جمعه 9 اسفند 1392-20:29

بازتاب یک گفت و گو؛

خوب به خاطر داریم، آقای طوسی!

خوب به خاطر داریم که جناب طوسی چگونه در دوره ای که مشاور بود جولان می داد، خوب در ذهن مان نقش بسته که چگونه برای خلع ید از مجموعه ستادی چنان علیه شان سمپاشی می کرد که بدون اذن او حتی حق عبور از مقابل ساختمان استانداری را نیز نداشتند!


مازندنومه؛ سرویس سیاسی، عرفان علیزاده، کارشناس علوم سیاسی: آنگاه  که کلام در نیام کام به غلاف بسنده می کند، هوچی گرانی فرصت طلب طبل تو خالی ادعای شان را به صدا در می آورند و ندای انالحق شان گوش فلک را به لرزه در می آورد و سکوت این سنگر نهایی اخلاق رساتر از هر فریادی پاسخگوی مدعیان است، گاهی اما شمشیر زبان را از کنام دهان خارجیدن لازم است تا شرح دهد قصه پر غصه این مدعیان...

از روزی که بر سریر آشفته استانداری مازندران تکیه زد، تا کنون که یک پاییز و 2 ماه از زمستانش گذشت، از آتش کینه توزان و زخم زبان و خنجر قدرت طلبان اقتدارگرا بی نصیب نماند، بسی درد و آه که تنی چند معیار عملکردش را بر ترازوی انتفاع خود می سنجند، همان هایی که انحصار طلبی شان آه از نهاد بر می آورد، دو دستگانی که امروز با اهدافی متفاوت همراه و هم صدا شدند علیه  ربیع فلاح.

نخستین مخالفان کسانی بودند و هستند که در کمتر از یک سال، دو شکست سخت را تجربه کردند، یکم 24 خرداد و دوم انتصاب ربیع فلاح علی رغم تمام مخالفت های همین گروه.

اینان که رهگذر باریک اعمال نفوذشان طی هشت سال به آزاد راهی بدل شده بود که چراغ ایست ، عبور ممنوع و ورود آزادش، را چنان در ید اختیار داشتند که کسی را یارای عدول از دستورات شان نبود، اکنون باید به کنج عزلت خود پناه می بردند، اما درک این واقعیت برای شان چنان تلخ بود که گویی ملک الموت طلب جان شان را کرده بود. همینان که تا به امروز به گواه روحانی، پیام ملت را در 24 خرداد دریافت نکردند، همچنان خود را صاحب قدرت می داند و تمام تلاش شان را معطوف به شکست اعتدال نموده و همچنان به بازگشت به قدرت امیدوارند. آری سخت است جان کندن و بدتر از آن دل کندن اینان از قدرت...

اما گروه دوم که منافع شان اینان را در مسیر گروه نخست قرار داده است و با فراموشیدن شعار اعتدال روحانی که خود همینان برای کسب رای اعتماد ملت در خردادماه امسال در سبد تدبیر و امید، چه خون دل ها که نخورده و چه زخم زبان ها که نشنیدند، اما آغاز کردند راهی که نهایتش به ترکستان است.

همانانی که یک روز کانون تدبیر و امید را پس از انتخابات به رسمیت نمی شناختند و برای خلع ید از مجموعه ستادی استان که دیگر به نام کانون تدبیر و امید استان مازندران شناخته می شد، از هیچ کوششی دریغ نورزیده و تمام سخت افزارها و نرم افزارها را برای رسیدن به منافع و مطامع  شخصی خود به کار گرفتند، از نشست های سیاسی به نام کانون تدبیر و امید گرفته تا مصاحبه علیه ربیع فلاح در رسانه ها... یک از اندک شان جناب طوسی !


خوب به خاطر داریم که چگونه در دوره ای که مشاور بود جولان می داد، خوب در ذهن مان نقش بسته که چگونه برای خلع ید از مجموعه ستادی چنان علیه شان سمپاشی می کرد که بدون اذن او حتی حق عبور از مقابل ساختمان استانداری را نیز نداشتند!

 شاید او فراموش کرده اما ما خوب در یاد داریم که چگونه ما نیروهای ستادی، در روز معارفه  فلاح با خفت و تحقیر وارد استانداری شدیم، می دانید که چرا؟

خوب در ذهن مان نقش بسته ایامی که برای به رخ کشیدن قدرت و انحصارطلبی، گوشی خود را به روی ستادی هایی که با مظلومیت انتخابات را پشت سر گذاشتند خاموش می کرد.

 درد دارد وقتی از یادمان عبور می کند چگونه با نیروهایی که پس از انتخابات با چرخشی فرصت طلبانه خود را اعتدالگرا نامیدند مذاکره ها کرد و پیمان ها بست و تمام ستاد را پشت  نگاه های منفعت طلبانه خود نادیده گرفت و بذر نفاق را در دل های شان به ودیعه گذاشت. و جفاهای دیگر که در مجال این مطلب نمی گنجد.

جناب طوسی چنان داد سخن با ضمیر من می دهد که انگار، راهبری کاریزماتیک بر مردم مازندران از آسمان نازل شده و قرار است تمام مصائب و مشکلات مردم را یک شبه حل کند.

 تمام نقد شما به فلاح این است که از مشاوره شما استفاده نکرده است، جناب طوسی! کدام سنگ را در کجای دنیا جابجا کرده اید که فریاد وا مصیبتای تان استان را فرا گرفته است؟

جناب طوسی! خانواده ستاد روحانی در مازندران قلب فراخ و گشاده دارد و شما را با آغوش باز پذیرا ست چون شما جدای از این مجموعه نیستید، با تمام اهمال ها و سستی هاتان بازهم شما را از خود می دانند، همان گونه که یک مشکل کوچک خانوادگی را رسانه ای کردید، عذر خواهی تان را نیز رسانه ای کرده و مجددا به خانواده خود برگردید و سعی کنید حس منیت و انحصارطلبی خود را فرو خورده و به معنای واقعی کلام منافع ملی را بر منافع شخصی خود ترجیح دهید. فرصت را مغتنم شمرده و خام دست نااهلان که از گروه نخستین هستند و یک روز باهم در مقابل شان بودیم، نشوید.

به نخستین گروه نیز می گویم همراهان شبهای بی کسی روحانی حامیان وفادار امروز هستند و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت، باشد تا همین اندک ، چراغی گردد روشن برای آنان، که تا هنوز فرصت هست به آغوش ملت بازگردند و بیش از این بر طبل اختلاف نکوبند که جز رسوایی خویش و ضرر برای مردمی که در تمام این سالها مردانه پای بیعت شان با امام و رهبری عظیم الشان ایستاده اند، حاصلی دیگر نخواهد داشت. و به یاد داشته باشیم حمایت از ربیع فلاح و حمایت از دولت تدبیر و امید و کوشش برای تحقق گفتمان عقلانیت و اعتدال ،یک ضرورت است.

*مطلب مرتبط:

شیطنت ممنوع!

رحیم طوسی: از مشاوره های بنده هیچ استفاده ای نشد