چهارشنبه 16 بهمن 1392-0:0

به بهانه برگزاری کنسرت های موسیقی در استان

طبقه اجتماعی و دریافت هنر

در شرایطی که میزان زیادی از خانواده ها روی مبلغ 45 هزار تومانی یارانه حساب باز می کنند، نمی توان از آن ها انتظار داشت رقمی همسطح یا بالاتر از آن را برای رفتن به کنسرت موسیقی هزینه کنند.


مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، احسان شریعت: هنر امری اجتماعی است. به قول ژان پل سارتر "کتابی که خواننده ندارد گویی وجود ندارد."

 آثار هنری، تولیدات اجتماعی اند که هم بر جامعه تأثیر گذاشته و هم از آن تأثیر می پذیرند.

 جامعه و هنر در رابطه ای متقابل به سر می برند. تمامی آثار هنری و ادبی بالاخره روزی قصد عرضه شدن به مخاطبان را دارند و این یک قانون عام در عرصه هنر است.

از یک قطعه موسیقی گرفته تا یک نقاشی زیبا، از رمانی خواندنی گرفته تا شعری دلکش، از یک مجسمه ی مفهومی گرفته تا یک تئاتر پرمغز، همه و همه اگر به مخاطب عام و خاص عرضه نشوند معنا و ویژگی ذاتی خود را از دست خواهند داد.   

آثار هنری به انواع روش ها به مخاطبان عرضه می شوند. برای مثال متداول ترین روش عرضه ی چند اثر نقاشی نمایش آن در یک نمایشگاه است. یا آثار متنی همچون شعر و داستان ادبی به صورت کتاب به مشتریان عرضه می شوند.

 در سالیان اخیر با پیشرفت تکنولوژی و تغییر سبک عرضه ی آثار هنری، مسائل جدیدی برای گفتمان عرضه آثار هنری بروز یافته است.

یکی از مهم ترین این مسائل جهان مجازی و سهولت دستیابی به آثار در شبکه های اینترنتی است؛ به طوری که می شود انواع قطعات موسیقی را در شبکه های اینترنتی پیدا کرد.

 آثار نقاشی، شعر، داستان، رمان، نگاره های خوشنویسی و غیره را تا جایی که امکانش باشد، می شود در شبکه های اینترنتی یافت.

 این مسأله که تا حد زیادی به هنر به خصوص تولیدکنندگان آثار ضربه می زند در عرصه موسیقی بسیار شدیدتر از عرصه های دیگر است؛ به طوری که اغلب کشورهای جهان با وضع قوانین کپی رایت به جلوگیری از سوء استفاده و دسترسی غیرقانونی به آثار هنری همت گمارده اند.

 در این زمینه یکی از راه های دسترسی ناب و عرضه ی پاک هنر، اجرا در کنسرت های عمومی بوده و هست. کنسرت های موسیقی یکی از متداول ترین شیوه های عرضه ی هنر موسیقی اند.

اما مسأله ای که در این نگاشته مورد نظر است، ارتباط میان طبقه اجتماعی و دریافت هنر است.

 کنسرت های موسیقی در سالیان اخیر با شدت و ضعف گوناگون در تهران و استان های مختلف ایران برگزار شده اند.

 نکته قابل توجه در این کنسرت ها قیمت بلیت ورودی برای شرکت در آن است؛ به طوری که با کمی دقت در انواع کنسرت های برگزاری شده ی موسیقی در سالیان اخیر می توان به جمع بندی کلی از این حیث رسید که قیمت بلیت های این کنسرت ها مبالغ تأمل برانگیزی را نشان می دهد.

 برای نمونه کنسرت هایی که در استان مازندران برگزار می شود مبالغ 30 تا 70 هزار تومانی را برای شرکت در کنسرت تعیین می کنند.

کنسرت شهرام ناظری که نهم، دهم و یازدهم بهمن ماه در سالن سید رسول حسینی ساری برگزار شد با بلیت های 35 تا 70 هزار تومانی از علاقه مندان استقبال کرد.

کنسرت های دیگری نیز در چند وقت اخیر در استان مازندران برگزار شده است که مبلغ ورودی آن چهل یا پنجاه هزار تومان بود.

در این زمینه باید پذیرفت که قیمت های فوق برای افراد معمولی و طبقات متوسط شهری نرخ های بالایی محسوب می شود.

 در شرایط کنونی اقتصادی و با پیشی گرفتن تورم از منابع درآمدی در یکی دو سال اخیر، اغلب افراد و خانواده های کم درآمد بیشتر به مرتفع ساختن نیازهای دم دستی می پردازند تا اختصاص دادن بخشی از درآمد به علایق هنری.

در شرایطی که میزان زیادی از خانواده ها روی مبلغ 45 هزار تومانی یارانه حساب باز می کنند نمی توان از آن ها انتظار داشت رقمی همسطح یا بالاتر از آن را برای رفتن به کنسرت موسیقی هزینه کنند. با این وضع شرایطی به وجود می آید که در زیر بدان اشاره می شود:

نخستین و اصلی ترین پدیده ای که این نرخ گذاری به وجود می آورد تقسیم بندی جامعه هدف دریافت کننده هنر است.

 وقتی قیمت های بالا برای کنسرت موسیقی هنرمندان فاخر ایران اختصاص می یابد، خود به خود افراد طبقات پردرآمد جامعه به این کنسرت ها رفته و به مخاطبان آن تبدیل می شوند.

از سوی دیگر افراد متوسط و کم درآمد به طور منطقی مخاطب این گونه کنسرت ها نبوده و هنر فاخر موسیقی دانان و خوانندگان بزرگی همچون شهرام ناظری به بخش محدود پردرآمد جامعه اختصاص می یابد.

 افراد و خانواده هایی که توان شرکت در کنسرت های این چنین را ندارند از بهره گیری زنده و هیجانی از موسیقی فاخر بی بهره می شوند.

 آن ها خود به خود از تربیت زیبایی شناختی چنین سطحی از هنر و موسیقی ملی ایران زمین محروم شده و به طور منطقی نیازهای شان را در جایی به مراتب پایین تر جستجو می کنند؛ جایی که نیازی به هزینه اقتصادی زیادی نباشد.

 در آن زمینه معمولاً موسیقی های نازل تری یافت می شود که به هیچ عنوان قابل مقایسه با موسیقی و هنر فاخر شهرام ناظری و امثال او نیست.

موسیقی های بی هویت و گوش خراشی که در فضای اینترنت، کلوپ ها، شبکه های ماهواره ای و یا در میان جوانان این دست و آن دست می شود از این نوع موسیقی های دم دستی و بی اصالت است.

 این نوع موسیقی ها که به وفور و تقریباً به طور مجانی در اختیار هر قشری از جامعه قرار دارد، تربیت زیبایی شناختی ای را می پروراند که نه به هویت فرهنگی و هنری ما نزدیک است و نه حس زیبایی شناسی هنری خاصی را دنبال می کند.

نتیجه اینکه نرخ قیمت گذاری کنسرت ها به این صورت چنین تقسیم بندی نابرابری را از حیث دریافت هنر میان طبقات اجتماعی به وجود می آورد.

 اگر مقصود برگزارکنندگان آن است که با این نوع قیمت گذاری از ازدحام جمعیت کاسته و جمعیت را تنظیم کنند، بایدگفت راه های بهتری نیز برای این امر وجود دارد.

نباید با قشربندی کردن مردم ذائقه هنری شان را دسته بندی کرد. هنر فاخر باید به گونه ای در جامعه عرضه شود که همه اقشار اجتماعی از آن بهره مند شوند.

*مطلب مرتبط:

طنین صدای شهرام ناظری در ساری/ طلسم شکسته شد