دوشنبه 14 بهمن 1392-9:49
مچکریم، مچکریم !بعد از این حال بهتری داریم؟!
عده ای امروز می گویند روحانی سوپر من نیست؛ قبول، اما آن چه این روزها می بینیم، ربطی به سوپرمن نبودن رییس دولت ندارد و در بی برنامگی و شتاب زدگی و ترس موهوم از چهره های سیاسی و نماینده ها ریشه دارد+شعر طنز
مازندنومه، سرویس سیاسی: بعد از مشاهده آن رفتار پوپولیستی ناپسند در سفر دکتر روحانی به خوزستان و دویدن مردم به دنبال ماشین او، اینک یک رفتار شبه احمدی نژادی و پوپولیستی دیگر نیز مشاهده شد که اعلام سبد کالا و صف های طولانی دریافت کالاست!
البته وارد این ماجرا نمی شویم که دوستی که عضو هیئت علمی یک دانشگاه دولتی است، دوست دیگری که مدیر یک سازمان بزرگ دولتی است و دوست سومی که زن و وشوهر پزشک هستند، سبد کالا می گیرند و کلی بیکار و کارگر و کارمند جزء و اقشار آسیب پذیر نمی گیرند!
این را بگذارید در کنار برخی جابه جایی ها –حداقل در استان خودمان- که نتیجه جز یاس و سرخوردگی نیست.
فرماندار جدید یکی از شهرهای استان قصد دارد معاونش را که از دولت قبل بوده، تغییر دهد، فرد جانشین مراحل اداری را پشت سر می گذارد، حکمش توسط استاندار امضا می شود، زمان مراسم تودیع و معارفه اعلام می شود اما یک شب مانده، با اعمال فشار یک نماینده مراسم به هم می خورد و جالب این که استاندار هم به راحتی -اغلب-زیر بار این گونه فشارها می رود و به جای مقاومت در برابر تمامت خواهی برخی نماینده ها، از مسئول دولتی می خواهد مماشات کند!
یا فردی که لیدر تابلودار دولت انحرافی قبل و در دوشهر فرماندار بوده و چندی پیش برکنار شده، با با لابی، این بار قصد دارد یکی از مدیریت های مهم استانداری مازندران را در دست و ارتقای سمت بگیرد!
حکایت به زور نشستن سرپرست ضد روحانی فرمانداری آمل را نیز همه شنیده ایم و عن قریب است که حکم دائمش را هم بگیرد! انگار فقط روحانی جای احمدی نژاد را گرفته و در پایین، در بر همان پاشنه سابق می چرخد و به جای بهره گیری از ظرفیت اعتدالیون و اصلاح طلب ها، از انحرافی ها بهره گیری می شود!
عده ای امروز می گویند روحانی سوپر من نیست؛ قبول، اما آن چه حداقل در موارد بالا گفته شد، ربطی به سوپرمن نبودن رییس دولت ندارد و در بی برنامگی و شتاب زدگی و ترس موهوم از شخصیت های سیاسی و نماینده ها ریشه دارد.
بگذریم...
شاعر طنزپرداز هم ولایتی ما –میرزابدبین- که هم چون بسیاری از اقشار آسیب پذیر سبد کالا به او تعلق نگرفته، قطعه شعر طنزی سروده و فرستاده که در زیر آمده است:
شیوه ی ناب شاعری داریم
ریشه در خوابِ شاطری داریم
تواگرچاق و فربه و مستی
ما حسابان لاغری داریم
وام بانکی گرفته اند آنها
ما خیال سلف خَری داریم!
بعدِ حذف از سرانه ی کالا
ژستِ مُعاون اولّی داریم !
در خبرها حمایتی هستیم
در عمل ها هدایتی داریم
نشئگی ها برای تو، گنجک!
ما که احکام کیفری داریم
روز تقسیم سکه ها در شهر
ما تقاضای زرگری داریم !!!
مثل دیوان شعر خاقانی
ادعای قلندری داریم
نکند که فِک کرده ای حالا
انحرافات و خود سری داریم
نه کلاه از این وری داریم !
نه نگاه از آن وری داریم!
احتمالا شبیه شصچی ها
می نویسم کُمیسری داریم
وقت جنگیدن اول خطیم
دائما هم ریکاوری داریم
مثل دربی قرمز و آبی
اشتباهات داوری داریم!
به خودم قاطعانه می گویم
بعد از این حال بهتری داریم