يکشنبه 31 فروردين 1393-16:23
داستانک برگزیده جشنواره مادرانه هاکله قند
به بهانه روز مادر/ حالا نوبت شکستن کله قنده. همه ی بزرگترها با هم تعارف می کنن یا شایدم هیچکس حاضر نیست کله قند رو بشکنه. مادرم خودش دست به کار میشه!
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، مهدی قاسم زاده، نویسنده و بازیگر رادیو مازندران: مادرم «مجمه» به سر داشت. همه ی محلی ها تو مراسم بودند. این رسم ما روستایی هاست که در شادی و غم های هم همه با هم شرکت می کنیم .
همه منتظر بودند تا داماد از راه برسه. برادرم ته تاقاری خونه مون بود، مادرم شدید دوستش داشت. گاهی وقت ها از دوست داشتن مادرم حسودیم می شد، ولی برادرم خیلی چیزهاش شبیه اون بود؛ محبتش، شجاعتش، دلسوزیش و خیلی چیزهای خوب دیگه !
دارن از راه می رسن ، داماد روی کول هم محلی هاست ، مادرم اولین «کله ونگ»را می کشد .
، چشم از مادرم بر نمی دارم، نمی دونم چه حسی داره، اما می دونم هر وقت هر کدوم از ما رو می بینه ذوق می کنه! تکیه کلامشه: «ننه شه وچه ی دور»
حالا نوبت شکستن کله قنده. همه ی بزرگترها با هم تعارف می کنن یا شایدم هیچکس حاضر نیست کله قند رو بشکنه. مادرم خودش دست به کار میشه، محکمه مثل همیشه ، هم کله قند ، هم مادرم ...
می شکنه هم کله قند... هم ... نه ...
همه گریه می کنن، اما مادرم محکمه... سر تابوت شهیدش رو می گیره، می گه:« ننه وچه ی دور »!
*این داستانک امروز در سومین جشنواره مادرانه های رادیو فرهنگ به عنوان اثر برتر انتخاب شد.