چهارشنبه 14 اسفند 1392-8:40

از وعده هاي تغيير بنيادي تا موانع نامتعارف

كليد اصلي مردم هستند

مردم رئيس جمهور را با كليدش به ميدان فرستادند، ولي تجربه نشان مي دهد درهاي بزرگ واصلي بدون مردم باز نمي شود و اگر هم به دلايلي باز شود مجددأ بسته مي شود.





 مازندنومه؛ سرویس سیاسی، شعبان رستمی، مدرس دانشگاه: معمولأ با تغيير رئيس جمهوری، تنها سياست هاي روبنايي تغيير مي كند، زيرا ساختار قدرت و اختيارات دستگاه ها  نهادينه است. رئيس جمهوری(نخست وزير) با تشكيل دولت در چارچوب سنت احزاب،  كار خود را آغاز مي كند و تا مسئله خاصي رخ ندهد ، رقابت هاي سياسي روان و شفاف است ومردم به زندگي عادي خود مشغولند .

جايگاه ونقش رئيس جمهوری در فضاي سياسي كشورما بسيار متفاوت است ، از وعده هاي تغيير بنيادي در سياست ها تا موانع وحمايت هاي نامتعارف.

از ميان رؤساي جمهور يكي فرهنگ را انقباض مي خواهد يكي انبساط ، يكي سياست را تمركز مي خواهد يكي تكثر، يكي اقتصاد را تجارت مي خواهد يكي توليد  و... لذا پايه ها و استراتژي  كشورتثبيت نيست .

هدف اين دولت كه بر توسعه متوازن و مبتني بر انبساط ، تكثر و توليد است  اگربا ياري مردم  بتواند مقدمات چند گام استراتژيك را به سمت نهادينه شدن، محكم برداشته و مسير را هموار کند، هم پايه هاي استراتژيك كشور مطمئن مي شود و هم  زحمات واقدامات دولت ، در دولت هاي آتي  مجددأ از دست نخواهد رفت.

قطعأ توسعه يافتگي يك فرآيند است و نه خلق الساعه، ولي رهپويان آن بايد باورمند باشند، اگر چه آهسته و پيوسته روند.

 البته شرايط جامعه ما  به گونه اي است  كه فرآيند آن، قابل پيش بيني واطمينان نيست، لذا فرصت شناسي ، فرصت يابي و بسترسازي ، هم براي دولتمردان وهم براي مردم ، اجتناب ناپذير است .

مردم رئيس جمهوری را با كليدش به ميدان فرستادند، ولي تجربه نشان مي دهد درهاي بزرگ واصلي بدون مردم باز نمي شود و اگر هم به دلايلي باز شود مجددأ بسته مي شود.

اگر چه رئيس جمهوری با شعار كليد به ميدان آمد ،  ولي كاركرد واژه كليد قبل از انتخابات ، با به كاربردن آن در بعد از انتخابات، متفاوت است .

امروزواژه كليد ، توقعات را افزايش، نقش مردم را كاهش و بهانه جويي ها  را بيشترمي كند .

 كليد اصلي خود مردم هستند، اراده مردم است و اراده واگذار شدني نيست. مردم بخشي از اختيارات خود را به نهادهاي قانوني مي دهند، نه اراده خود را .  
كليد، اعتمادحقيقي مردم است؛ آن هم نه به ضرورت ومصلحت ، بلكه براساس شناخت دقيق از آنچه كه در ذهن وضمير مخاطب است.

 اين كليد است كه پايه هاي سياست، فرهنگ و اقتصاد را نهادينه مي كند. اين اعتماد واطمينان است كه مي تواند بستر ايجاد سرمايه هاي اجتماعي در حمايت از مواضع و تصميمات مهم رئيس جمهوری باشد.

 مردم در انتخابات با كليد خود،  در رياست جمهوري را براي يك نامزد باز مي كنند و به او  فرصت مي دهند، البته همين مردم در بازكردن در هاي ديگر به ياري او خواهند آمد.

اگر چه رئيس جمهوری درمدت كوتاه تبليغات انتخابات با وعده ها  و اشاره به خواست دروني مردم، توانست  ده ها تشكل ، صدها اليت ، هزاران فعال سياسي و ميليون ها شهروند را با خود همراه کند، حفظ وتقويت آن اعتماد، امر ساده اي نيست ، بلكه مجددأ بايد با ضمير مردم سخن بگويد تا زبان شان(در حمايت)گشوده شود.  

ضمنأ دولت زماني مي تواند مردم را با خود داشته باشد كه نسبت به جامعه و مردم نگاه "توده وار" نداشته باشد، حمايتهاي توده وار ناپايدار است، تكيه بر اين جامعه تكيه بر باد است . جامعه توده وار  به آساني دستمايه زر و زور وتزوير مي شود .

بايد جامعه را واقعيتي از تفاوت هاي قومي، فرهنگي ،سياسي ، اجتماعي و... با وظيفه مندي وحقوق برابر ديد.

 جامعه اي كه مردم علاوه بر شناخت فردي، به پيشكسوتان ، بزرگان و رهبران خود ايمان دارند و اينها را حلقه هاي واسط  واطمينان بخشي بين خود و دولتمردان مي دانند.
اين جامعه ايست كه انسجامش بركثرت عقلاني است،   لذا دولت لازم است با اين نگاه  به تعامل ، تقويت  و جلب مشاركتهاي مردمي همت کند. اين راه اعتماد پايدار،  بسترسازي سرمايه هاي اجتماعي  و نهادينه سازي استراتژي هاي كشوراست.

ملت مي داند امروز رئيس جمهور براي كشور يك فرصت تاريخي است و با آگاهي او را برگزيد و مي خواهند با او گام هايي از زير ساخت هاي كشور را هموار كند، به خصوص در بخشه اي فرهنگي، سياسي و اجتماعي كه هر توفيق ماندگاري براي كشور، از اين پايه ها شكل مي گيرد .  

مردم ظرفيت عظيمي هستند، فرصت ها را هم خوب مي شناسند وآمادگي دارند رئيس جمهوری را ياري كنند.