سه شنبه 30 ارديبهشت 1393-0:4

پوپولیسم، عوام فریبی و شارلاتانیزم

پوپولیست، چپ و راست نمی شناسد و هر دو گروه با طرح خواسته هایی که امکان تحقق فوری آنها نیست برای جلب آرا و نظر مردم تلاش دارند.


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، سیدکاظم جمالیان: کشور ما به یک نهضت ضد پوپولیزم نیازمند است تا به ریشه کنی این آفت اقدام کند. امسال هم که سال فرهنگ نام گرفته است، باید با اراده قوی تر به تبیین این عارضه و آثار نا مطلوب آن بپردازیم و هر چه بیشتر به دفع آن همت کنیم.

نظریه پوپولیزم را مبتنی بر این فرضیه اولیه یعنی مردم داری و مردم دوستی استوار کردند. این تئوری، عامه مردم را افراد ناآگاه، منفعل و ضعیف می¬پندارد.

 در برگردان فارسی این واژه ، پوپولیسم را مردم باوری نیز معنی کرده¬اند که در نگاه نخست به نظر می¬رسید که حاوی معنای مثبت باشد و در نظام کمونیستی از این عبارت بسیار استفاده می شده و بهره¬های فراوانی هم از آن می گرفته اند.

 طبقه کارگر، دهقان و امثال هم در آن روزگار کاربرد زیادی یافته بود و علاقه مندان گسترده ای را به خود جذب می نمود. اگر چه کارگران و دهقانان و برزگران از عناصر اصلی و بسیار محترم و با ارزش جامعه انسانی محسوب می شوند، استفاده ابزاری از این واژه ها و بسیاری از مفاهیم قدسی دیگر مورد سو استفاد اربابان تزویر قرار می گیرد و مشکلات و بی اعتمادی جمعی را دامن می زند.

 به مرور زمان که این واژه دچار استحاله مفهومی شد،  به لحاظ کارکردی و در توضیح واژه پوپولیسم در خواهیم یافت که دارای چه ظرفیت و حاوی چه معنای منفی ای است. به طوری که عوام فریبی وشارلاتانیزم را برازنده و هم مفهوم با آن لحاظ نمودیم .

پوپولیسم نوعی سیاست ورزی است که با توسل به نارضایتی¬ها، ترس¬ها و مشکلات جاری جامعه، مردم را برای پیشبرد اهداف شخصی خویش آلت دست قرار می¬دهد.

 این نوع از سیاست به جای آنکه عقلانی باشد و راه¬ حل¬های منطقی برای حل مسائل موجود عرضه کند، مدعی ارائه راه¬حل¬های سریع و ساده است. وعده¬هایی می¬دهد که نه قصد، و نه توان انجام آن را دارد.

پوپولیست به دنبال جست¬و¬جوی ریشه¬ها و بستر عوامفریبی است و عموما از چیزهایی حرف می¬زند که قابل اثبات نیستند. تمام تلاش او القای حس خوش آیند در اقشار پایین جامعه است و از این رو توجه ای به توصیه¬های افراد متخصص و نخبه و کار آمد ندارد. اطراف او پر است از افراد ناآگاه، منفعل و شارلاتان!


پوپولیست سیاست مداری است که با شعارهای همه¬پسند، وعده¬های دروغین، ساده¬سازی، کلی¬گوئی و بر انگیختن احساسات مردم سعی در طلب آرای آنها داشته و به چنگ آوردن قدرت هر چه بیشتر برای اعمال اهداف کاملا شخصی خود دارد.

 در پشتیبانی از افراد ندار و فقیر داد سخن می¬دهد و خود را مخالف ثروتمندان می¬نماید و ادعا می¬کند با مردم است ، دشمن نامرئی اختراع می¬کند و آن دشمن نامرئی را علت نابسامانی می¬خواند و از زدن هر گونه اتهام و دروغ¬پراکنی و دادن نسبت نا¬روا به مخالفان ابائی ندارد.

 او تنها شعار می¬دهد و از مقدسات استفاده ابزاری می¬کند. روی سخن پوپولیست معمولا آن دسته از اقشار و گروههای اجتماعی است که خود را در نظم موجود اجتماعی ،اقتصادی و سیاسی متضرر می بینند. این گروها معمولا از اقشار پایین جامعه تشکیل شده و کم سواد و یا بی سوادند.

 در یک کلام پوپولیست نیرویش را از سرخوردگان توده¬هائی از اجتماع می¬گیردکه کمبودها را با پوست و گوشت و استخوان شان احساس می¬کنند، اما به دلیل کم و یا بی¬سوادی فریب پوپولیست¬ها را می¬خورند و بر این گمان باطل¬اند که نجات¬دهنده را یافته¬اند.

هم از این روست که پوپولیست¬ها میانه¬ای با روشنفکران، اهل خرد، متخصصان و در یک کلام با نخبگان گفتمان عقلانی جامعه ندارند.

 متاسفانه پوپولیست، چپ و راست نمی¬شناسد و هر دو گروه با طرح خواسته¬هایی که امکان تحقق فوری آنها نیست برای جلب آرا و نظر مردم تلاش دارند و عوام¬فریبی و تملق¬گوئی از توده¬ها را سر لوحه کار خود قرار می دهند.  

هنگامی که فساد، بی عدالتی، ظلم و خود¬کامگی به اوج خود می¬رسد و مردم خواهان تحولات عمیق و سریع اجتماعی می¬شوند، پوپولیست مناسب¬ترین بستر را برای اعلام حضور و رشد می یابد، چرا که بی¬سوادی و نبودآزادی¬های اجتماعی میدان را برای یکه تازی او خالی کرده¬است .

اگر تلاش به شناخت عوامل موثر به شکل¬گیری چنین پدیده¬ای نشود، خواننده به درک درستی از این مشکل گامی هم نزدیک نمی¬شود و چندان مفید فایده نیز نخواهد بود.

 پوپولیسم بیش از آنکه صبغه فکری داشته باشد، نوعی از ویژگی رفتاری است که در شرایط خاص اجتماعی امکان بروز پیدا می¬کند؛ بنابر¬این برای مقابله با رفتار پوپولیستی بیش از بحث نظری باید زمینه عینی بروز این گرایش و رفتار را از بین برد. ابتدا باید این زمینه¬ها  را شناخت و سپس برای از بین بردن آنها برنامه¬ریزی و عمل کرد.


وقتی نگاه پوپولیستی ظاهر می¬شود، ویژگی¬های بارز انسانی به حاشیه رانده می¬شود. اینکه آیا در کشور ما پوپولیسم رفتار حاشیه¬ای است و یا به یک تئوری غالب تبدیل شده¬است، جای قضاوت و مراقبت دارد که در صورت غالب شدن تئوری پوپولیسم، عوامفریبی و شارلاتانیزم جای رفتارهای عقلانی و انسانی را می¬گیرد.

دقیقا شبیه ظرف و مظروف است. ظرف مدیریتی و فرهنگی جامعه یک گنجایش مشخصی دارد که در صورت حضور پوپولیسم فضای تئوری عقلانی و انسانی تنگ و تنگتر می¬شود و این نگرانی هاست که" فلسفه انتخابات و ضرورت تغییر " آشکار می شود .

 علاقه مندان به گفتمان عقلانی باید توجه نمایند به هر مقدار که آلوده به گفتمان پوپولیستی شوند به همان مقدار از گفتمان عقلانی زاویه می گیرند. نگاه پوپولیستی یک نقطه عطف در دایره عقلانی است .

مهمترین ویژگی پوپولیسم اینکه ظاهری فریبنده دارد هرگاه تئوری پوپولیسم وارد سیستم مدیریتی کشور شود می توان به یکی از عواقب و آفت مهم آن اشاره کرد و آن اینکه فاصله نظام سیاسی با توده مردم زیاد می¬شود.

این افراد (پوپولیست ها ) و تشکیلات شان ، موجودیت مستقل و  اصالت ذاتی ندارند و نه درمقابل نظام سیاسی و نه در مقابل توده مردم هیچ مسئولیتی نمی پذیرند. این تئوری رابطه احساسی و هیجانی را تحریک می¬کند و رابطه عقلانی را تحت¬الشعاع قرار می¬دهد.

 فضای پوپولیستی با کنش عاطفی همراه است. در فضای پوپولیستی نظام هایی نظیر نظام های القاعده که با سو استفاده مقدسات دینی و یا نظام فاشیستی هیتلر در سو استفاده نژادی و.... شکل می¬گیرد و رفتار مبتنی بر عقلانیت ابزاری در این سیاست پوپولیستی به شکل گرگی در لباس میش دیده می¬شود.  در نتیجه در فضای شالاتانیزم  شرط لازم توسعه عمرانی، اقتصادی، اجتماعی که وجود و لازمه گفتمان  عقلانیت است مفقود خواهد بود.

تئوری پوپولیسم با ابهام¬گویی و غیر شفاف کردن برنامه¬ها، با فرار از پاسخگویی و با کنار زدن تشکل¬های مردم نهاد و مدنی موجب می¬شود فضای غالب " احساسی و عاطفی و غیر عقلانی" شود.

 عموما آن جاهائی که احساسات آدمی غلیان دارد، فضا برای نطفه گذاری و تکثیر پوپولیزم مساعد تر است .

نکته¬ای که نباید فراموش کرد این است که که تئوری پوپولیسم نمی¬تواند در بلند مدت دوام یابد زیرا فقدان کنش عقلانی، به سرعت آثار و عوارض منفی خود را بر زندگی مردم نشان می¬دهد و سراب خشک پوپولیسم نمایان می شود، مگر اینکه عواملی موجب شود که نمایان شدن این تبعات به تاخیر افتد. این عوامل میزان منابع رانتی وسرمایه¬های باد آورده است که متاسفانه آفت تجربه تلخ روزگار ما بوده است و جبران آثار و تبعاتش را با صرف هزینه های گزاف به ملت و کشور تحمیل می کند.


منابع رانتی همواره نقش مخدر و مسکن را برای کاهش درد و به تاخیر انداختن نتایج سوء سیاستها را عهده دار است. اگر کشوری با مقادیر بزرگ درآمدهای نفتی و در عین حال رشد اقتصادی اندک، هنوز با مشکل سیاسی مواجه نمی¬شود، از آنجاست که درآمدهای نفتی خلل و فرج حاصل از رفتار غیر عقلانی را در ساختمان¬های ترک برداشته سیاست می پوشانند و به اصطلاح بتونه می¬کنند تا دیده نشود. ولی کیست که نداند که اگر فکر اساسی نشود این ساختمان هر روز سست¬تر می¬شود و ترک¬های بیشتری بر می¬دارد و تنها به واسطه لاپوشانی ناشی از درآمد نفت است که شکاف¬های ان کمتر دیده می¬شود و به محض بروز  اشکال در صدور نفت سراسیمگی و دستپاچگی از همه طرف آشکار و عیان شده،  نا استواری این هرم سیاسی در کشور هر گونه سرمایه گذاری را نامطمئن می کند.

مظاهر عوام فریبی و شارلاتانیزم با اندک هوش و دقت آدمیان قابل شناسایی است. متاسفانه امروز عوام فریبی و شارلاتانیزم ذهن افراد جامعه را پر کرده است.
همان طور که در سطور بالا آورده ام دفع این آفت نیازمند یک پیکار همگانی است. آدمی با یک کنکاش ساده از ظاهر افراد و بزک کردن¬های مشمئز کننده پی به نیات و انگیزه عوام¬فریبی آنان خواهد برد.

آفت شارلاتانیزم؛ رشوه ، کم¬کاری کارمندان، سوء استفاده¬های بانکی، اختلاس¬ها ی چند میلیاردی و .... را تقویت می¬نماید.

عوام¬فریبی سبب می¬شود ناهنجاری موجود اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی به شکل یک رویه متداول و هنجار نمایان شود.

 در دوره ای که ما از گفتمان عقلانی دم می زنیم، مهمترین وظیفه نخبگان آگاهی دادن به جامعه در این زمینه است.

 ایدئولوگ های گفتمان عقلانی باید تلاش کنند تا همه افراد جامعه به تمرین خود¬آگاهی دست یابند و فرصت ابراز وجود را از حامیان شالاتانیزم بگیرند، در پاکیزه کردن روح جامعه بکوشند و شان، منزلت و جایگاه انسانی را ارتقا دهند.

این اتفاق زمانی می افتد که ابتدا آفات پوپولیزم را بشناسیم و سپس با طرح امکانی به دفع این آفت بکوشیم.

به نظر نگارنده هیچ امکانی بالاتر و دقیق تر از فعال سازی نهادهای مدنی متصور نیست . متاسفانه با توجه به نشانه هائی که می بینیم  وزارت کشور و استانداری ها درک بسیار ضعیفی از نهادهای مدنی بروز می دهند و این باعث تاسف بسیار و شرمندگی در مقابل ملت است.

 این اقدامات منفعلانه و ندانم کاریها موجب پرورش پوپولیزم در دل اصلی ترین وزارت دولت عقلانی، غیر قابل چشم پوشی است  و قطعا از چشم ملتی که به عقلانیت آری گفته اند پوشیده نخواهد بود.

سخن کوتاه بداریم و از حد حوصله خونندگان خارج نشویم و آرزو کنیم تا بلای این تفکر جزامی از سرای ملت شریف ایران هر چه زود تر رخت بر بندد . امیدواریم ذائقه و شرافت ایرانیان هرگز پوپولیزم را بر نتابد و با آن خو نگیرد.

ما با امید زنده ایم و یاد گرفته ائیم که همواره امیدوار باشیم و اعتقاد داریم که امید آخرین متاعی است که انسان از دست می دهد و بر اساس همین تئوری تا زمانی که جان داریم و نفس مان بالا می آید از اصرار کردن و تاکید بر ایجاد نهاد های مدنی قوی "برای نجات کشور" در هر نوشته ای و گفته ای را از یاد نبرده و نمی بریم و از این بابت هم هرگز خسته نمی شویم .

ما واقعا دلواپسیم و به همین خاطر به استانداران و کلیه عوامل اجرائی مرتبط در وزارت کشور توصیه اکید داریم به وظیفه اصلی خود که همانا تسریع در تبیین بسترهای ایجاد"  نهادهای مدنی قدرتمند " است، اهتمام بورزند تا نهضتی پایدار در مبارزه تمام عیار با پدیده شوم پوپولیزم به شکل کاملا سازماندهی شده شکل بگیرد و دفع آفات نماید.

نهاد مدنی یک فرصت تاریخی است و نقطه عطف گفتمان عقلانی به شمار می رود و گفتمان عقلانی بدون اراده قوی در ایجاد و تقویت نهاد های مدنی همسفره گفتمان پوپولیستی شمرده میشود ولا غیر !

ایمیل نویسنده:BEST.CO@GMAIL.COM

*مطلب دیگر نویسنده:

حیثیت فرهنگ