شنبه 14 دی 1392-9:37

اَتاکم شِ زِوون وِسِ دِل بَسوزندیم

زبان مادری و چند راهکار برای حفظ آن

از آنجا که زبان های بومی حافظ بسیاری از ظرفیت ها، آداب و رسوم، سنت ها و دانش های بومی هستند، گنجاندن آنها در قسمتی از برنامه های مدارس، نافی حفظ زبان رسمی نیست.


مازندنومه، دکتر علی فلاح: کثرت نا زدودنی جهان ویژگی نظام احسن الهی است، این کثرت شامل کثرت فرهنگ ها، ادیان، اقوام، زبان ها، نژادها و رنگ هاست که هر یک به نوعی بازتاب دهنده جلوه ای از جلوه های زیبای نامتناهی حضرت حق هستند.

بنابراین به رسمیت شناختن این تنوّع و تکثّر حول محور وحدت یعنی توحید لازمه زندگی مسالمت آمیز جمعی است، و تلاش برای حفظ این تنوّع و تکثّر که طبیعی زندگی آدمی است تلاشی قابل تحسین و ستودنی است.

انسان با زبان و در زبان زندگی می کند به گونه ای که بدون زبان زندگی اش نیز محکوم به نیستی است، از طرفی هر چقدر زبانش به فطرتش و طبیعتش نزدیکتر باشد، بهتر می تواند ابعاد مختلف وجودش را بروز داده به زیبایی منشور حیات بیفزاید.

در این میان زبان های مادری، که تا حدودی در اقوام، اقلیم ها و اقلیّت های نژادی به صورتی بکر ودست نخورده باقی مانده اند این تنوع و رنگارنگی را بهتر حفظ می کنند.

زبان های بومی- قومی بهترین ابزار و مناسب ترین وسیله برای حفظ انواع آیین ها وسنت های حسنه بومی هستند. از آنجا که سنت ها، آداب و رسوم و آئین های حسنه اقوام وملل در قالب زبان هایشان حفظ می شوند تلاش برای حفظ و بقای این زبان ها تلاشی در خور تحسین و شایسته ارج نهادن و سپاسگزاری است.

زبان جزء جدایی ناپذیر زندگی بشر است آدمی در قالب و زنجیره زبان به تفکّر و اندیشه می پردازد، با زبان ارتباطات اجتماعی اش را برقرار و تنظیم می کند، در قالب زبان احساسات و عواطفش را بروز داده موجبات آرامش و نشاط خویش و اطرافیانش را فراهم می آورد.

 امروزه جمعّیت زیادی در سراسر جهان دلهایشان با طناب ابریشمین زبان شیرین و شکرین فارسی با هم پیوند می خورد لذا برای همه ما ضرورت دارد برای حفظ این ارتباط عاطفی و حفظ گنجینه ارزشمد تاریخ و تمدّنی که در این ظرفیت نهفته است، بیش از پیش در جهت حفظ، گسترش و تقویت این زبان رسمی تلاش کنیم، چرا که هویت ایرانی در سراسر جهان با قومیت های مختلف در قالب زبان رسمی فارسی با هم وحدت می یابد.

در این میان زبان های قومی و محلّی نیز می تواند به خاطر تنوع و رنگارنگی و بار عاطفی وسیعش، زنگ تفریحی در داخل زبان رسمی محسوب شده، فضای خشک زبان رسمی را تلطیف کند.

زنده نگه داشتن زبان های بومی و محلّی که خود یک ثروت و سرمایه بی بدیل اجتماعی اند، باعث می شود تا بسیاری از خرده فرهنگ ها، آداب و سنن بومی و هنر یا دانش های بومی و محلّی که برخی نیز بسیار ارزشمند و از دیرینگی شایانی برخوردارند به خوبی حفظ شوند؛ چه بسا این آیین ها، آداب و رسوم و دانش ها تنها در قالب همین زبان ها قابلیت زیست و ادامه حیات دارند.

مردم ایران بخش زیادی از زندگی جمعی خویش را مدیون عواطف و احساسات پاک و فطری خویش اند و ناگفته پیداست که این عواطف و احساسات پاک از طریق زبان مادری بیشتر و راحت تر حفظ می شود، می بالد و حیات می یابد.

بنابراین اقوام مختلف ایرانی در قالب زبان مادری زندگی کرده اما در مراکز و محافل رسمی به زبان ملّی که وحدت بخش قوم ایرانی با همه تنوّعات است سخن می گویند.

اهمیت حفظ زبان های بومی و محلّی بدین جهت است که گاهی در داخل یک واژه از واژگان آن دنیایی از اطلاعات، باورها، سنت ها، دانش ها، فرهنگ ها و اسطوره ها و تاریخ یک قوم یا ملّت نهفته است و این واژه ممکن است در دورترین نقطه جغرافیایی یک کشور در گفتگوی بین دو انسان یا مکالمات روزمره یک قوم یا جمعیت محلّی زنده بماند. با مرگ این واژه یک حجم عظیمی از میراث ماندگار و ارزشمند فرهنگ و دانش بومی از بین می رود!

به این چند نمونه از واژگان بومی مازندرانی توجه کنید:

زولنگ: یک گونه گیاهی است، که طعم آش و پلوی مردم کوه را عطرآگین می کند و به نوعی داروی گیاهی است. (Zooleng)

 مَلِج: یک گونه نادر درخت بومی مازندران است. (Malej)

 میچکا: همان گنجشکانی که بدون آنها زندگی در روستاها سوت وکور است. (گونه پرنده – Michka)

 کورماز: نوعی حشره، همان مگس . (Koormaz)

 . شِلاب: باران مستمّر که در یک لحظه همه جا را ترکند. (Shelab)

 شِپِل: نوعی صدا زدن با گذاشتن دست در دهان. (Shepel)

 شکروم: نوعی پرنده، همان سار را گویند. (Shokrum)

 شوکا: گونه ای جانور نادر، همان گوزن . (Shooka)

 شِواش: نوعی آواز ریتمیک در مراسم جشن و عروسی . (Shevahs)

 وارش: باران (Varesh)

 هارِش: ببین (Haresh) .

این واژه ها گذشته از ظرفیت معنایی، هم از نظر تلفظ و هم از نظر شکل و ترکیب زیبا و ذوق پسند هستند، ما حق نداریم این واژه ها را که بازتاب دهنده ظرفیت های بومی هستند از بین ببریم بلکه باید کمک کنیم تا این واژه ها به حیات شان ادامه داده تا ظرفیت ها و سرمایه های نهفته در آن از نسل امروز به نسل آینده برسند.

جهانی شدن و رشد سریع انواع رسانه های دیداری و شنیداری و فضاهای مجازی و گسترش بی وقفه آن باعث شد تا زبان های رسمی چنان بر روابط اجتماعی مستولی و مسلّط شوند که قدرت تنفّس زبان های بومی و محلّی را بگیرند.

می توان گفت حضور زبان های ملّی و بین المللی در انواع رسانه ها امروزه تهدیدی جدّی برای حیات زبان های بومی و محلّی در سراسر جهان شده است به گونه ای که این زبان ها در حال نابودی هستند لذا ضرورت دارد تا اصحاب رسانه بخشی از وقت و امکانات شان را برای دمیدن جانی تازه در کالبد این ظرفیت های  ارزشمند اما مغفول بومی صرف کنند.

از آنجا که زبان های بومی حافظ بسیاری از ظرفیت ها، آداب و رسوم، سنت ها و دانش های بومی هستند، گنجاندن آنها در قسمتی از برنامه های مدارس، نافی حفظ زبان رسمی نیست.

به نظر می رسد حفظ زبان های بومی و محلی برای سلامت روحی و روانی افراد جامعه و حفظ نشاط و سرزندگی اجتماعی حفظ دانش بومی و حفظ آداب و رسوم نیکوی ما ایرانیان و حفظ گوناگونی و تکثّر یک امر ضروری و اجتناب ناپذیر است. برخی چیزها را نمی توان توضیح داد بلکه باید تجربه کرد از جمله آنها استفاده از همین زبان مادری است زبان مادری را باید شنید، زبان مادری در قالب شعر، داستان، سرود، ترانه، آواز و گفت و گوی های روزمره لذت بخش می شود.  لحن وصدای زبان های قومی و محلّی برای شنونده هزار نوع پیام دارد.

وقتی این لحن و صدا به کتابت در می آید بسیاری از زیبایی هایش را از دست می دهد. به قول مولانا:

عقل در شرحش چو خر در گل بخفت   

شـرح عشق و عاشقی هم عشق گفت

هــر چه گویم عشق را شــرح و بیان  

 چـون به عشق آیم خجل باشم از آن (مثنوی دفتر اول / 6-115)

 

چند راهکار برای حفظ زبان های بومی و محلّی :

 1-همه مطبوعات محلّی در هر چاپ، قسمتی از فضا را برای ترویج زبان محلّی اختصاص دهند.

 2- رادیو بخشی از برنامه ها را ضرورتاً به زبان محلّی اختصاص دهد.

3- تلویزیون بخشی از برنامه ها را به اجبار به زبان محلّی اختصاص دهد.

4- آموزش و پرورش در یک برنامه مدوّن همه معلّمان را مجبور به استفاده از زبان محلّی نماید.

 5- در ادارات دولتی و جلسات رسمی بخشی از زمان به زبان محلّی گفت و گو شود.

 6- شعرا بخشی از فعالیت شان، سرودن اشعار محلّی باشد.

7- مدّاحان و ذاکرین از ظرفیت عاطفی زبان بومی استفاده کنند.

8- مِن و اَمثال مِن هم اَتاکم شِ زِوون مادری وِسِ دِل بَسوزندیم.

 9- صاحبان حِرَف و مشاغل در نام گذاری مغازه ها، کارگاه ها، کارخانه ها و ... از واژگان بومی استفاده کنند.

10- شهرداری ها برای نام گذاری کوچه ها و شهرک های تازه تأسیس از واژه های بومی مازندرانی استفاده کنند.

 11- نام انواع گونه های گیاهی بومی باید در نام گذاری ها لحاظ شود.

12- از نام بومی انواع گونه های پرندگان وحیوانات در نام گذاری استفاده شود.

13- طراحی یک سایت جامع برای ثبت و ضبط واژه ها و کنایات و ضرب المثل های مازندرانی از طرف کاربران مازنی در سراسر جهان .

 14- تمام سازمان های مردم نهاد (N.G.O) ها به عنوان یک سرمایه ارزشمند اجتماعی و عام المنفعه، اهداف اساسنامه ای ایشان را در قالب زبان بومی پی گیری نمایند.

 15- در دانشگاه مازندران رشته زبان مازندرانی تأسیس شود.

 16- استادان محترم دانشگاه پایان نامه دانشجویان را به موضوعات بومی بخصوص زبان محلی سوق دهند.

 17-  و  ....