يکشنبه 20 بهمن 1392-8:29
درباره مديريت نوين شهرياز چالس زيبا تا چالوس بي هويت
مديريت شهري، نام واژه اي كه ساليان سال است در شهرداري چالوس به مؤلفه اي رنج آور، زمخت و عبوس تبديل شده است.
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، یادداشت مهمان، كاوه زال نژاد+رضا كاكوان: شهر(urban): آراستهترین و شگفت انگيزترين واژهای که در قرن 21 ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. دلمشغولیهایی که امروزه روشنفکران شهری را درگیر مباحث شهری نموده است. مؤلفهای به نام جنبش شهر زيبا (شهر زيبا محور) میباشد.
کاراکتری که بیش از یک دهه است، چنان رشد لجام گسیختهای یافته است که حقارت شهرها را به دنبال داشته و غرور آنها شکسته است.
زيبايي، آراستگي، چهره آرايي، برندينگ شهری، شهر دوستدار مردم، از سرآغازین این مؤلفه تعجب آور است.
با عنايت به آرمان جنبش شهر زيبا، طي يك دهه اخير، زيباسازي شهري مورد توجه بسياري از برنامهريزان شهري قرار گرفته است. امروزه این واژه ملموسترین مولفه است که شهروندان همه روزه با آن دست و پنجه نرم میکنند. مولفهاي كه با سایر واژه ها همچون منظر شهری و سیمای شهر انتخاب وجودی پیدار میکند.
سیمای مغشوش شهری ما روح خاطر انگیزی را از شهروندان دور نموده، علی رغم آنچه که انگاره زشتی در متن شهرها نمایان نشده، امروزه این مبلمان شهری است که حقارت داشتن شهر زشت را از میان بر می دارد.
در واقع مبلمان، این سناریوی از پیش تعیین شده نه تنها زشتی شهرها را از میان بر می دارد، شادابی شهرها را نیز به ارمغان می آورد.
واپسگرايي و سير قهقرايي زشتي درون مركزي شهر چالوس نه تنها متوقف شدني نيست، سمت و سوي تحول آن در جهت بهبود و بهسازي، نوسازي، آراستگي، چهره آرايي و توسعه پایدار تغيير نمي يابد.با این وجود آنچه که امروزه شهر چالوس با آن روبرو است حکایت از سمفونی ناهماهنگ اشتغال به کار نیروهای با دانش اندک است.
مادامی که این تراژدی غم انگیز ادامه یابد نه تنها شاهد شهری زنده و شاداب و خلاق نخواهیم بود، بلکه آنچه که امروزه از وضع موجود و بهنگام چالوس مشاهده مینماییم روز به روز بر اوضاع نابسامان آن میافزاید.
امروزه داشتن شهری زیبا، شاداب و خلاق از آرزوهای جامعه مدنی است. شهر زیبا، نمود یک جامعه آرمانی است. آرمان یک جامعه به شهروندان و شهر آن بستگی دارد. ماحصل یک شهر آرمانی از سراچشمه نیروهای دانش بنیان آن بر میخیزد، لذا داشتن یک نیروی انسانی خلاق در بدنه شهرداری نه تنها شهر را از ازدحام مولفههای تعجب آور چون زشت انگاری سامان میدهد، زیبایی را كه هنر از آن سرچشمه میگیرد به شهرها باز میگرداند و ما هیچ گاه شاهد منظر شهری عبوس و سردرگم نخواهیم بود.
زیبایی اساس آفرینش شهرها است، سالهاست که عملاً جایگاه زیبایی به انگاره زشتی تبدیل شده است و جنبش شهر زیبا نیز به افول گراییده به راستی: «پس كو آن داستان شهر زیبا» و «كو شهر دانش بنيان، كجاست!؟»
به نظر میرسد امروزه زیبایی به یک تکیه گاه غربت تبدیل شده در میان هیاهوی سایر مولفههای شهری. در واقع آنچه که امروزه شهرستان چالوس را از هیاهوی زندگی روزمره به سوی محیطهای رنج و خاطرهای جمعی سوق میدهد آفرینش شهر زیبا است.
معالوصف آفرینش شهر زیبا، شهروند مداری و اخلاق شهروندی را به خودی خود به همراه دارد. پس میتوان این گونه بیان نمود که: مجموعه تصمیمات ساکن یک شهر شکل آن شهر را میسازد. شکل شهر، منظر وجودی شهرندان به شمار میرود که شهروندان آن را عینی و گاه آن را ذهنی تلقی مینمایند.
عینی از آن جهت که با دید و چشم انداز قابل رویت است اما در اندیشه القا نمیشود. شهروند آن را درک نمیکند و فراموش شدنی است و اما ذهنی از آن جهت که شهروند آن را ادراک مینماید و به عنوان نشانه یا نماد به خاطر میسپارد.
مديريت شهري، نام واژه اي كه ساليان سال هست كه در شهرداري چالوس به مؤلفه اي رنج آور، زمخت و عبوس تبديل شده است.
شكل يك شهر، بنا، معماري، خلاقيت هنري يك شهر وابسته به مديريت نوين آن شهر است. ساخت كاراكتر و انتزاعي يك شهر تنها توسط نيروي خلاق، و دانش بنيان انجام ميپذيرد، پس ميتوان اين گونه بيان نمود با پديدار شدن حكمروايي خوب شهري و شهر دانش مدار ميتوان به اين واقعيت رسيد، كه مبلمان آشفته، بافتهاي مسئله دار و ترافيك سردرگم شهر چالوس به واقعيتي كه آن چنان كه در اثر معروف لوكوروبوزيه «منشور آتن» انجام گرفته، تحقق يابد.
در واقع بايد به اين واقعيت رسيد كه رابطه معناداري بين كج انديشي متوليان و مديريت شهري چالوس وجود دارد. واقعاً كجاست، كو.... «آن داستان شهر زيبا» كه دكتر كوروش گلكار، دكتر علي مدني پور، دكتر اسفنديار زبردست، دكتر راضيه رضازاده، دكتر علي منصوري و ... بحرينيها و حبيبيها ... از آن ياد ميکردند؟
پس بايد به اين واقعيت رسيد كه شهر چالوس، نه در غناي يك شهر با هويت و زيباست، نه فراتر از تعريف و تبيين، شهري كه نه زشت هست، نه زيبا، نه الگو ساز هست نه الگو بردار.
چالشي كه امروزه مديريت شهري چالوس به آن روبروست، نه تنها در زمينه مبلمان شهري نبوده، در ساير مؤلفههاي تعجب آور، همچون ترافيك، بافت فرسوده، طرح جامع حريم و محدوده شهر (كمربند سبز شهري)، رعايت توجه به ساخت و سازهاي شهري، بحث نماها و سيماي شهر، منظر شهري آشفته، رعايت ظوابط مربوط به كميسيون ها، كهنگي طرح هاي توسعه شهري، توجه ويژه به مبادي ورودي شهري، المان هاي سردرگم، برندينگ شهري، طرح شوراياري هاي محلات و... است.
در واقع آنچه که امروزه شهروندان را از هیاهوی زندگی روزمره به سوی محیطهای رنج و خاطرهای جمعی سوق میدهد آفرینش شهر زیبا است.
رابطهاي كه شهر زيبا و نماي شهري داشته است، رابطه ديرينه است، چرا كه وجود نماي زشت، ناخواسته هنري ترقيگرا را به سوي هنر آرمانگرا سوق ميدهد، و به نوعي انگاره زيباشناختي را از ميان بر ميدارد.
مع الوصف آفرینش شهر زیبا، شهروند مداری و اخلاق شهروندی را، به خودی خود، به همراه دارد. پس بايد به اين واقعيت رسيد كه مسلماً جايگاه مشاركت در هياهوي مديريت شهر چالوس خالي است، چرا كه اين متوليان شهر چالوس هستند كه به راستي مشاركت را نميشناسند.