چهارشنبه 28 بهمن 1383-0:0

پيشينه شبيه خواني در آمل (1)

سعيد امير كلايي


كارشناسي ارشد كارگرداني از دانشگاه آزاد تهران مركزي - «تأثير شرايط بومي - محلي بر شبيه خواني » عنوان پايان نامه ي تحصيلي اوست .) ________________ مقدمه اي بر پيشينه ي شبيه خواني در مازندران/ شبيه خواني هميشه از سويي موجب تسكين آلام مردم مازندران و آرامش خاطر آن ها و از طرف ديگر عامل تحكيم ،اقتدار و گسترش خان ها و بازرگانان عمده و گروه هاي وابسته به آن ها مي شده است . ساختمان هاي تكيه ها و حسنيه هاي مجلل براي برگزاري تعزيه و شبيه خواني كه در بسياري از مناطق وجود دارد ؛اغلب توسط تاجران ، مالكان و اعيان ساخته شده است.برگزاري مجالس شبيه خواني توسط اين افراد ، با پشتوانه درآمد موقوفاتي كه به آن ها اختصاص داده اند ، مؤيد اين نظر است . شبيه خواني در مازندران از پيشينه قابل توجهي بر خوردار است ، اما سند و مدرك معتبري در دسترس نيست تا از آغاز شبيه خواني و يا ورود آن به اين خطه حكايت كند . عده اي معتقدند كه شبيه خواني از طرف جنوب مازندران و توسط تعزيه خوانان كومشي ( سمنان ) به استان مازندران راه پيدا كرده است : « تعزيه ي مازندران تحت تأثير تعزيه گردانان "كومشي " تأثيرات بسزايي از موسيقي مازندران پذيرفته است . اين تعزيه گردانان با وارد شدن به مازندران ، شاگرداني پرورش دادند كه از بزرگ ترين آن ها مي توان به طوطي خان اشاره كرد. »(1) گروهي ديگر كه اكثريت آن ها از شبيه خوانان و شبيه نويسان آملي هستند ،معتقدند كه تعزيه از طريق شهرستان طالقان وارد مازندران شد.تعزيه در شهر نور كه در گذشته يكي از بخش هاي آمل محسوب مي شد ، جاي گاه و اعتبار ويژه اي به خود اختصاص داده،(2) از آن جا شهرهاي مجاور را در بر گرفت.نسخه هاي تعزيه موجود در مازندران دليلي بر اين مدعاست .اگر نگاهي به نسخه هاي تعزيه در استان بيندازيم درخواهيم يافت كه پر قدمت ترين نسخه ها از آن « علامه نوري » است . بيشتر نسخه نويسان مازندراني از خطه نور و آمل برخاسته اند كه آثار آن ها موجود مي باشد . به هر حال در استان مازندران نيز مانند ديگر نقاط كشور هنر تعزيه وجود داشته است كه هماهنگ با نوسانات و تحولات اجتماعي تغيير پذيرفته ، ادامه يافته است .كشاورزان روستايي و ديگر اقشار مردم آمل بيشتر در ماه هاي محرم و صفر و در اوقاتي از سال كه فراغتي دارند ، وقت خود را در عزاي حسيني و مجلس شبيه خواني مي گذرانند. شبيه نامه نويسان و شبيه نامه هاي آمل/ سال هاي متمادي است كه در آمل مراسم شبيه خواني برگزار مي شود . تعزيه خوان ها اين سنت را از اجداد خود آموخته اند. شعر هاي تعزيه سينه به سينه و نسل به نسل منتقل شده ، پس از نزديك به دو،سه قرن به تعزيه خوانان نسل حاضر رسيده است. تعزيه خوانان در انتقال اشعار به صحت كلمات و مفاهيم توجه نداشته اند،به همين دليل در هر دوره كمي دگرگوني در اشعار به وجود آمد . از همين رو پيداكردن تعزيه نامه اي كه فاقد دست خوش حوادثي از اين دست شده باشد ، بسيار مشكل است . در آمل كه يكي از مراكز اصلي هنر شبيه خواني مازندران محسوب مي شود تعزيه نويسان متعددي زندگي مي كردندكه امروزه فقط نام چند تن از آن هادر شبيه نامه ها ذكر شده است: - علامه نوري : يكي از تعريه نويسان كه امروزه اشعارش در مجالس خوانده مي شود " علامه نوري "است . از تاريخ تولد او هيچ اطلاعي در دسترس نگارنده نبوده است.به گفته يكي از شبيه خوانان (3) او حدود 80 ، 90 سال پيش دار دنيا را وداع گفته است . از خصوصيات علامه نوري در شبيه نامه نويسي كه از ديد شبيه خوانان شاخص است ، سرودن قطعه هاي حزن انگيز و سوزناك تعزيه است كه امروزه در مجالس « حضرت فاطمه » و « حضرت زينب » درمنطقه آمل ، زياد ديده مي شود . - رضواني نوايي : مرحوم رضواني نوايي كه يكي از حماسه سرايان و تعزيه نويسان بزرگ مازندران محسوب مي شود ، در « نوا » از بخش هاي آمل به دنيا آمد و به سال 1298 شمسي وفات يافت . مرحوم رضواني ، ديواني در رثاي خاندان پيامبر و حماسه عاشورا سروده كه در دسترس است . وي به روايتي (4) ديوان ديگري(كه در مجموعه اي از شبيه نامه ها بوده)داشته كه به سرقت رفته است. از خصوصيات مرحوم رضواني ، در نگارش تعزيه ، تبحر او در بحر طويل و رجز است.يكي از نمونه هاي بارز آن درمجلس« حضرت عباس » ديده مي شود كه نه تنها در آمل ، در بيشتر شهرهاي ايران كه شبيه خواني اجرا مي گردد ، خوانده مي شود : شبيه عباس مي خواند : حمد و سپاس داور معبود ، ذوالجلال / قيوم لا ينام و خداوند لا يزال / داناي آشكار و نهان فرد بي مثال / حي احد اله الصمد لم يلد جلال / لم يولدي صفات و لا كفواً لا حمال / نعمت و ثنا به آينه حق نماي كل / محمود احمد است و محمد شبه رسل / زان پس يه پيشواي امم ،هادي سبل / باغ وجود را ز ازل بهترين گل / يعني علي كه نور خدا و رخش جمال / بر مطلع به دور خدا ، شمسه سلام زهراي اطهر ، آن كه بود عصمت تمام / پس بر دو زيب دامن وي ،بر جهان امام/ زان پس به نه ولي خداوند لا ينام / كز بس وصول حق به نبي جست انتقال / بندم كمر به ياري سلطان بي معين/ كش نه فلك سواده و يك بنده اش كمين / احباب وي خدا و نبي ، خصم مشركين / بي يار و بي پناه و مددگار و دل غمين / يعني حسين ، معدن حزن و غم وملال / و در ادامه سلاح پوشي عباس دلاور را مرحوم رضواني با قلم افسون گرش چنين تصوير مي كند : شبيه عباس مي خواند : اي جوشن چو گلشن ايمان به روشني / داود اگر زمعجره ات كرد جوشني از تيغ تيز و نيزه و ناجخ به ايمني / امروز اي زره توبه تن حافظ مني تا چون نهنگ غوطه خوردم در يم جدال / ........................................... اي تيغ تيز مصري و ثاني ذوالفقار / دستم ز دست هست خدا هست يادگار / موسي منم ، عصا و تو ، اين مصر روزگار / زين قبطيان سركش و زين فرقه ظلال/ .......................................... جبريل عقل و رف رف فكر و خيال من شد موجب عروج به اوج وصال من راج من و معارك جنگ وجدال من سربار من گران و دو بالم و بال من بايد دهم به معركه جان و سر و دو بال در قسمتي ديگر از تعزيه عباس ، قطعه زيبايي از مرحوم رضواني موجود است كه استادي اين مرد بزرگ را در تصوير سازي و شبيه نويسي مُسلَم مي سازد : شبيه عباس مي خواند : اين تيز تك عقاب سبك خيز و خوش عنان وهم ات چو سير صاعقه بر هفتم آسمان رف رف حمّيتي به دو گامي مرا رسان احمد صفت به عرصه معراج لا مكان تا بگسلم ز ناقه هستي خود عقال در آمل تعزيه نويسان ديگري نيز بوده اند ، كه بيشترآن ها تحت تأثير مرحوم رضواني ، تعزيه نوشته اند . از تعزيه نويسان آملي كه تحت تأثير « رضواني » به تعزيه سرايي پرداخته اند مي توان مرحوم « مذنب آملي » اهل روستاي «بزمينان» آمل،مرحوم « شفق » اهل روستاي «شاهكلا سورك» ،مرحوم « ملّا عبدالله بيضاء(نوايي) »و «علي بن ولي» را نام برد . قابل ذكر است كه مرحوم بيضاء علاوه بر تعزيه نويسي ، تعزيه خوان ( مخالف خوان ) نيز بوده است،حتا بداهه گويي هايي نيز در حين اجرا داشته است. يكي از شبيه خوانان خاطره اي را از بداهه گويي او نقل مي كند :« يكي از روزها كه شبيه خواني برگزار مي شد در تعزيه طفلان مسلم زماني كه حارث به خواب مي رود ، دوستان بيضاء به قصد «فرد» اورا مي دزدند تا بيضاء كه شبيه حارث را ايفا مي كرد ، غافل گير شود ؛ اما زماني كه بيضاء ( حارث ) از خواب برمي خيزد و مي بيند كه جاي نسخه خالي است في البداهه شروع به خواندن مي كند كه امروز هنوز هم در شبيه خواني هاخوانده مي شود. آن قطعه اين است : شبيه حارث : نشين اندر برم اي دلبر نيكو خصال اي زن كه واضح تر بگويم جواب هر سؤال اي زن سحر عنقاء زرين پر گشود چون بال اي زن امير كوفه مأوا كرد بر تخت جلال اي زن نشستند زير كرسي هاي عرش و فرش فيروزه سران كوفه را دل شد به معراج خيال اي زن(5) و … يكي از شبيه نويسان آملي ، كه اكنون درقيد حيات است هاشم رضواني نوايي برادرزاده مرحوم رضواني تعزيه نويس است.وي نيز همانند عموي خود دستي توانا در رجز نويسي دارد. تأثير شرايط اقليمي در شبيه نامه هاي آمل بر و بوم آباد مازندران ، جنگل هاي انبوه ، درختان سر به فلك كشيده ،جوي هاي روان و رودهاي پر آب كه به درياي بي كران مازندران هدايت مي شود ، موجب شده كه تجلي اين همه به گونه هاي مختلف در شبيه نامه ها و به طور كلي در فرهنگ اين مردم ديده شود . از سوي ديگر تاريخ پر فراز و نشيبي كه آمل پشت سر گذارده و خرابي هايي كه به جان خريده ، در تك تك ابيات شبيه نامه ها تبلور پيدا كرده است . در بيشتر نقاطي كه تعزيه در آن اجرا مي شود ، تا آن جا كه نگارنده اطلاع دارد ، در مجلس شهادت ابوالفضل ، عباس لباس سفيد به تن مي كند ولي در آمل شبيه عباس جامه سبز ، كه انگار از طبيعت سرسبز اين منطقه وام گرفته ، به بر مي كند . نمونه هاي ديگر ازاين دست بسيار است كه طبيعت و شرايط اقليمي شمال در شبيه خواني تأثير گذارده است . صلابت و استواري كوهستان ها ،درختان و جنگل ها تأثير مستقيمي در روحيه شبيه خوانان و شبيه نويسان منطقه گذارده است.بيشتر شبيه نويسان اين منطقه ، در رجز نويسي تبحر چشم گيري دارند . يكي از آن ها مرحوم رضواني نوايي است كه از كوهستان هاي آمل برخاسته است.وي عباس را آن چنان به نمايش مي گذارد كه درختان سر به فلك كشيده كوهستان هاي نوا را تداعي كرده ، سر سبزي هميشگي خود را با حماسه و رشادت از بلاياي زمان حفظ مي كند . با قطعه ديگري از آثار مرحوم رضواني كه به حق استاد حماسه سرايي در تعزيه مازندران است (مجلس « حرّ دلاور ») اين بهره را به پايان مي بريم : جلد بقرالارض ، ايا چكمه زيبا شايسته گردان كه نمايند تو را پا هنگام سواري و گه پيچش هيجا صد حيف كه سلطان حجازي شده تنها كوس ودهل رزم نوازيد دمادم امروز شود قامت احمد ز الم خم بر بند كمرگاه زنم خنجر خونريز چون ابروي طناز بتان مست و دلاويز پهلو در سهراب يل و خسرو پرويز فرياد ز شمر آن سگ بي همه چيز كوس ودهل رزم نوازيد دمادم امروز شود قامت احمد ز الم خم آشوب تمام است به شمس و قمر امروز آشوب تمام است به جن و بشر امروز تأثير عجيبي است به شمس وقمر امروز گرديده سموات به وضع دگر امروز كوس ودهل رزم نوازيد دمادم امروز شود قامت احمد ز الم خم/ دنباله دارد.