چهارشنبه 25 آذر 1383-0:0

داستاني‌ گرم‌در فضاي‌ سرد شمال‌ كشور

گفت و گو با خسرومعصومي-فيلم ساز بهشهري-


ساخت‌ سه‌ گانه‌هاي‌ سينمايي‌ در دوره‌هاي‌ مختلف‌ سينماي‌ ايران‌ از طرف‌ كارگردان‌هاي‌ متفاوتي‌ مورد توجه‌ قرار گرفته‌ است‌. از آن‌ جمله‌ خسرو معصومي‌ با ساخت‌ «رسم‌ عاشق‌كشي‌» به‌ گفته‌ خود اولين‌ بخش‌ از سه‌گانه‌ مورد نظر خود را كارگرداني‌ كرده‌ است‌. فيلمي‌ كه‌ در آن‌ معصومي‌ به‌ مكان‌ تولد خود رفته‌ و داستاني‌ را در شمال‌ كشور روايت‌ مي‌كند. داستان‌ «رسم‌ عاشق‌كشي‌» مربوط‌ به‌ مردماني‌ مي‌شود كه‌ در منطقه‌ شمال‌ كشور ساكن‌ هستند. آنها با مشكلات‌ مالي‌ مواجه‌ بوده‌ و براي‌ رهايي‌ از اين‌ وضعيت‌ گران‌قيمت‌ترين‌ جنسي‌ كه‌ در كنار خود وجود دارد را به‌ فروش‌ مي‌رسانند. آنها سراغ‌ درختان‌ جنگل‌ رفته‌ و با قاچاق‌ آنها بي‌پولي‌ خود را جبران‌ مي‌كنند. معصومي‌ نگاهي‌ جامعه‌شناسانه‌ به‌ اين‌ قضايا دارد. به‌ اعتقاد او مي‌توان‌ اين‌ مساله‌ را از ديد افرادي‌ مشاهده‌ كرد كه‌ بدون‌ شغل‌ بوده‌ و اين‌ كار را تنها منبع‌ درآمد مي‌دانند. اما اين‌ كارگردان‌ با قرار دادن‌ قاچاقچيان‌ چوب‌ در مقابل‌ جوان‌ عاشق‌ داستان‌ كه‌ از ابتدا تا دقايق‌ پاياني‌ فيلم‌ مخاطب‌ را با خود درگير كرده‌ است‌، نشان‌ مي‌دهد كه‌ نظر مثبتي‌ نسبت‌ به‌ اين‌ افراد ندارد. معصومي‌ مايل‌ است‌ حكايت‌ عشق‌هاي‌ موجود در شمال‌ كشور را در دو فيلم‌ بعدي‌ خود نيز به‌ نمايش‌ بگذارد در حالي‌ كه‌ «رسم‌ عاشق‌كشي‌» تا يك‌ هفته‌ آينده‌ روي‌ پرده‌ سينما مي‌رود، در تدارك‌ ساخت‌ «جايي‌ در دور دست‌» اپيزود دوم‌ اين‌ سه‌گانه‌ است‌. خسرو معصومي‌ داستان‌ «رسم‌ عاشق‌كشي‌» را حكايت‌ مي‌كند. گويا قصد داريد با ساخت‌ دو فيلم‌ ديگر درباره‌ منطقه‌ شمال‌ كشور سه‌گانه‌يي‌ درباره‌ قاچاق‌ چوب‌ و مردمان‌ شمال‌ ايران‌ ارايه‌ دهيد؟ بيشتر از اينكه‌ دغدغه‌ام‌ فقط‌ ساخت‌ يك‌ سه‌گانه‌ باشد، هدفم‌ پرداخت‌ به‌ عشق‌ است‌. عشقي‌ كه‌ در شمال‌ كشور بين‌ مردمان‌ آنجا وجود دارد كه‌ گاهي‌ اوقات‌ عشق‌هاي‌ بسيار ماندگار و زيبايي‌ است‌. به‌ اين‌ عشق‌ها از چه‌ جنبه‌يي‌ مي‌پردازيد؟ ما شاهد عشق‌هايي‌ روستايي‌ در اين‌ اثر هستيم‌. در كنار اين‌ مساله‌ به‌ زندگي‌ روستانشينان‌ توجه‌ داريم‌ آنها به‌ دليل‌ نبود شغل‌ در آن‌ مناطق‌ كوهستاني‌ به‌ اجبار مشغول‌ كارهايي‌ مي‌شوند كه‌ چندان‌ به‌ نفع‌ كشورمان‌ نيست‌ از جمله‌ قاچاق‌ چوب‌. زمان‌ ساخت‌ اين‌ اثر كدام‌ يك‌ از اين‌ موضوعات‌ را به‌ عنوان‌ دغدغه‌ اصلي‌تان‌ در ذهن‌ داريد. طبيعت‌ شمال‌ كشور و قاچاق‌ چوب‌ يا پرداختن‌ به‌ عشق‌هاي‌ آن‌ منطقه‌؟ اين‌ دو مساله‌ كاملا توامان‌ است‌ و در يكديگر تنيده‌ شده‌اند. كسي‌ كه‌ جنگل‌ را تخريب‌ مي‌كند بويي‌ از عشق‌ نبرده‌ در همين‌ حال‌ آدم‌هاي‌ عاشق‌ توسط‌ اين‌ افراد از بين‌ مي‌روند. دقيقاص همان‌طور كه‌ در «رسم‌ عاشق‌كشي‌» شاهد اين‌ مساله‌ بوديم‌، زندگي‌ مرد عاشق‌ توسط‌ افراد قاچاقچي‌ كه‌ بويي‌ از عشق‌ نبرده‌ بودند تهديد مي‌شود. پس‌ هدف‌ از كشته‌شدن‌ سرباز در «رسم‌ عاشق‌كشي‌» نشان‌ دادن‌ همين‌ مساله‌ است‌؟ با كشته‌ شدن‌ پسر در آخر فيلم‌ قصد داشتم‌ تا اين‌ مساله‌ را نشان‌ دهم‌. همين‌ طور كودك‌ فيلم‌ كه‌ با توجه‌ به‌ شرايط‌ موجود درجامعه‌اش‌ و وضعيت‌ زندگي‌ خانواده‌اش‌ مشغول‌ به‌ كار مي‌شود و شرايطي‌ به‌ وجود مي‌آيد كه‌ او حتي‌ در دوران‌ كودكي‌ فرصتي‌ براي‌ كودكي‌كردن‌ پيدا نمي‌كند. اين‌ فرد شرايط‌ نابساماني‌ دارد كه‌ تلاش‌ مي‌كند با كاركردن‌ اين‌ وضعيت‌ را سروساماني‌ دهد كه‌ البته‌ تمامي‌ عوامل‌ در اين‌ مسير با او همراه‌ نيستند. هدف‌ شما از بيان‌ داستان‌ به‌ اين‌ شيوه‌ روايتي‌ تمثيلي‌ بوده‌ يا قصد داشتيد، داستاني‌ را به‌ صورت‌ واقعي‌ تعريف‌ كنيد؟ مساله‌يي‌ كه‌ در «رسم‌ عاشق‌كشي‌» مطرح‌ مي‌شود كاملاص مستند است‌، تمثيل‌ در بين‌ اين‌ واقعيت‌ها جاي‌ چنداني‌ ندارد. در شرايطي‌ كه‌ هنجارها و ناهنجارهاي‌ محيط‌ زندگي‌ اين‌ افراد چندان‌ مشخص‌ نيست‌. پسر كوچكي‌ مجبور است‌ با توجه‌ به‌ موقعيت‌ خانواده‌اش‌ كار كند. به‌ دليل‌ شرايطي‌ كه‌ اين‌ موقعيت‌ كاري‌ براي‌ كودك‌ به‌ وجود مي‌آورد، اين‌ فرد اجازه‌ كودكي‌ كردن‌ پيدا نمي‌كند يعني‌ اين‌ امكان‌ را جامعه‌ از او گرفته‌ است‌. هدف‌ در «رسم‌ عاشق‌كشي‌» بيان‌ اين‌ مسائل‌ در شمال‌ كشورمان‌ است‌ البته‌ در كنار آن‌ داستان‌ عشقي‌ مطرح‌ مي‌شود كه‌ آن‌ نيز با همين‌ شرايط‌ جامعه‌ دست‌ و پنجه‌ نرم‌ مي‌كند. آنچه‌ در «رسم‌ عاشق‌كشي‌» نظرها را جلب‌ مي‌كند در بر گرفتن‌ مخاطب‌ عام‌ و خاص‌ به‌ شكل‌ همزمان‌ است‌. يعني‌ در فيلم‌ صحنه‌ها و بخش‌هايي‌ وجود دارد كه‌ آن‌ را در قالب‌ فيلم‌هاي‌ خاص‌ محاسبه‌ و حتي‌ موضوع‌ كلي‌ فيلم‌ نيز چنين‌ تصوري‌ را به‌ وجود مي‌آورد اما پس‌ از ديدن‌ فيلم‌ روي‌ پرده‌ مسائلي‌ مشاهده‌ مي‌شود كه‌ بخوبي‌ مي‌تواند مخاطب‌ عام‌ را نيز با خود همراه‌ كند. با در نظر گرفتن‌ اين‌ دو مساله‌ كنار هم‌ «رسم‌ عاشق‌كشي‌» را ساختيد؟ شايد در ابتدا اين‌ طور به‌ نظر برسد فيلمي‌ درباره‌ روستا و خانه‌هاي‌ كاه‌گلي‌ آن‌ براي‌ مخاطب‌ شهري‌ چندان‌ اهميت‌ و جذابيتي‌ ندارد. اما واقعيت‌ اين‌ است‌ كه‌ مخاطب‌ ما تمايل‌ زيادي‌ به‌ ديدن‌ چنين‌ مسائلي‌ دارد. بقاي‌ ما در حال‌ حاضر به‌ محيط‌ زيستي‌ بستگي‌ دارد كه‌ توسط‌ برخي‌ از قاچاقچيان‌ چوب‌ در حال‌ تخريب‌ است‌. دقيقاص اين‌ مساله‌ در فيلم‌ عنوان‌ شده‌ كه‌ با نابودي‌ جنگل‌ عشق‌ نيز از بين‌ مي‌رود. در بين‌ كساني‌ كه‌ قاچاق‌ چوب‌ مي‌كنند كسي‌ عاشق‌ نيست‌ اين‌ مساله‌ نشان‌ از آن‌ دارد كه‌ اين‌ افراد به‌ دليل‌ پيشه‌يي‌ كه‌ انتخاب‌ كرده‌اند به‌ لحاظ‌ انساني‌ نيز تغييراتي‌ در آنان‌ به‌ وجود آمده‌ است‌. اينها حتي‌ نگاه‌ درستي‌ به‌ زندگي‌ ندارند، آنها همان‌ طور كه‌ درختان‌ را از بين‌ مي‌برند، هم‌ نوع‌ خود را نيز نابود مي‌كنند. اما دقيقا در همين‌ طبيعت‌ افراد ديگري‌ زندگي‌ مي‌كنند كه‌ عاشق‌ هستند. اما زندگي‌ آنها نيز درگير شرايطي‌ است‌ كه‌ قاچاقچيان‌ چوب‌ به‌ وجود آورده‌ است‌. بنابراين‌ از آنجا كه‌ دو موضوع‌ فيلم‌ كه‌ شايد آنچه‌ مربوط‌ به‌ قاچاق‌ چوب‌ مي‌شود چندان‌ براي‌ مخاطب‌ عام‌ جذاب‌ نباشد و عشق‌ بين‌ دو جوان‌ قابليت‌ جذب‌ مخاطب‌ عام‌ را دارد، به‌ صورت‌ همزمان‌ روايت‌ مي‌شوند و درهم‌ آميخته‌ شده‌اند تا فيلم‌ هم‌ قادر باشد نظر مخاطبان‌ عام‌ را جلب‌ كند هم‌ در كشورهاي‌ خارجي‌ نيز مورد استقبال‌ قرار گيرد. به‌ نظر مي‌رسد اين‌ تركيب‌ در انتخاب‌ بازيگران‌ نيز وجود داشته‌. براي‌ اين‌ كار نابازيگران‌ را در كنار بازيگران‌ حرفه‌يي‌ سينما قرار داده‌ بوديد. چطور بازي‌ اين‌ دو گروه‌ را با يكديگر هماهنگ‌ كرديد؟ سعي‌ كردم‌ نوع‌ بازي‌ها به‌ فضاي‌ كار نزديك‌ باشد. با همين‌ روش‌ بازي‌ نابازيگران‌ و افراد حرفه‌يي‌ را در جهت‌ نزديكي‌ به‌ فضاي‌ كلي‌ فيلم‌ هدايت‌ كردم‌. اما تمامي‌ تلاش‌ من‌ آن‌ بود كه‌ نتيجه‌ بازي‌ها قابل‌ باور باشد. شايد برخي‌ از بازيگران‌ اين‌ كار شناخته‌ شده‌ نيستند اما به‌ لحاظ‌ فيزيك‌ چهره‌ به‌ گونه‌يي‌ هستند كه‌ وقتي‌ مخاطب‌ با آنها مواجه‌ مي‌شود، احساس‌ دوري‌ و فاصله‌ نمي‌كند. آنها را متعلق‌ به‌ همان‌ سرزمين‌ مي‌داند و در همان‌ شرايط‌ تصور مي‌كند. اما برخي‌ از افراد داستان‌ فضايي‌ خاكستري‌ در اطراف‌ خود داشتند چرا كه‌ منفي‌ بودن‌ آنها در طول‌ كار چندان‌ واضح‌ نيست‌. در آوردن‌ اين‌ فضاي‌ خاكستري‌ و نشان‌ دادن‌ آن‌ به‌ مخاطب‌ برايم‌ ارزش‌ و اهميت‌ بسيار بالايي‌ داشت‌. بازي‌ بازيگران‌ بايد به‌ گونه‌يي‌ مي‌شد كه‌ افراد همان‌ منطقه‌ را در ذهن‌ مخاطب‌ زنده‌ مي‌كرد. در كنار آن‌ لهجه‌يي‌ كه‌ براي‌ اين‌ افراد در نظر گرفته‌ شده‌ بود اين‌ شرايط‌ را براي‌ مخاطب‌ فراهم‌ مي‌كند كه‌ اين‌ افراد را در جايگاه‌ خود قبول‌ كنند. و اما براي‌ اينكه‌ نقش‌ پدر و مادر داستان‌ برايم‌ اهميت‌ زيادي‌ داشت‌ از بازيگران‌ حرفه‌يي‌ استفاده‌ كردم‌ تا به‌ هدفم‌ نزديك‌تر شوم‌ اما در كنار آن‌ با دقتي‌ كه‌ براي‌ انتخاب‌ نابازيگران‌ به‌ خرج‌ دادم‌ افرادي‌ انتخاب‌ شدند كه‌ در كليت‌ فيلم‌ بخوبي‌ جا افتادند. كار كردن‌ در برف‌ و آن‌ فضاي‌ سرد، سخت‌ نبود؟ كافي‌ است‌ فردي‌ يك‌ هفته‌ در فضاي‌ برفي‌ بماند، آن‌ گاه‌ عادت‌ مي‌كند و مي‌فهمد كه‌ با محيط‌ به‌ چه‌ شكلي‌ رفتار كند. اما در واقع‌ كار كردن‌ در آن‌ شرايط‌ و در آن‌ محيط‌ آرام‌ و دور از هياهوي‌ شهر فضاي‌ بسيار راحتي‌ را براي‌ تفكر افراد به‌ وجود مي‌آورد. شايد برف‌ وجود داشت‌ و زمان‌ فيلمبرداري‌ امكانات‌ رفاهي‌ چنداني‌ در اختيارمان‌ نبود اما وقتي‌ كار تمام‌ مي‌شد استراحت‌ در آن‌ محيط‌ آرام‌، تمام‌ خستگي‌ها را از بين‌ مي‌برد. وقتي‌ انسان‌ در كنار طبيعت‌ زندگي‌ كند، عادت‌ مي‌كند كه‌ چطور بايد با آن‌ كنار بيايد. به‌ همين‌ دليل‌ با تمامي‌ سختي‌هايي‌ كه‌ فيلمبرداري‌ در آن‌ مكان‌ داشت‌ احساس‌ نمي‌كنم‌ عوامل‌ گروه‌ ناراضي‌ بازگشته‌ باشند. دو فيلم‌ ديگري‌ كه‌ قرار است‌ در ادامه‌ «رسم‌ عاشق‌كشي‌» ساخته‌ شود، به‌ لحاظ‌ حال‌ و هوا چقدر نزديك‌ اين‌ كار است‌؟ موضوعات‌ اين‌ سه‌ فيلم‌ در دل‌ هم‌ هستند. محور اصلي‌ در اين‌ سه‌گانه‌ عشق‌ است‌. عشق‌ يك‌ پسر روستايي‌ به‌ دختري‌ از همان‌ منطقه‌. اين‌ عشق‌ به‌ شكل‌هاي‌ مختلفي‌ در اين‌ سه‌ كار تهديد مي‌شود. اين‌ شرايط‌ نامساعد را افراد سودجويي‌ كه‌ در آن‌ منطقه‌ زندگي‌ مي‌كنند به‌ وجود مي‌آورند. اين‌ تهديدها و شرايط‌ نامساعد فاجعه‌ بزرگي‌ را به‌ وجود مي‌آوردأ البته‌ اين‌ فاجعه‌ فقط‌ در شرايطي‌ اتفاق‌ نمي‌افتد كه‌ راه‌حلي‌ براي‌ رهايي‌ از آن‌ پيدا شده‌ باشد و عشق‌ به‌ نقطه‌يي‌ امن‌ برسد كه‌ آنجا «جايي‌ در دوردست‌» است‌، «جايي‌ در دوست‌» را به‌ عنوان‌ نام‌ دومين‌ اپيزود كار انتخاب‌ كرده‌ام‌.آدمهاي‌ آن‌ منطقه‌ شرايط‌ نامساعدي‌ را براي‌ اين‌ دو عاشق‌ به‌ وجود آورده‌اند. با بيان‌ مسائل‌ از ذهن‌ معلم‌ اين‌ روستا كه‌ به‌ نوعي‌ وجدان‌ بيدار اجتماع‌ محسوب‌ مي‌شود مسائل‌ مورد بررسي‌ قرار مي‌گيرد. با توجه‌ به‌ اينكه‌ مدت‌ها است‌ مخاطبان‌ در سينما با فضاهاي‌ روستايي‌ مواجه‌ نبوده‌اند، چه‌ استقبالي‌ را براي‌ كار پيش‌بيني‌ مي‌كنيد؟ اين‌ فيلم‌ تجربه‌ جديدي‌ در سينما محسوب‌ مي‌شود. گروه‌ «رسم‌ عاشق‌كشي‌» تمامي‌ تلاش‌ خود را به‌ كار برد تا در آن‌ شرايط‌ فيلمبرداري‌ كاري‌ قابل‌ قبول‌ ارايه‌ دهد. نگاه‌ ما در اين‌ فيلم‌ به‌ عشق‌ بسيار عميق‌ است‌. اميدوارم‌ اين‌ مساله‌ قابليت‌ جذب‌ مخاطب‌ را داشته‌ باشد. چرا كه‌ اگر شرايط‌ مساعدي‌ در اكران‌ اين‌ فيلم‌ فراهم‌ شود، مسير براي‌ ادامه‌ كار ما هموارتر مي‌ شود. فكر مي‌كنيد چه‌ نكاتي‌ در كار وجود دارد كه‌ مي‌تواند براي‌ مخاطب‌ جذاب‌ باشد؟ به‌ هر حال‌ مطمئنا عشق‌ دختر و پسر جوان‌ فيلم‌ از جمله‌ مسائلي‌ است‌ كه‌ به‌ دليل‌ پرداخت‌ خاص‌ خود قابليت‌ زيادي‌ براي‌ جلب‌نظر مخاطبان‌ دارد.به‌ نظر من‌ فيلم‌هايي‌ مي‌توانند در سينماي‌ ايران‌ موفق‌ باشند كه‌ با عشق‌ و علاقه‌ كارگردان‌ ساخته‌ شده‌اند. با نگاهي‌ به‌ كارنامه‌ كاريتان‌ با «پر پرواز» مواجه‌ مي‌شويم‌ كه‌ تفاوت‌ زيادي‌ با «دوران‌ سربي‌» و «رسم‌ عاشق‌كشي‌» دارد. ساخت‌ آن‌ كار چطور پيش‌ آمد؟ به‌ دليل‌ موقعيتي‌ كه‌ در آن‌ دوره‌ داشتم‌ ترجيح‌ دادم‌ تا اين‌ فيلم‌ را بسازم‌. به‌ هر حال‌ شرايط‌ اين‌ طور حكم‌ مي‌ كرد كه‌ آن‌ كار در آن‌ شرايط‌ ساخته‌ شود. سينماي‌ «پر پرواز» سينماي‌ مورد علاقه‌ شما است‌؟ نه‌، اصلا آن‌ تيپ‌ فيلمسازي‌ با من‌ و افكارم‌ همخواني‌ ندارد. پس‌ از «پر پرواز» تكليف‌ خودم‌ را براي‌ خودم‌ مشخص‌ كردم‌ و تصميم‌ گرفتم‌ كه‌ فقط‌ سراغ‌ ساخت‌ فيلم‌هايي‌ بروم‌ كه‌ با افكار و نظرات‌ خودم‌ مطابقت‌ دارد. (etamad)