يکشنبه 31 فروردين 1393-10:49

نطق محمددامادی در مجلس

تاریخ قضاوت خواهد کرد

آیا در میان این همه مشکل و حسرت که مازندران را در بر گرفته است شایسته است که همه وظیفه مسئولانش لابی و کشمکش بر سر گماردن منشی معاون مدیرکل فلان اداره برای فلان پست باشد؟


مازندنومه، سرویس سیاسی: نماینده مردم ساری و میاندورود در مجلس، امروز یکی از ناطقان پیش از دستور بود. متن کامل نطق او در زیر آمده است:

رهبرم ! ندای فرهنگیت را در سال بانوی دوعالم شنیده ایم. وای بر جماعتی که به جای التزام عملی به آن ، تنها به انتشار شعار گونه اش بسنده کنند.

همکاران گرامی، نمایندگان محترم، با تبریک فرا رسیدن سالروز تولد زهرای مرضیه (س) و روز مادر مستحضرید که انسجام اجتماعی و یکپارچگی سیاسی برای حفظ منافع ملی از ضرورت‌های کشور است.

اما در مقوله مذاکرات هسته‌ای، گروهی به دنبال ابزار ساختن از سیاست خارجی برای سیاست داخلی هستند. همگان می‌دانند محال است توافقنامه ژنو بدون اجماع مقامات ارشد نظام حاصل شده باشد، ولی یک عده اندک می‌کوشند آن‌را سیاه جلوه داده و از همه دست‌آوردهای آن چشم بپوشند. کسانی که در طی سال های اخیر چشم بر همه کاستی‌ها و هزینه‌زایی‌ها بستند، امروز از گشودن فضا برای بحث کارشناسی درباره مذاکراتی محرمانه سخن می‌گویند. آنها به اندازه کافی بابت عملکرد گذشته خویش، خود زیر فشار سؤال و مؤاخذه جامعه هستند، و ضرورت ندارد بیش از این خود را جلوی خواست و اراده اکثریت مردم قرار دهند.به جای این کارها، باید به بازنگری بپردازند و از گذشته خویش درس بگیرند .

و اکنون سخنم با دولت دستگاه بوروکراتیک ناکارآمد و سنگین دولتی از پس مشکلات موجود به تنهایی برنخواهد آمد. از سویی دیگر چند بحران اساسی کشور را تهدید می‌کند که برخی را به اختصار می‌گویم:

1. مشکلات زیست‌محیطی شدید که نمی‌دانم چرا عزمی برای بیان تمام واقعیت آن وجود ندارد

2. فساد سیستماتیک، فسادی که محصول اراده چند کارمند جزء نیست. راه‌های فساد در درون نظام اداری گشوده شده است.

3. مشکل بیکاری . کافی است به سناریوهای تقاضای کار و پیش‌بینی رشد اقتصادی قابل حصول بنگریم تا چشم‌اندازی از بازار کار ایران 1400 آشکار شود.

درمان این دردها را باید در چند چیز یافت:

1. عزم سیاسی برای واقع‌گرایی نه در شعار بلکه در عمل نیاز است. واقع‌گرایی از لحظه‌ای آغاز می‌شود که به جای بر شمردن دست آوردها از خطا های خود بگوییم و بر جبران آن بکوشیم.

2. هیچ دولتی، اصولگرا، اصلاح‌طلب یا اعتدالی بدون مردم سازمان‌یافته، از پس حل مشکلات این کشور برنخواهد آمد. شرایطی ایجاد کنید که مردم آزادانه بیندیشند، سرمایه‌های‌شان را به‌کار بیندازند، کشورشان را دوست بدارند، و جز قانون، ملاحظه دیگری نداشته باشند.

3. دولت اطمینان داشته باشد با حاکم نشدن اکثریت شایستگان، انبوه نیروی انسانی نامناسب، و حجم فعلی هزینه‌های جاری، مجالی برای اقدام توسعه‌ای ساختاری نخواهد یافت.

و اما سخن آخر درباره مازندران طبرستان وطنم جلوه گه شیران است مهد پیلان دلیر وطنم ایران است به ره میهن ما جان به کفش بسیار اند شهدایش همگی شاهد این استان است شهر ساری چو دگر ناحیه این استان مانده مظلوم و بسی مشکل آن پنهان است ما از این خانه ملت به شما می گوییم درد آبادی ما تشنه به صد درمان است مازندران سبز سکه دو رویی ست که فقط روی سبزی ،خوشی آب و هوا و زیبایی طبیعت آن به مردم نمایانده شده است .

در کنار پر گویی از این قصه ها،چرا از غصه های مازندران نمی گویند. چرا از این نمی گویند که زمین خواری و تخریب جنگل و آلودگی آب همان زیست محیط ناب را نیز رو به تخریب برده است؟ چرا به بهره وری اندک کشاورزی و سرمایه گزاری های نامناسب اقتصادی در مازندران اشاره ای نمی کنند؟ چرا از هم نسلان بیکارم نمی گویند؟ چرا نمی گویند که در یک قلم یک سوم سرمایه گزاری مازندران در داخل شهرک های صنعتی اش انجام می شود اما بسیاری از همان شهرک ها یا جاده مناسب ندارند یا آب و برق مورد نیازشان را؟

در همین حال به این مساله اشاره ای ندارند که برای ایجاد فرصت اشتغال زایی در سال گذشته 542 واحد برای سرمایه در گردش از این استان به صندوق توسعه معرفی شدند اما در نهایت تنها 29 واحد موفق به دریافت مبلغی برای سرمایه گزاری گشته اند؟ آیا تمسخر آمیز نیست که کشاورزان این استان سالها پشت در اتاق مدیران برای تهیه ابتدایی ادوات کشاورزی نظیر تراکتور ،کمباین و تیلر منتظر بمانند؟

چگونه می شود وزیر محترم نسبت به کشته شدن 70 جوان ساروی در جاده مرگبار ساری – تاکام بی تفاوت باشد؟ اگر جز این است چرا یکبار برای همیشه به این وضعیت خاتمه نمی دهید؟ چگونه می شود مرکز استانی با پتانسیل مازندران سالها از داشتن یک کمربندی ساده محروم باشد و اکنون نیز روند احداث آن به کندی هرچه تمامتر انجام پذیرد؟

آیا تاسف بار نیست که شهرستان میاندرود حتی از داشتن یک بیمارستان ابتدایی محروم باشد؟ خواست بزرگ شهروندان مرکز مازندران تبدیل منطقه توریستی فرح آباد به منطقه آزاد تجاری ست و بنظر اکنون زمان سپاس از حمایت ساروی ها در انتخابات 92 فرارسیده است.

آیا تدبیر دولت ایجاب نمی کند که اسکله فرح آباد این شهر ، توسعه یابد و از فرودگاه ساری برای استفاده از هواپیماهای باری و انجام مراودات تجاری با کشورهای سی آی اس استفاده شود؟

آیا در میان این همه مشکل و حسرت که مازندران را در بر گرفته است شایسته است که همه وظیفه مسئولانش لابی و کشمکش بر سر گماردن منشی معاون مدیرکل فلان اداره برای فلان پست باشد؟

چرا اراده ای برای پایان دادن به تلاش یک عده اندک که امروز و فردای این شهر و استان را در پای منافع شخصی و جناحی در این استان قربانی می کنند وجود ندارد؟ از این تریبون استفاده می کنم و هشدار می دهم که تاریخ در خصوص رفتارهای این چنینی قضاوت خوبی نخواهد داشت، چرا که نمی توان همه واقعیت را برای همیشه از چشم همگان پنهان کرد.