سه شنبه 19 فروردين 1393-23:5

مقدمه یک کتاب منتشر نشده

کشف مازندران باستان

برداشت های اشتباه سبب شد تا اتفاقات مهم تاریخ مازندران باستان که سر رشته هایی مهم از تاریخ ایران نیز هست ، از نظر ها دور بمانـَد.


مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، درويش علي کولاييان: ایران خاستگاه تمدن های بسیار کهن است ،اما آغاز تمدن1 در مازندران و گیلان چون دیگر مناطق ایران نیست و با تاخیر صورت پذیرفت.

 وجود جنگل و حجم  گسترده رویش است که مازندران و گیلان را از دیگرنواحی ایران متمایز می کند. اقلیم جنگل برای سکونت و شهر نشینی و کشت و زرع مناسب نبود، به همین دلیل کهن ترین نشانه ها از تمدن، در سواحل جنوبی دریای مازندران، متعلق به عصر آهن است2.

گرچه در حاشیه و اطراف این اقلیم ، بقایایی از عصر مفرغ به چشم می خورَد ولی این آتار مربوط به مازندران و گیلان نیست بلکه به تمدن های برخاسته از فلات ایران مرتبط است .

        حجم عظیم رویش و روییدن علف های هرز، زراعت را، در اقلیم جنگل مشکل می ساخت . دشت ها در مازندران پوشیده از جنگل بود . فقط ابزار ساخته از آهن این امکان را فراهم می ساخت تا خاک عمیق و بارور از سایه سار درختان و ریشه های سخت و به هم پیچیده رها شود و جنگل های انبوه به کشتزار ها بدل شوند.

مناطق بین النهرین و فلات ایران این چنین نبود. در این قبیل مناطق حتی در نبود ابزار ها از جنس آهن،  مقابله با رویش های ناخواسته  آسان بود یعنی، به سبب شرایط اقلیمی و قلت باران، گیاه هرز مزاحمتی چندان را به بار نمی آورد .

        علاوه بر ابزار مناسب، تجربه و نوع کشت نیز در مناطق جنگلی تعیین کننده بود . براساس شواهد ، اولین تجربه ها از این نوع به مردمان شمال هند تعلق داشت . شمال شبه قاره هند و  اطراف رود گنگ همان ناحیه است که در سده های پایانی قبل از میلاد، خاستگاه امپراطوری هند باستان شده است.

        طبیعت مازندران شباهت قابل توجهی به شمال هند دارد تا آنجا که درغرب شبه قاره هند و در محدوده آسیا جایی سراغ نداریم که به لحاظ نوع اقلیم و میزان رطوبت و حرارت به اندازه مازندران شباهت به شمال هند داشته باشد .

           پیش از ظهور تمدن در مازندران ، کشاورزی دشت های وسیع اطراف رود گنگ به کمک ابزار آلات آهنی صورت می گرفت و از برکت آن ، همانطور که گفته شد امپراطوری پرجمعیتی در شمال شبه قاره هند در قرن های واپسین پیش از میلاد شکل گرفت . یعنی همزمان با سقوط هخامنشیان درایران بود که امپراطوری نو بنیاد شمال شبه قاره هند قدعلم کرد3 و جمعیتی معادل یک سوم جمعیت جهان آن روز را به خود اختصاص داد
         
            وسعت دشت های پوشیده از جنگل پیرامون رود گنگ ، در طول این رودخانه ی عظیم ، ده ها بار وسیع تر از مناطق درخت خیز مازندران و گیلان است وهمان طور که گفته شد، آن زمان این دشت ها با کاربرد ابزار آهنی و استفاده از چارپایان به زیر کشت در آمدند و ازاین راه بود که غذای کافی برای ده ها ملیون نفر فراهم می شد .نکته ای جالب توجه این است که برآورد میزان جمعیت مثلاً برای آن زمان ، در محدوده سرزمینی متعلق به ایران ِامروز، از چند میلیون نفر بیش تر نبود4 .

        منطقه عظیم رود گنگ که ابتدا پوشیده ازجنگل بود پس از آماده شدن برای کشت و کار، به بزرگترین منطقه کشت شالی در جهان تبدیل شد . این ناحیه امروز هم بی نظیر است ، قریب به ششصد نوع  برنج و نیز علوفه برای ده ها میلیون راس دام ، آنجا تولید می شود. جمعیت امروز ساکن در ناحیه(اتار پرادش ) قریب به دویست ملیون نفر است .

            انتقالِ تجربیات از شمال هند به شمال ایران (فرشواد گر5 ) تحولی دگرگون ساز بود . شروع کشت شالی توسط مهاجرانی از شمال هند در مازندران، منطقه را دگرگون کرد . این تحول درعصر تسلط یونانیان(سلوکیان ) بر ایران آغاز شد6 .

 در تعامل و همزیستی با قوم ایرانی پارت و با گذشت زمان بود که این مهاجران آریایی، منشا پرجمعیت ترین و مهم ترین اقوام ساکن در شمال و شمال غرب ایران می شوند.    

             آمدن دسته ای مهم از مهاجران هندو به شمال ایران یک ماجرای تاریخی با اهمیت است.

 در نیمه های دومین قرن پیش از میلاد که سرزمین ارمنستان از کنار دریای مازندران تا اعماق خاک ترکیه امروز وسعت داشت دسته ای از مهاجران هندو ساکن این کشور(ارمنستان )نیز می شوند . سرکوب و قتل عام اعقاب همین مردم در ارمنستان است که پانصد سال بعد (قرن چهارم پس از میلاد )  اتفاق افتاد و در تاریخ به ثبت رسیده است.

 مردمی که قتل عام و سرکوب می شدند در آن زمان جمعیتی هنگفت از ساکنان چندین شهر بوده اند . این سرگذشت در تاریخ ارمنستان (تاریخ تارون- روایت زنوب گلاک  Zenob Glak) به قلم مورخان ارمنی آمده است7 . طبق روایت زنوب گلاک که خود یک کشیش مسیحی بود، نو آیینان مسیحی همراه با جنگجویانی از قلمرو امپراطوری روم  ،به رهبری گریگوری مقدس(منور ) ،عاملان این قتل عام معرفی می شوند  .

             علاوه بر شواهد وسیع زبانی و فرهنگی که نگارنده در نوشته های خود مکرر بدان ها اشاره می کند ،حضور هندو ها در ارمنستان سند مهمی از مهاجرت در همان دوران از شمال هند به شمال ایران است . مساعد ترین ناحیه در مسیر حرکت مردمان مهاجر (جاده به اصطلاح ابریشم )8 و شاید بهترین مکان برای آنان، با توجه به شرایط  آن زمان، منطقه مازندران بود.

 به دلائل کافی ، مازندران آن زمان و به هنگام عبور مهاجران ، برخوردار از جمعیتی بسیار محدود بود و امکانات بسیارغنی آن(زمین و آب و جنگل ) هنوز مورد استفاده ی چندان نبوده است. چنین شرایطی این امکان را پدید می آورد که گروه های پیشاهنگ مهاجران و به احتمال، قوی ترین گروه شان ، مازندران را برای سکونت و تولید ثروت اختیار کنند.

 بدین ترتیب است که با استفاده از آب فراوان و زمین بارور، بعد ها مازندران به کانونی نیرومند از تولید ثروت بدل می شود . بر اساس شواهد این تحول همزمان با ظهور اشکانیان و موافقت آنان و در حقیقت با رضایت یونانیان مسلط بر ایران آغاز می شود9 .

            روایت مورخان ارمنی از قتل عام اعقاب هندوها در ارمنستان که بدان اشاره نموده ایم  یاد آور روایت شاهنامه از هفت خوان رستم است . به اعتقاد ما، ماجرایی که شاهنامه از مازندران هفت خوان روایت می کند، شبیه همان ماجرایی است که در ارمنستان رخ داد با این تفاوت که در مازندران سرکوب مازندرانیان به دست ایرانیان زردشتی صورت گرفت.

 این اتفاق دو قرن پس از ماجرای ارمنستان است و در اواسط نیمه دوم عصر ساسانیان روی داده است. ذکر سانسور شده ی خبر این ماجرا در تاریخ، از سانسور سخت ساسانیان حکایت می کند. خبر این ماجرای تلخ در نسخ تاریخی مربوط به مازندران کوتاه و بدون شرح و ناگویا  این چنین آمده است : " آمدن کیوس به مازندران و پایان کار اولاد جسنف!" . در فرازی دیگر باز هم به این نکته اشاره خواهیم نمود.

              حضور برهمنان که والاترین کاست در جامعه کاستی و طبقاتی هند قلمداد می شدند ، درخور اهمیت است. برهمنان همیشه سهمی ناچیز از جمعیت هندوان اما به لحاظ فرهنگی در میان آنان ممتاز بوده اند.  نگارنده در آثار متعلق به خود نشانه های مهمی از حضور برهمنان و اعقابشان در مازندران ، حوزه تجن ، ارائه نموده است .

           برهمنان خواندن و نوشتن را  ، حتی  قرن ها پیش از میلاد می دانستند و در هند این فن در انحصار آنان بود . بسیار محتمل است که عنوان احترام آمیز دیو ( دِوَ ) از سوی مردم مازندران خطاب به آنانی نیز بود که برهمن بوده اند10 .دیو ها یا همان برهمنان شاید بعد ها بر اثر اجبار خط را به مردمان پارتی (ایرانیان ) آموخته اند11   .

        به دلیل نقش با اهمیت اجتماعی در میان هندوها، یرهمنان منابع با ارزشی از دانش و فرهنگ با شکوه هند باستان را در اختیار داشته در حفظ آن کوشا بوده اند . " کلیله و دمنه " گویا از سوی حکمای همین مردم و در مازندران تدوین شد و به نظر می رسد که این کتاب سیاست و سیاست ورزی در مقابله با قدرت مرکزی یعنی امپراطوری ایران را، به رجال مازندرانی می آموخت .کتاب کلیله یک بار بر اثر اتفاق در اختیار برزویه ، سفیر فرهنگی انوشیروان قرار گرفت12.

این اتفاق زمانی روی می دهد که انوشیروان در حیات پدر ، فرمانروای یکی دیگر از ایالات ایران است و فرمانروایان خود مختار و رجال مازندران (دیو ها ) با شخص او رابطه ای صلح آمیز داشته اند . آشنایی عمیق ایرانیان با فرهنگ و حکمت متعلق به عصر با شکوه هند ، بطور عمده در عصر سلوکیان و اشکانیان شکل می گیرد و این آشنایی تا عصر ساسانیان نیز ادامه پیدا می کند13


              همانطور که در نوشته های پیشین به همین قلم آمده ،سرانجام مردم مازندران به خاطر عاجز ماندن از پرداخت خراج هنگفت و به دلیل انگیزه های مذهبی، توسط ارتش ساسانی، قتل عام می شوند. آمدن رستم  و در حقیقت رستم عصر ساسانیان به مازندران که  گویا مشابهت اسمی با رستمی دیگر از تاریخ ایران دارد و نیز داستان حماسی هفت خوان او که حاصل پردازش شاعرانه فردوسی بزرگ ما است، همه و همه در حقیقت ماجرای قتل عام همین مردم است.

 این همان قتل عام است که در قرن ششم میلادی، کیوس یا کاوس شاهزاده ارشد ساسانی عامل اجرای آن می شود. این تاخت و تاز ظاهراً با اشاره قباد، شاه ساسانی ، در بحبوحه قحطی14 در ایران و در سایه رقابت و دشمنی کیوس با برادر کوچکترش، انوشیروان صورت گرفت  .

           برداشت های اشتباه سبب شد تا اتفاقات مهم تاریخ مازندران باستان که سر رشته هایی مهم از تاریخ ایران نیز هست ، از نظر ها دور بمانـَد. اگر مستندات تاریخی به حد کافی موجود نیست، مشاهدات وسیع میدانی در دسترس همه هست. این مشاهدات کمک می کند تا پرده از روی حقایق بر داشته شود . کتاب پیش رو شرح همان مصادیق است که در قالب مقالاتی کوتاه(شانزده مقاله ) به علاقمندان عرضه می شود. محتوای کتاب حاضر در حقیقت ادامه مطالب پیشین و در ارتباط با دیگر آثار نگارنده است15 و شرح کشافی از مازندران باستان را به علاقه مندان ارائه میدهد . امید است که پژوهشگران به این راه تازه و یا به دری تازه که به روی همگان  باز شده است.16 توجه نموده آن را نقادانه مورد بررسی قرار دهند .

         
        پانویس :

        1-     تعبیر  و یا تعریف تمدن ( civilization )  گاهی اختلاف نظر های جدی را آشکار می کند . بنا به نظر اغلب کارشناسان ، تمدن ها میزانی از تولید مازاد داشته ، از جمعیتی قابل توجه و از نظمی سیاسی و مالیاتی برخوردار بوده اند و امکاناتی در جهت آموزش داشته اند .
               
        2-    عصر آهن دورانی را شامل است که فلز آهن به گونه ای فراگیر و متداول به کار گرفته می شود . دوران پیش از آهن به «دوران مفرغ یا برنز»  و دوران پیش از مفرغ  نیز به عصر حجر (دوران نوسنگی) شهرت دارد . دوران نوسنگی حدود نُه هزارسال پیش از میلاد آغاز شد ، عصرمفرغ  به سه هزار و سیصد سال پیش از میلاد  و آغاز عصر آهن نیز به هزار و دویست سال پیش از میلاد می رسد . اولین ارتش کاملاً مسلح به سلاح وابزار آهنی در تاریخ ، متعلق به دولت آشور بوده است (نهصد سال قبل از میلاد ).

        3-    نگاه کنید به کتاب " نگاهی نو به تاریخ مازندران باستان" – درویش علی کولاییان نشر گیلکان – 1391 ص. 268

        4-    با مبنا قراردادن رقم جمعیت جهان در عصر میلاد مسیح( 250 تا 300 ملیون نفر ) و سهم میانگین آن برای محدوده ایران امروز .

        5-    گویا  نام "فرشواد گر"  چون نام " مازندران " اول بار از زبان مهاجران شنیده شده است .  واژه مازندران را پیش از این شرح داده راجع به مفهوم سنسکریت آن در همین کتاب نیز خواهیم گفت . سنسکریت پریشاوات گر در فونتیک هاروارد - کیوتو  purISavat  giri نوشته می شود و معرف کوه یا کوههای پوشیده از خاک نرم است. پیدا است کوه ها در منطقه " فرشوادگر " به دلیل داشتن پوششی ضخیم از خاک نرم، در رطوبت  مناسب و درجه حرارت مناسب پوشیده از جنگل شده اند  . به این اصطلاح نیز در کتاب حاضر اشاراتی خواهد شد .

        6-      یونانیان در روایت آمدن اسکندر به ایران ،از کشت شالی در شمال خبری نمی دهند . اسکندر در فصل گرما یعنی فصل کشت شالی از شمال عبور می کند.به علاوه اطلاق نام مردم فقیر و راهزن به مردمی  موسوم به مارد در منطقه از سوی یونانیان(کتاب تاریخ ایران باستان تالیف حسن پیرنیا – موسسه انتشارات نگاه –  1386 - صفحه 1828 و ...) گویای این مطلب است که از برنج در این ناحیه خبری نبوده است . آن زمان برنج از اقلام گران قیمت محسوب می شده است و در تجارت اهمیتی فراوان داشت . ر.ک . به مقاله " رود خانه تجن در زمان عبور اسکندر" در همین کتاب .

        7-    نام زنوب گلاک که کتابش در اصل به زبان سریانی بوده در کتاب تاریخ ایران باستان تالیف حسن پیرنیا در صفحات 89 و 1800 و 2123 آمده است .
             شرح قتل عام اعقاب مهاجران هندو در ارمنستان، از قول زنوب گلاک ، در منابع زیرنیز آمده است :
        -    Memoir of Hindu Colony in Ancient Armenia. By Johannks Avdall –Journal of the Asiatic   Society of Bengal volume 5
         
                 
        -    Hindoos in Armenia Written by Dr.Mesrob Jacob Seth(Armenians in India, 1982-    Published by Armenian Church Committee of Calcutta)
                                              
                                                                              
 8-راه به اصطلاح ابریشم در خشکی، همیشه از کنار دامغان ، ازجنوب مازندران و از  نزدیکی  حوزه تجن می گذشت.

        .                                      
 9-این مطلب آشکار است که یونانیان پس از تصرف امپراطوری هخامنشی، شهر های
        مهاجر نشین بسیاری را در ایران بر پا کرده اند .

        10 - سنسکریت دیو ( deva)علاوه برخدایان به فرمانروا و به رجال عالیمقام و از جمله به  
                                 برهمنان نیز اطلاق می شده است (فرهنگ سنسکریت مونیر ویلیامز ).
         بیت زیر یادآور اتفاقی بزرگ در تاریخ ایرانیان و از زبان شاهنامه است و حکایت می کند که دیوان(مردم دیو ) خط را به ایرانیان آموختند:
         نبشتن به خسرو بیاموختند  /  دلش را به دانش بیفروختند ( شاهنامه فردوسی – غلبه تهمورث بر دیوان)

        11-    دسته ای از مردم در حوزه تجن " بریمان " اند .آنها خاندان های متعددی را شامل می شوند و فقط در حوزه تجن زندگی می کنند . این مردم خودرا در اصل مهاجر دانسته معتقدند از جایی دور به مازندران آمده اند .آنها نمی دانند چه زمان و از کجا آمده اند . نگارنده در نوشته های خود از جمله در کتاب حاضر مطالبی را درباره بریمان ها و اندرامی ها و کاردرها در حوزه تجن آورده است و به اعتقاد او بریمان هااز بازماندگان مردم برهمن اند . ر. ک. "مازندران هفت حوان ،نام ها و مکان ها"

        12-    قانع کننده نیست که اصل "کلیله و دمنه"  در هند تالیف شد چرا که  نسخه هندی) پنچه تنتره( سابقه ای بسیار کوتاه تر از "کلیله و دمنه"   دارد . پنچه تنتره هزارو دویست سال پس از میلاد تالیف گردید حال آن که ترجمه پهلوی کلیله  پانصد تاششصد سال پس از میلاد حاصل شده است . به اعتقاد نگارنده  اصل کتاب کلیله توسط حکمای مازندرانی و به زبان سنسکریت یا زبانی نزدیک به آن ( زبان مازندرانیان ) تالیف شد  ر.ک. " کلیله و دمنه از کجا آمده است ؟ " نگاهی نو به تاریخ مازندران باستان -  نشر گیلکان 1391

        13-    واضح است که فارسی کهن و زبان اوستایی با سنسکریت ودایی مشترکات فراوان دارند. همچنین می دانیم که در مناطق وسیعی از ایران هخامنشی  حتی پس از ظهور زردشت ، طوایفی به آیین باستانی هند (دیو یسنا ) زندگی کرده اند اما این مطلب مانع آن نمی شود که تحولات فرهنگی برآمده از روابط ایران و هند در عصر سلوکیان و اشکانیان ، نادیده گرفته شود . در زمان سلوکیان و اشکانیان حکومت هند بزرگترین حکومت ها در سطح جهان است . مهاجرت شالیکاران هندو همراه با برهمنان، به شمال ایران و به مازندران، درهمین زمان اتفاق افتاد . بعضی گفتارهای نفرت آلود در اوستا علیه مردم دیو در شمال ،اشاره به همین قوم است که تا اواخر عصر ساسانی، به ویژه در حوزه تجن، به آیین خود وفادارمانده به آیین زرتشت نبوده اند . آن قبیل گفتارها در اوستا از سوی پژوهشگران، افزوده ها به این کتاب تعبیر می شوند . برای اطلاع بیشتر از موضوع، در صورت تمایل به مقالات همین کتاب و یا دیگر نوشته ها به همین قلم مراجعه فرمایید

        14-    زروی هوا ابر شد ناپدید / به ایران کسی برف و باران ندید ( قحطی عهد قباد ساسانی – شاهنامه فردوسی )

        15-    کتاب های مولف عبارتند از 1- ساری و آغاز تمدن برنج در مازندران و گیلان – انتشارات شلفین 1385  2- مازندرانی و سنسکریت کلاسیک روایت واژه ها  - نشر چشمه  1387  3- نگاهی نو به تاریخ مازندران باستان -  نشر گیلکان 1391  4- کشف مازندران باستان  (کتاب حاضر )

        16-    استاد دکتر منوچهر ستوده که سال های طولانی از عمرش صرف پژوهش در تاریخ مازندران و ایران شده است در سال 90 پس از بر رسی نوشته های مولف در دستخطی خطاب به او چنین اظهار عقیده می کند : راهی تازه گشوده و دری تازه باز شده!