندی نکا و محمودآباد پیگیر شدم ،هم بارها فریاد نساجی قائم شهر را زدم و در عین حال نیز از کمربندی نیمه کاره شمالی مرکز استان ذکر نام کردم.


 البته در خصوص نمایندگان دیگر نیز همین موضوع صدق می کند، چنانچه آقای علیپور پا به پای ما پیگیری مسایل بود که اینها نشانه های عدم بخشی نگری نمایندگان در استان است.


بنده اعتقاد دارم اگر قرار است صنعتی شویم باید با توجه به شرایط و اقلیم هر شهر و منطقه صنعت به همان منطقه برود و نمایندگان هم کمک کنند تا این امر محقق شود.


* بنا به دلایلی که شاید بخشی ز آن درست باشد، غرب استانی ها عزم بر جدایی دارند و می خواهند استانی دیگر تشکیل دهند. شما که موافق این جدایی نیستید؟


دامادی: به عنوان نماینده مرکز استان به شدت با جداسازی بخش غربی از مازندران و تشکیل استان جداگانه مخالفم، چرا که مردم ایران مازندران را با رامسر،چالوس،گلوگاه و سوادکوه و ساری ودیگر شهرهاش می شناسند و مازندران تکه تکه شده به درد کسی نمی خورد.


 اینکه مطرح می شود به دلیل عدم توانمندی مسئولان جهت رشد و توسعه بخش غربی استان باید این بخش جدا شود دلیل منطقی و درستی نیست بلکه باید تلاش شود و وظایف تقسیم و با توجه به وظایف هر بخش و هر شهر این امکانات تقسیم شود.


 البته فقر در همه جای مازندران است .شما مرکز استان را ببینید، فاقد هر گونه امکانات تفریحی و توریستی و یا حتی یک شهر بازی و یا یک مرکز تجاری قابل رقابت با مراکز تجاری استان های هم جوار است.


 ساری تنها مزیتش نسبت به سایر شهرهای استان استقرار ادارات کل است.بابل به اندازه ساری فقیر است،رامسر هم به اندازه ساری فقیر است و اگر قرار است رشد بدهیم باید ساری و رامسر و تنکابن و ...را با هم رشد دهیم.


 غربی ها گله دارند که عفب ماندگی به دلیل مدیریت ناصحیح است که خیلی ها در شرق هم همین داعیه را دارند، اما بنده سعی کردم همواره از بخشی نگری پرهیز کنم حتی در سال اول اعلام کردم حاضرم نماینده مردم رامسر و تنکابن باشم و بخشی از وقت خود را به مردم آن شهرها اختصاص دهم که با اعلام آمادگی آقای احمدی گفتم جایی که آب هست تیمم باطل است.
 اصفهان استانی است که 21 نماینده دارد چرا ما که دارای 12 نماینده هستیم از حداکثر ظرفیت خود برای جذب اعتبارات برای استان استفاده نکنیم و ظرفیت را به 8-9 نماینده تقلیل دهیم؟


*ما تصور می کنیم نمایندگان مجلس از جمله خود شما دچار روزمرگی شده اید. صبح از خواب بلند می شوید و دنبال یک سری کارها می روید و شب هم به خانه برمی گردید و فردا دوباره همین وضعیت؛ بدون این که برنامه بلند مدت و میان مدت مطلوبی داشته باشید. این روزمرگی را قبول دارید؟


 دامادی: در خصوص روزمرگی کار نمایندگی با صداقت عرض می کنم که می پذیرم که در این امر همه مقصرند و فقط نمایندگان به تنهایی مقصر نیستند.
برای مثال من در رادیو و یا در سخنرانی های متعدد ایمیل خود را اعلام کردم و از همه خواسته ام که نظرات و برنامه های خود را برای من میل کنند اما به تعداد انگشتان یک دست هم ایمیل نرسید .


 اگر بخواهیم رشد کنیم باید تک تک سلول های استان رشد کنند.استاندار،مدیران کل،فرمانداران و یا مدیران دیگر به تنهایی مقصر نیستند همه باید دست به دست هم دهیم .
اگر استانی مانند کرمان رشد کرده است به این دلیل است که سالهاست یک ساختمان مستقل با مدیریت مستقل دارند اما ما هنوز یک پایگاه نشست و یا تصمیم گیری در تهران نداریم.


*از قرار بنیادی به نام بنیاد تبری با حضور برخی بزرگان در تهران شکل گرفته است.شنیده اید که؟


دامادی: نیازمند بنیاد کاغذی نیستیم، ما یک سازه نداریم که در آن دور هم جمع شویم. علت عقب ماندگی مازندران خودمان هستیم. خود مسئولان و خود مردم. اما نمایندگان سیبل هستند چرا که هر چهار سال یکبار در معرض انتخاب و رای مردم قرار می گیرند و توقعات مردم و ضعف برخی دستگاه ها مانع این می شود که نمایندگان به برخی طرح ها و برنامه های کلان بپردازند.
به نظرم عزم و اراده و همبستگی لازم برای توسعه همه جانبه استان وجود ندارد.


*ما اخیرا" یادداشتی نوشتیم و پیشنهاد دادیم مازندران قطب آی تی کشور شود، مثل دره سیلیکون در آمریکا یا شهر پوما در هند و...نظری در این زمینه ندارید؟


دامادی:  ما تجربه خوبی از قطب شدن نداریم. زمانی قرار بود قطب کشاورزی کشور شویم اما حیثیت ما را به تاراج و استهزا کشاندند.
 البته ما خوشحال می شویم که قطب آی تی شویم اما هنوز کار نیمه تمام زیادی در استان داریم. ماحتی در حوزه صنعت کشاورزی هم نتوانستیم پیشرفت کنیم.

 در هر صورت به نظرم اگر مدیریت دریا هم با ما بود تا کنون هفت بار دریا را خشکانده بودیم و یا مدیریت جنگل که بخش هایی از آن در دست بشر است.

 دقت کنید ببینید که رگه هایی از کچلی در جنگل های استان مشاهده می شود، مثل انسانی که پا به سن گذاشته و موهایش در حال ریزش است.
 بنده جوان و نزدیک به تکنولوژی آی تی هستم و در همین عصر هم رشد کرده ام، قطعا هم با این امر موافقم اما در توان و اراده مدیران استان این را نمی بینم.


 در هر صورت اگر ما طبیب هستیم کشاورزی خود را بها دهیم بهتر است، چرا که بستر اراده ما در این امر ضعیف است .


*حالا که از آی تی گفتیم بحث را به سمت فیس بوک می بریم. پیج شما در فیس بوک خیلی فعال نیست. فکر کنم خود شما نظارتی ندارید و دوستان تان آن را اداره می کنند. به عنوان یک نماینده جوان و ددیجیتالی نظرتان را درباره فیس بوک و شبکه های اجتماعی از این دست بفرمایید.


دامادی: ما در مقابل تکنولوژی نمی توانیم مقاومت کنیم و هر روز این تکنولوژی در حال وارد شدن به زندگی ما است که ارائه نشدن این تکنولوژی جدید قابل پذیرش نیست.
مثل این می ماند که ما بگوییم چون اتومبیل هر ساله منجر به تصادفات زیادی در جامعه می شود و قتل نفس است، پس استفاده از آن ممنوع شود؛ در حالی که باید از آن استفاده درست کنیم، با لحاظ همه مسایل امنیتی و ایمنی.


 فیس بوک ایده یک انسان بود و یک ایده خوبی هم بود که در بستر آن انسان های زیادی با هم ارتباط برقرار می کنند.فیس بوک یک عملیات اجتماعی و تکنیکی است که باید به شیوه درستی از آن بهره برد.


 چاقو اگر در دست یک پزشک و جراح باشد از آن برای نجات جان یک بیمار استفاده می کند و اگر هم در دست یک انسان بی خرد باشد از آن برای قتل و جرح دیگران استفاده می کند.
 بنده خودم به لحاظ شخصیت حقیقی علاقه مندم که از فیس بوک استفاده کنم اما به لحاظ شخص حقوقی و نماینده مجلس نمی دانم که استفاده از آن جرم است و یا نه که امیدوارم این خلا قانونی اصلاح شود تا ما بتوانیم تصمیم گیری کنیم. اما شاید به این نتیجه رسیدم که صفحه شخصی خود در فیس بوک را راه اندازی کنم.


وضاع و احوال شهر ساری را چگونه می بینید. آیا از کارکرد مدیران شهری رضایت دارید؟ با توجه به این که چند هفته پیش پسربچه ای در یک روز بارانی در کانال آب غرق شد، نظرتان را دوست داریم بشنویم.


دامادی: در مورد وضعیت شهرسازی ساری اجازه بدهید که در فرصت مناسب تری به این موضوع بپردازیم.اما در مورد حادثه غرق شدن یک بچه در آبگرفتگی اخیر شهر ساری باید عرض کنم حادثه بسیار دلخراشی بود.


 همه تلاش کنیم که از تکرار این مسایل جلوگیری شود و به خودمان آموزش دهیم که از مردم عذرخواهی کنیم. من اگر چه مسئولیت مستقیمی در این مورد ندارم اما به عنوان یک ایرانی از خانواده آن کودک و ملت شریف ساری عذرخواهی می کنم و تاکید می کنم که مسئولیت اخلاقی بنده این را حکم می کند.


* با یکی از نمایندگان مجلس که صحبت می کردم، می گفت 14 ماه است که کتاب نخوانده، شما کتاب می خوانید؟


دامادی: آخرین کتابی که خواندم رمان تونل بود. اما چند روز قبل در فرودگاه کتابی بود با عنوان چگونه رفتار کردن پدر با فرزند دختر که به صورت نکته ای بود را خواندم که هم آموزنده بود و هم برای من که یک فرزند دختر دارم جالب بود.


* سینما چی؟ اهلش هستید؟


دامادی: ماهی دو بار با خانواده به سینما می روم. آخرین فیلمی که دیدم فیلم "گذشته" بود. چون تایم روزانه ندارم سانس 12 تا 2 شب سر نیایش سینما پردیس را با خانواده هماهنگ می کنم و می روم.


در ضمن چون خیلی نمی خوابم در منزل هم فیلم می بینم. آخرین بار هم که مهدی کرم پور در منزل ما بود فیلم "پل چوبی" را که خودش ساخته بود دیدم.


*چه قدر خبرهای روز استان و کشور را رصد می کنید؟


دامادی:  اخبار و اطلاعات رو از طریق موبایل و اینترنت معمولا شب ها رصد می کنم. در عین حالی که اخبار شبکه های ایران و 20.30  را هم پیگیری می کنم.


*خبرهای صدای آمریکا و بی بی سی چی؟


دامادی: آن ها را هم می بینم و پی گیری می کنم.


* یعنی در منزل دستگاه ماهواره دارید؟


دامادی: نه، خبرهای صدای آمریکا و بی بی سی را را از طریق موبایل و نرم افزار گوشی ام می بینم.


*با وجود دفاعی که ازدولت می کنید، واهمه ندارید که شما را وکیل الدوله بخوانند؟


دامادی: از اینکه می گویند ما دولت را حمایت می کنیم اینگونه نیست .داریم منطقی عمل می کنیم و غیرمنطقی است که از دولتی که تازه سر کار آمده و هنوز مهره های خود را به کار گیری نکرده است، بخواهیم انتقاد کنیم.


 البته بنده از وزیر صنعت و معدن طرح سوال داشتم . از وزیر کشاورزی در مورد عدم پرداخت حقوق کارگران شهید رجایی و شیلات طرح سوال خواهم کرد و همچنین از وزیر آموزش و پرورش به دلیل اینکه مدرسه تیزهوشان ساری را به حوالی یک روستا انتقال داده اند، طرح سوال خواهم کرد.


پس بحث حمایت صرف از دولت نیست. بالاخره وزیری معرفی می شود برنامه های خود را ارائه می دهد اگر دیدگاه ها و رفتارهای سیاسی او را پذیرفتیم به آنها رای می دهیم یا حتی در حمایت از آنها در مجلس صحبت می کنیم اما به برخی ها هم اعتقاد نداریم و قبول نداریم که آنها در سطح وزارت هستند بنا بر این به آنها رای ندادیم.


 ما طبق نظر رهبری که به مجلس و نمایندگان پیام دادند از دولت حمایت شود، از دولت در بدو امر حمایت می کنیم اگر نه که در 100 روز اول باید دولت را به دار بیاویزیم.
بنده اعتقاد دارم برخی رفتارها نشان از بغض های سیاسی و انتخاباتی دارد اما حمایت کورکورانه را هم نمی پذیرم و تایید نمی کنم.

 


*چرا برخی نماینده ها تندروی می کنند و تلاش دارند دستاوردهای دولت 3-4 ماهه را زیر سئوال ببرند؟ این نماینده ها حتی به وزیر اجازه نمی دهد معاون یا مشاور برای خود انتخاب کنند(نمونه اش وزیر علوم).از طرفی شما عضو فراکسیون رهروان هستید و کنار بعضی نماینده ها که از نظر فکری با شما همسو نیستند. بفرمایید تکلیف فراکسیون صدای ملت که قرار بود شما سخنگویش باشید،  چه شد؟


دامادی: در ذات یک معلم این مصادیق وجود ندارد و بنده هم وابستگی جناحی ندارم بیشتر آزاداندیش و روشنفکرم و به کرامت انسانی اعتقاد دارم.
در مورد مجلس هم باید گفت که عملا مجلس یکدست است و صدای مخالفی ندارد.فراکسیون های اصولگرایان و رهروان ولایت هر دو یکی است منتها در خصوص انتخاب ریئس مجلس با هم اختلاف دیدگاه دارند.


برخی موضع گیری ها شخصی است و فراکسیونی نیست و این افراد عضو هر فراکسیونی که باشند همین رفتار را دارند.زمانی قرار بود فراکسیون صدای ملت را راه اندازی کنیم ضمن احترام به دوستان که کماکان هم از آنها حمایت می کنیم اما در برخی مسایل همسو با آنها نبودیم.


حداقل حق برای یک وزیر انتخاب معاون است و باید عملکرد افراد در وزارتخانه ها را ببنیم و این مخالفت ها برای انتخاب معاون یک وزیری که بهش رای داده ایم شاید به این معناست که به او اعتماد نداریم که این درست نیست.


مردم در انتخابات های مختلف رفتر متفاوت از خود نشان می دهند چرا که دیگر دوران مرتاضی و پیش بینی کردن به پایان رسیده است و امروز باید واقع گرا بود.

اگر دولت ضعیف باشد نماینده در جذب اعتبار از دولت دچار مشکل خواهد شد و به همین علت نمی تواند برای حوزه انتخاباتی خود عملکرد مثبتی داشته باشد.

شاید بتوان گفت تاوان ضعف دولت را در انتخابات نمایندگان مجلس پرداخت می کنند چرا که گاهی با ریزش آرا مواجهه می شوند و گاهی هم اصلا رای نمی آورند.


*ما هر جور شبیه هم فکر کنیم، سر قضیه سریال پایتخت با هم اختلافد موضع داریم. به نظر ما وضع گیری تان در قبال آن سریال خوش ساخت، شبه روشنفکری و براساس جوموجود و بدون اندیشه بود. ا باور داریم سریال پایتخت مقوم فرهنگ و زبان مازندرانی بود و باید به خاطر ساخت این سریال و ترویج فرهنگ محلی ما، مجسمه سازندگان ان را از طلا ساخت.


دامادی: همچنان مخالف سریال پایتخت هستم.مخالفت من از زمان پخش آن تیزر تبلیغاتی در تلویزیون شروع شد که در زمان عضویت من در شورای شهر ساری بود که به وزیرارتباطات مخالفت خود را اعلام کردم.


 ما اگر می خواهیم فرهنگ مازنی را تبلیغ کنیم واقعا چند تا فیلم خوب ساخته ایم که اینکار را انجام دهد؟ما مازندرانی ها صادق هستیم اما سادگی نداریم.سالم هستیم اما ناتو نیستیم .در استان ما عابر بانک وجود دارد اگر عصر کارت ما را عابر بانک بخورد صبح برای پیگیری کار به بانک مراجعه می کنیم.ساحل داریم و در کنار ساحل عینک آفتابی هم می فروشیم.


*یعنی شما در مازندران کسی را نمی یابید که سادگی خاص روستایی داشته باشد؟ من زیاد می شناسم. مثلا: همین سالها کسی را دیده ام که بلد نبود با تلفن صحبت کند و گوشی را سروته گرفته بود! یا من کسی را دیدم که بلد نبود از نی استفاده کند! یا در رستوران سفارش غذا بدهد.
 حالا اگر این موضوعات بامزه در سریالی دیده شود، یعنی ما را مسخره کرده اند؟ این چه حرفی است؟ در نظر داشته باشید که این یک سریال بر بستر کمدی و طنز بود، ولی در لایه های زیرین آن اخلاق و خانواده دوستی و حلال خوری و ...ترویج شده بود. متاسفانه بعضی فکر می کنند هر فیلمی که ساخته می شود باید 100 درصد ما را تایید کند؟ مگر در مازندران قاتل و فاسد و اعدامی نداریم؟ حالا اگر در فیلمی قاتل لهجه شمالی داشته باشد چرا باید به ما بربخورد؟ اگر حرف شما این است که همیشه شخصیت های ساده و فیلم ها شمالی هستند، باید بگویم این گونه نیست. تازه مازندرانی ها به سادگی و صفای دل معروفند که در سریال پایتخت به خوبی نشان داده شد. بدمان نیاید، ما همینیم، اقای دامادی، همینی که در سریال پایتخت آمد.  چرا از خودمان فرار می کنیم؟
در ضمن هر فیلمی برشی از زندگی و تنها یک قصه است. بعضی ها می گویند چرا مثلا استادان دانشگاه در این فیلم نبودند؟ خب کس دیگر بیاید فیلمی بسازد از استاد دانشگاه و فرهیختگان ما؟ اصلا" آیا کسی می آید استاد دانشگاه را سوژه طنز کند؟ آن وقت همین شما اعتراض نمی کنید که چرا به قشر باسواد ما توهین می کنید؟ وقتی زندگی یک آدم معمولی و کارگر مازندرانی را در این سریال بر نمی تابید!


دامادی:چرا خود تهرانی ها را مسخره نمی کنند؟ اصطلاحاتی که در زیان آنها وجود دارد مثل خرکش،گرخیدم،سگ لرز،کلپچ، ا وا ، ابی،مسیو....اینا یعنی چی؟


*اتفاقا در همین سریال تهرانی ها را آدم هایی نان به نرخ روز خور و خسیس و کلاهبردار و دودوزه باز معرفی کرده بودند. شما تهرانی سالم و اخلاق مدار پیدا نمی کردید.


دامادی: من از 9 سالگی در تهران بزرگ شدم.چرا برخی از رفتار ما باعث خنده و استهزا دیگران است. پشت چراغ قرمز بودم و حواسم نبود که چراغ سبز شده پلاک ماشینم چون 62 بود. دیگران داد می زدند: نقی نهار نخردی! منم گفتم سیروس مقدم خدا هدایتت کنه.


*همین که مقدم یک جمله مازندرانی و چند واژه محلی را سرزبان ایرانی ها انداخت مستحق دریافت جایزه است. من با مقدم و تنابنده 3-4 ساعت گفت و گو کردم. می گفتند وقتی می خواستیم بیاییم شیرگاه برای ضبط سریال، عوامل می گفتند شیرگاه کجاست؟ نزدیک شیرازه؟!
می گفت اگر من با این سریال 2 تا گردشگر هم بیاورم به سوادکوه شما باید از من قدردانی کنید. به هر حال نمی توانیم همدیگر را قانع کنیم. اشکالی هم ندارد.  بابت پذیرایی ممنونیم. موفق باشید