شنبه 3 خرداد 1393-19:7
تقوا در گذر دوم و سوم خرداد
جریان فکری اصلاحات باید به دنبال تحمل افکار مخالف خویش و پذیرش سخن حق ولو بالمنافق باشد، همانگونه که فضای نسبتا آزاد سیاسی در 8 سال دولت اصلاحات تجربه شد.
مازندنومه؛ سرویس سیاسی، رضوان مهدوی: به صورت کلی می توان سه نوع نگاه و برداشت از تاریخ داشت: 1- تاریخ عتیقه وار-2- تاریخ خاطره وار-3- تاریخ انتقادی(دسته بندی از خانم آرنت)
جدای از تعریف تاریخ عتیقه وار که مورد بحث نیست تاریخ خاطره وار بدان معناست که یک واقعه ی تاریخی را ذکر کرده و آن را مرور نماییم، بدون آنکه هیچ برداشتی از آن واقعه داشته باشیم، اما تاریخ انتقادی به این معناست که از وقایع تاریخی برداشت هایی در جهت اصلاح ادامه ی مسیر زندگی داشته باشیم .
حال اگر دوم و سوم خرداد را به عنوان یک جریان فکری لحاظ کنیم و از انحصار در دهه ی 60 و 70 بگریزیم، نکاتی عایدمان می شود که ماحصل آن اعلان این پیام است که دوم وسوم خرداد یا اصلاح طلبی و ایثارگری به دنبال هدف مشترکی گام برمی دارند و به همین جهت خصوصیات مشترکی نیز دارند و بزرگترین هدف مورد اتفاق دو جریان صدر الذکر نجات کشور از بحران ها حال چه در حوزه ی خارجی و چه در محدوده ی داخلی بوده است.
نیک هویداست که اصلاح طلبی بدون ایثار و شهامت دست یافتنی نیست و ایثار و شهادت هم بدون قصد اصلاح امور کاری عبث محسوب می شود و اساسا از عنوان مورد نظر خارج می شود. درست به دلیل اتحاد هدف اتحاد افکار و ابزار نیز حاصل می شود. برای ذکر نمونه به چند عنوان مشترک هر دو جریان اشاره می کنم:
1-نفی ماکیاولیسم: ماکیاول را در ادبیات سیاسی جامعه با این کلید جمله می شناسیم که هدف وسیله را توجیه می کند. حضرت امیر بیان هم در مقام نفی این تفکر فرمودند: آیا به من دستور می¬دهید برای پیروزی خود از جور و ستم درباره امت اسلامی که بر آنها ولایت دارم استفاده؟ (خطبه 126) نفی و طرد تفکر ماکیاولیسم
اگر خوب توجه شود باید به خود ببالیم که در محیطی زندگی می کنیم حائز انسان های نیک سرشتی که هیچ گاه حاضر نمی شوند از ابزار ناصحیح جهت پیشبرد اهداف خویش بهره بجویند . به همین جهت سوم خرداد جاودانه است و جریان اصلاح طلبی هم این آرمان را هدف خویش قرار می دهد و به نقطه ی مقابل ماکیاولیسم یعنی شفافیت در استعمال ابزار صحیح در جهت نیل به اهداف اتکا می کند و هنگام بدترین شرایط در مقابل این روحیه شعارش این می شود که : ادب مرد به زدولت اوست.
2- ضدیت با اگوئیسم: اگوئیسم به معنای خود بزرگ بینی و امتناع از پذیرش حق از روی عناد می باشد که امام المتقین در مورد این روحیه فرمودند: : مردم! پست ترین حالات زمامداران در نزد صالحان این است گمان برند آنها دوستدار ستایش¬اند و کشورداری آنان بر کبر و خود-پسندی استوار است (خطبه 216) نفی اگوئیسم: خود کامگی
اگر در مورد 8 سال دفاع مقدس تدبر کنیم پی می بریم که مهمترین عامل پیروزی های مکرر اینچنینی در سایه ی اتکا به قدرت لایزال خداوندی گزاره ای بنام سادگی و ایثار و عدم خودبزرگ بینی و پرهیز از غرور و مشی استکباری بوده است.
دقیقا جریان فکری اصلاحات نیز باید به دنبال تحمل افکار مخالف خویش و پذیرش سخن حق ولو بالمنافق باشد، همانگونه که فضای نسبتا آزاد سیاسی در 8 سال دولت اصلاحات تجربه شد و اینک پس از عبور چند ماه از عمر دولت تدبیر و امید همین روحیه را تا حدودی در میان دولتمردان مشاهده می کنیم؛ هرچند که راه دشوار و طولانی در پیش دارند.نقطه ی مقابل این تفکر نیز استبداد رای و خودکامگی است که با استیلای مطلق یک جریان سیاسی پدید می آید.
3- عدم دماگوژیسم: در ادبیات سیاسیون امروز جهان اصطلاح دماگوژیسم به معنای عوام فریبی است که می تواند از طرق مختلفی عینیت یابد. باز هم به سراغ سخنی از حضرت ابوتراب در این باب می رویم که فرمودند: سوگند به خدا معاویه از من سیاستمدار¬تر نیست، اما معاویه حیله¬گر و جنایت¬کار است. اگر نیرنگ ناپسند نبود من زیرک¬ترین افراد بودم ولی هر نیرنگی گناه و هر گناهی نوعی کفرو انکار است، روز رستاخیز در دست هر حیله¬گری پرچمی است که با آن شناخته می¬شود، به خدا سوگند من با فریب¬کاری غافلگیر نمی¬شوم و با سخت¬گیری ناتوان نخواهم شد (خطبه 200 نهج البلاغه) نفی و نهی از دماگوژی.
آنچه را که حماسه می نامیم اصولا از فریب و دغلکاری فاصله می گیرد چرا که حماسه از بطن جامعه و از قلوب مردم بروز می یابد و می توان یک قرابتی را میان دو واژه ی حماسه و صداقت تصور نمود. به راستی مگر می شود ایثار را با فریب ایجاد کرد؟ فتوت و جوانمردی روحیه ای متعالی است که انسان را تا شهادت آگاهانه به پیش می برد . به همین جهت سوم خرداد را مقابل فریب می دانیم و به همین ترتیب دوم خرداد هم با دماگوژها سر سازش ندارد و نخواهد داشت و حاضر نیست آگاهی بخشی به همه ی آحاد جامعه را حتی در سخت ترین شرایط ترک کند، چرا که رمز اصلاحات ایجاد آگاهی در میان توده ی مردم می باشد . هرچه اطلاعات سطح گسترده تری داشته باشد فریب رنگ می بازد و دماگوژها خانه نشین می شوند.
در سه روحیه ی صدرالذکر که تنها به عنوان سه نشانه در این مختصر کلام ارائه شد پیوندهای عمیقی میان دوم و سوم خرداد بر اساس محور تقوا( به معنای اعم آن ) مشاهده می شود به این دلیل که هر سه تفکر مورد اشاره از بی تقوایی نشات می گیرد و ابتلای به آن خصوصیات بسیار خطرناک می نماید.
در پایان امید دارم که جریان فطرت گرا و حق طلب مسیر تعالی نهایی را سریع تر طی نماید و درودی بی کران را نثار شهدای آرمان های اهالی خرداد می کنم.