يکشنبه 29 دی 1392-23:57

تأملی در رویكردهای آموزش زبان فارسی در ایران

آموزش فارسی به سوادآموزان از پایه اول دبستان، یكی از بنیانی‌ترین كارها در رشد همبستگی ملی و حفظ روحیه پاسداشت هویت فرهنگی بوده است.


 

مازندنومه، دكترفریدون اكبری شلدره، عضو هیئت علمی سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی و رئیس گروه زبان و ادب فارسی: برنامه درسی زبان آموزی یا آموزش زبان‌فارسی در شكل‌گیری پیكره هویتی زبان آموزان، بسیار تأثیرگذار و «مادر درس» دیگر آموزه‌ها است.

كتاب‌های درسی برآمده از برنامه درسی و جلوه گاه جهت‌گیری‌ها، گرایش‌ها و افكار حاكم بر نظام آموزشی، برنامه‌ریزان و مۆلفان است.

با بررسی روشمند این كتاب‌ها، می‌توان به مبانی نظری، چگونگی سازماندهی فكری، ساختاری، محتوایی و روشی و رده‌بندی علمی رویكردها و روش‌های آن‌ها پی‌برد.

جهان‌بینی هركسی به رنگ باورها و اندیشه‌های او است. این جهان‌بینی، نقش‌هایی از واقعیت است كه از سوابق، تجربه‌ها و فرهنگ ساخته شده است. تعیین رویكردها و روش‌های یك برنامه درسی كه ریشه در باورهای پدیدآورندگان آن دارد، از گام‌های حساس و ضروری برنامه‌ریزی درسی است و برپایه بنیان‌های فلسفی، باورشناختی، ارزشی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی استوار است.

 بیان مسأله

بررسی ویژگی‌های مطالعه

روش‌های آموزش زبان، به دو قلمرو زبان اول و زبان دوم تقسیم می‌شود. پژوهش در چگونگی فراگیری زبان اول، بیشتر از 150 سال پیشینه ندارد؛ اما تحقیق و پژوهش درباره زبان دوم سابقه‌ای دیرینه دارد.

مسأله اصلی در این تحقیق، روشن ساختن رویكرد آموزش زبان فارسی در گستره تاریخ و همچنین بازشناسی و بررسی روش‌های آموزش زبان فارسی است.

در بررسی تاریخچه كتاب‌های درسی تاكنون مطالعات منسجم و پژوهش‌های مدونی انجام نشده است. بنابراین در مقاله حاضر، زمینه‌های بررسی علمی كتاب‌های فارسی اول ابتدایی و شناسایی رویكرد و روش آموزش زبان فراهم می‌شود.

 رویكردهای آموزش زبان فارسی

رویكرد، فلسفه نگاه ما به عالم بیرون را نشان می‌دهد. رویكرد مربوط به اصل، بدیهی است ولی روش وابسته به رویه است. در داخل یك رویكرد می‌تواند روش‌های زیادی موجود باشد. تكنیك همان تحقق و اجراست.

در یك نگاه فراگیر و گسترده تاریخی، رویكردهای چیره بر فضای آموزشی فرهنگی ایران در آموزش زبان فارسی و ماهیت یادگیری آن را می‌توان به دو بخش تقسیم كرد: رویكرد مكتب‌خانه‌ای/ تأدیبی؛ رویكرد مدرسه‌ای / فارسی‌آموزی.

رویكرد مكتب‌خانه‌ای/ تأدیبی

در این رویكرد بر پایه اهداف و خاستگاه شكل‌گیری مكتب‌خانه‌ها و مدارس دینی، بر آموزش زبان قرآن، صرف و نحو عربی، تأدیب و تعلیم و یادگیری خواندن و نوشتن استوار بود. بنابراین، هدف از تدریس در رویكرد مكتب‌خانه‌ای، آشنایی با زبان عربی برای خواندن قرآن بوده است.

صاحبان این رویكرد، شاید به دلیل این كه در كشوری فارسی زبان زندگی می‌كردند و سخن گفتن فارسی را به‌طور طبیعی از محیط زبانی خود فرامی گرفتند، احساس نیاز به فارسی‌آموزی در آن‌ها پدیدار نگشت.

 تقریباً با شكل‌گیری نظام آموزشی مكتب‌خانه‌ای و مدارس دینی در مساجد، از همان سال‌های آغازین ورود اسلام به ایران تا روزگار قاجار، همین رویكرد رایج بوده است.

 رویـكــرد مــدرسه‌ای

فارسی‌آموزی تقریباً از روزگار قاجار، به سبب دگرگونی اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی، بافت فرهنگی جامعه ایرانی تغییر كرد و ارتباط با دنیای اطراف گسترش یافت و آشنایی با شیوه‌ها و شگردهای آموزش و یادگیری و فراگیر شدن تحصیل رونق یافت.

با تأسیس دارالفنون، دریچه‌های تازه‌ای گشوده شد و مدارس جدید اندك اندك پدیدار شدند.

 با دگردیسی فضای فرهنگی كشور و جایگزین شدن مدارس جدید و كمرنگ شدن آموزش مكتب‌خانه‌ای، نگرش و جهت‌گیری معلمان، در آموزش نیز دستخوش تغییر شد.

 برای نخستین بار، كتاب‌هایی ویژه برای آموزش الفبای فارسی به كودكان با زبانی تقریباً ساده و كودك فهم تهیه و تولید شد.

 البته، یكی از بزرگ‌ترین فایده‌های این جهت‌گیری، فراگیرشدن آموزش و یادگیری فارسی و تقویت وحدت و هویت ملی بوده است.

 به همین سبب، آموزش فارسی به سوادآموزان از پایه اول دبستان، یكی از بنیانی‌ترین كارها در رشد همبستگی ملی و حفظ روحیه پاسداشت هویت فرهنگی بوده است.

در این رویكرد، فرهنگ با آموزش، پیوندی بسیار نزدیك یافت و آموزش در بخش محتوا با بنیان‌های فرهنگی درآمیخت.

 آموزش زبان و ادبیات

نكته بسیار مهم این است كه آیا می‌توان بین زبان و ادبیات در آموزش، مرزی قائل شد یا نه؟ كدام یك از این دو در زنجیره زبان، پیشی و پسی دارند؟ زبان یك پدیده زنده، پویا و سامانمند اجتماعی است كه انسان برای ایجاد ارتباط و رساندن پیام خود در جامعه بشری از آن بهره می‌گیرد.

 نقش عمده زبان، ارتباط و مراوده اجتماعی است. بنابراین با بررسی زبان از طریق 2 نمودگار اصلی آن (گفتار و نوشتار) می‌توان به كاركرد فرهنگی و تأثیر آن در حفظ هنجارهای ارزشی و اجتماعی و روحیه جمعی یك قوم پی برد.

 اكنون سخن بر سر این است كه آیا با جدایی دو قلمرو زبان و ادبیات از یكدیگر، راهكارهای آموزش و روش‌های ارزشیابی این دو پدیده یكسان است؟

 زبان را با نگرش منطقی علمی و خردباورانه باید بررسی كرد و آموزش داد؛ اما در پهنه ادبیات، نگرش هنری و ذوقی بر احساس و عاطفه استوار است. در درس زبان فارسی، مهارت‌های زبانی آموزش داده می‌شود؛ اما در ادبیات با هنرهای زبانی آشنا می‌شویم و از آن راه به پالایش درون می‌رسیم.

 زبان یك پدیده زنده، پویا و سامانمند اجتماعی است كه انسان برای ایجاد ارتباط و رساندن پیام خود در جامعه بشری از آن بهره می‌گیرد.

نقش عمده زبان، ارتباط و مراوده اجتماعی است.ادبیات و زبان در قلمرو آموزش، دو چیز متفاوتند. به هر روی، یادگیری زبان از نوع یادگیری عملی، ورزیدنی و مهارتی است. از ادبیات نباید انتظار داشت كه به ما كاربردهای علمی زبان را بیاموزد.آموزش كاربردهای عملی زبان بر آموزش كاربرد ادبی آن برتری دارد. هدف و فلسفه آموزش زبان، پرورش سواد دیداری، تربیت و تقویت سواد شنیداری، تجربه كافی در خواندن، مهارت در نوشتن و ورزیدگی در گفتن و پرورش تفكر انتقادی است. به همین سبب آموزش كاربردهای عملی زبان برای تربیت شهروند سالم و توانایی در مهارت‌های زندگی، بر آموزش كاربرد ادبی آن برتری دارد.

محمدعلی اسلامی ندوشن، زبان و ادبیات را به هم وابسته می‌داند اما آموزش آن دو را جدا از هم در نظر می‌گیرد. آموزش و یادگیری زبان بخشی از یادگیری زبان، به‌طور طبیعی و در جامعه زبانی رخ می‌دهد و این همان زباندانی خود به خودی است؛ اما شناخت و زبان آگاهی با آموزش و یادگیری مدرسه‌ای آغاز می‌شود. آنچه یادگیری‌های مدرسی را از یادگیری‌های غیرمدرسی جدا می‌كند، نقش مهم معلم است كه برنامه ریز آموزشی، سازمان دهنده و مهندس فرایند یادگیری است.

 معلم در آموزش از مجموعه آموخته‌های شناختی و شگردهای آموزشی خویش درباره طبیعت یادگیرنده، فلسفه و اهداف تعلیم و تربیت، هنجارهای یادگیری و چگونگی به كارگیری آن‌ها در فضای آموزشی بهره می‌گیرد.

طبقه‌بندی روش‌های آموزش زبان

در این جا از پرداختن به روش‌های عام یاددهی یادگیری صرف نظر می‌كنیم و فقط به روش‌های خاص زبان آموزی (آموزش الفبا یا نشانه‌های خط و زبان فارسی) می‌پردازیم.این روش‌ها دو دسته‌اند: الف) روش سازه‌نگر یا جزء‌بنیاد. ب) روش پیكره‌نگر یا كل بنیاد روش سازه‌نگر یا جزء بنیاد در این روش، آموزش زبان را از جزئی‌ترین واحدها، یعنی از عناصر سازه‌ای زبان، حروف یا صداها، برنامه‌ریزی و آغاز می‌كنند.

نخست، زبان‌آموز را با شكل نوشتاری و اسم حروف آشنا می‌كنند. به این شیوه كه حروف الفبا را به ترتیب می‌نویسند و نوآموز به پیروی از آن، به تكرار و تمرین نوشتاری روی می‌آورد و با تقلید از سرمشق معلم و تقویت سواد بصری می‌كوشد شكل نوشتاری الفبا و نامگذاری ویژه آن‌ها را فرابگیرد. سپس به تركیب كردن نشانه های صامت با مصوت‌ها می‌پردازد و كم كم به خواندن و نوشتن نشانه‌ها برانگیخته می شود.

 روش سازه‌نگر بر دو بنیان نظری استوار است: الف) روان شناختی: از دید روان شناسان، یادگیری یك موضوع از یادگیری اجزای آن شروع می‌شود و به یادگیری كل یا پیكره آن می‌انجامد. بر این اساس، این شیوه زبان‌آموزی را جزء به كل هم خوانده‌اند.

 ب) زبان شناختی: براساس نگرش زبان شناختی در روش سازه‌ای باید آموزش زبان را از آموختن كوچكترین عناصر ساخت آوایی زبان شروع كرد. بنابراین، آموزش از جزئی‌ترین عناصر آوایی زبان (صداها)، نشانه‌های خطی (حروف) و بخش كردن (هجاكشی) آغاز می‌شود و سپس به واحدهای كلی‌تر زبان، یعنی كلمه، عبارت و جمله گسترش می‌یابد.

 روش پیكره نگر یا كلی

در روش پیكره نگر یا كلی، آموزش را از واحدهای بزرگ‌تر و پیكره زبانی هم چون كلمه، عبارت و جمله، شروع می‌كنند. روش پیكره نگر، بر پایه كاربرد نظریه روان شناسی «گشتالت» كه بر شناخت از راه پیكره كلی یا هیکل پدیده‌ها تأكید می‌كند، استوار است.

روان شناسان مكتب گشتالت معتقدند اندیشه‌های انسان از ادراكات كلی معنی‌دار تشكیل می‌یابند. بنابراین، در این روش ابتدا به جمله یا عبارت و سپس كلمه و پس از آن به بخش(هجا)، شكل حروف یا صدای هریك از آن‌ها توجه می‌شود.

به همین سبب در روش پیكره نگر نخست بر فهم معنای كلی موضوع، تصویربرداری ذهنی و درك مطلب تأكید می‌شود. در روش پیكره‌نگر، (یادگیری زبان بر پایه نظریه گشتالت) برای آموزش كلمات و مفاهیم جدید معمولاً از تصاویر استفاده می‌شود. آذری نجف‌آباد معتقد است: تصویر پشتوانه معنی است. با هم آمدن واژه و تصویر، مبتنی بر قانون مشابهت، مجاورت و تداعی در نظریه گشتالت است.

 این روش در دهه چهل و هشتاد در كتاب‌های فارسی اول دبستان به كار گرفته شده است. در كتاب فارسی چاپ 1390 و پس از آن نیز آموزش فارسی بر همین شیوه (پیكره‌نگر) استوار است ولی جالب است كه یكی از پژوهشگران نوشته است:نگارنده استفاده از روش كلمه آموزی را در كتاب‌های درسی فارسی دانش‌آموزان ابتدایی مشاهده نكرده است؛ اما صباغیان شواهدی از كتاب‌های فارسی بزرگسالان می‌آورد كه مبین استفاده از این روش است.

 روش آمیخته یا تلفیقی

در روش تلفیقی، همزمان هر دو روش پیكره نگر و سازه نگر در فرایند آموزش، حضوری اثرگذارند. نقطه آغاز زبان آموزی در این روش، معمولاً كلمه است. سپس كلمه مورد نظر به اجزای كوچك‌تر (بخش، شكل و صدای حروف) تجزیه می‌شود. از این روش به تركیبی هم یاد كرده‌اند.

 از روش پیكره نگر به اصل كلی‌نگری، آموزش از كل به جزء، همراه با درك مطلب و از روش سازه‌نگر به آموختن شكل و صدای حروف و تأكید بر تلفظ صحیح كلمات توجه شده است. به‌كارگیری روش تلفیقی، كوششی برای از میان برداشتن كاستی‌های دو روش یادشده است.

 مراحل ذهنی كه فرد برای خواندن و آموختن حرف تازه در این روش طی می‌كند، عبارت است از: دیدن تصویر یا معنای كلی جمله، به كلمه كلید پی می‌برد و در ذهن خود فوراً كلمه كلید را از نظر صوت به اجزای صوتی آن و از نظر شكل حروف، به اجزای صوری 90 تأملی در رویكردها و روش‌های آموزش زبان فارسی در ایران تقسیم می‌كند. پس از مقابله صداها با حروف آن‌ها، پی می‌برد كه كدام صدا متعلق به حرفی است كه برایش تازگی دارد.