يکشنبه 4 خرداد 1393-0:24

پشت پرده اصراربرغیربومی بودن فرماندار آمل چیست؟

بازتاب یک یادداشت/چگونه است عده ای که با افراطی گری های سیاسی از هیچ تلاشی برای تضعیف و حتی آرزوی عزل ربیع فلاح دریغ نکرده اند امروز صدای ربیع فلاح – ربیع فلاح آنان گوش فلک را کر کرده است؟


 

مازندنومه؛ سرویس سیاسی، پارسا جوادی: "اصرار بر بومی بودن فرماندار بحثی انحرافی است"، عنوان یادداشتی است  از آقای سید حسن جلال السادات  در پایگاه خبری تحلیلی مازندنومه که در واکنش به انتشار یادداشت "آمل در انتظار فرمانداری بومی" و نیز دو بیانیه حمایتی از آن یادداشت با عنوان" آمل فرمانداری آملی می خواهد"،که در مازندنومه منشر شده است، در آن پایگاه محترم خبری منتشر شده است.

در یادداشت آقای سید حسن جلال السادات چنین ادعا شده است که "جمعی کوچک و اندک از بدنه ستاد سابق تبلیغاتی دکتر روحانی " در آمل با" داعیه خواست فرمانداربومی، دانسته یا نادانسته به کوششی در جهت انحراف اصل این تغییر(تغییر فرماندار آمل)پرداخته اند.

این ادعا در سرشت خود متضمن این پیش فرض است که مدافعان انتصاب فرماندار بومی مخالف تغییر هستند.  افزون بر آن از اشتراک لفظی واژه "بومی" با بومی بودن سرپرست کنونی فرمانداری آمل،چنین نتیجه گرفته شد که مطالبه بومی بودن فرماندار آمل "کوششی" است "در جهت انحراف اصل این تغییر"!

اینکه چگونه و چرا نویسنده محترم به چنین تحلیل و ادعا و نتیجه گیری هایی دست یافته است بگذریم،اما نمی توان از آن چه در پشت پرده این ادعاها و نتیجه گیری ها می گذرد، گذشت.

در یادداشت نویسنده محترم ادعا شده است که " بنا بر شواهد و قرائن، توافقی بین مدیریت ارشد استان ( آقای دکتر ربیع فلاح) با سایر منابع تاثیرگذار در این تصمیم( انتصاب فرماندار غیربومی) صورت گرفته و فردی ( غیر بومی) را برای این مهم (فرمانداری آمل) مد نظر دارند". در حالی که نویسنده محترم به خوانندگان خود نگفته است که بر اساس کدام شواهد و قرائن به چنین نتیجه گیری ای رسیده است که آقای استاندار بر این فرد مورد ادعای نویسنده نظر دارند؟ و "منابع تاثیر گذار در این تصمیم که آقای استاندار با آنها به "توافق" رسیده است چه کسانی هستند؟!

اگر به راستی آن گونه که نویسنده محترم یادداشت و مدعی انحرافی بودن اصرار بر انتصاب یک فرماندار بومی در آمل، معتقدند که مطالبه انتصاب یک فرماندار بومی در آمل صرفا از سوی " جمعی کوچک" واندک" از بدنه – و نه راس – ستاد سابق تبلیغاتی دکتر روحانی " در آمل که به زعم نویسنده محترم در تصمیم گیری های استاندار محترم مازندران نیز "تاثیرگذار" نیستند طرح شده و از سوی دیگر استاندار محترم نیز انتصاب فرد غیر بومی مورد نظر نویسنده محترم را مد نظر دارد، پس دیگر این همه نگرانی نویسنده محترم و هم اندیشان وی از طرح مطالبه انتصاب یک فرماندار بومی از سوی " جمعی کوچک و اندک" از ستاد سابق دکتر روحانی در آمل چیست و چه معنایی دارد؟!

در یادداشت نویسنده محترم با اشاره به فرد مورد نظر غیر بومی برای فرمانداری آمل، از وی با عنوان " شخصی با سابقه روشن مدیریتی، توانمندی در تصمیمات و اجرای آنها " که "به پاکدستی و سلامت نفس" شهرت دارد یاد شده است، اما چرا نویسنده محترم به خوانندگان خود در باره سابقه سیاسی و گرایش های حزبی فرد مطلوب مورد نظر خود و نسبت او با گرایش های سیاسی و احتمالا وابستگی های حزبی خود و همسویی حزبی میان فرد مورد حمایت و فرد حمایت کننده توضیحی نداده وسکوت کرده است؟!

افزون بر آن نویسنده محترم به رغم تاکید بر سابقه روشن مدیریتی، اجرایی و اخلاقی فرد غیر بومی مورد نظر و مطلوب خود برای فرمانداری آمل، تا خود را با امکان قرارگرفتن دربرابر پرسش از سوابق سیاسی آن فرد غیر بومی(ساروی) روبه رو می بیند به گمان خود هوشمندانه ، اما به غایت شتابزده و ناشیانه پیش دستی کرده و مدعی می شود که: " در خصوص مواضع سیاسی وی اطلاعات روشنی در دست نیست، لکن حضور وی در کاروان تدبیر و امید در استان نشان از مواضع اعتدالی و همراهی اش با سیاست های دولت جدید دارد"!

پرسش این جاست که: چگونه است با آن همه اطلاعات درباره سابقه روشن مدیریتی، اجرایی و اخلاقی آن فرد غیر بومی مطلوب و مورد نظر نویسنده محترم، "در خصوص مواضع سیاسی وی اطلاعات روشنی در دست نیست"؟! آیا ممکن است میان مواضع سیاسی آن فرد با مواضع سیاسی نویسنده محترم در یک نقطه مشترک حزبی – و احتمالا جبهه مشارکت - پیوندی وجود داشته باشد که به زعم نویسنده محترم پنهان نگاه داشتن آن به مصلحت دانسته شده است؟ پشت پرده این مصلحت اندیشی چه می گذرد؟ آیا ممکن است این مصلحت اندیشی و پنهان کاری ریشه در واکنش افکار عمومی و امکان مخالفت بسیاری از مردم حامی دولت اعتدال با گزینه منسوب  به جبهه ای که به پاره ای افراطی گری های سیاسی در سوابق و کارنامه خود شهرت دارد، ناشی شده باشد؟

نویسنده محترم در قسمتی از یادداشت خود به دیدارو نشست جمعی از فعالان اصلاح طلب آمل – البته بدون اشاره به وابستگی حزبی غالب آنان به جبهه مشارکت –با دکتر ربیع فلاح استاندار دولت تدبیر و امید در مازندران در حاشیه بازدید استاندار از یکی از کارخانه های آمل در سال گذشته اشاره کرده است. اما آیا نویسنده محترم در همان یادداشت خود به خوانندگان خود گفته اند که غالب آن فعالان اصلاح طلب حاضر در آن نشست که اکنون ظاهرا مدافع انتصاب یک فرماندار غیر بومی و در واقع صرفا با سمت و سوی پیوندها و منافع حزبی هستند، از بدو استقرار دولت تدبیر و امید و سکانداری ربیع فلاح در مازندران تا کنون  ازچه دیدگاه و مواضعی در برابر استاندار دولت تدبیر و امید در مازندران برخوردار بوده اند؟

 به راستی چگونه است عده ای که با افراطی گری های سیاسی از هیچ تلاشی برای تضعیف و حتی آرزوی عزل ربیع فلاح دریغ نکرده اند امروز صدای ربیع فلاح – ربیع فلاح آنان گوش فلک را کر کرده است و مدافعان همیشگی و پایدار دولت تدبیر و امید و ربیع فلاح در آمل به صرف طرح مطالبه انتصاب یک فرماندار بومی در آمل "جمعی کوچک و اندک" از"بدنه ستاد سابق تبلیغاتی دکتر روحانی" قلمداد و معرفی شده وبا بی احترامی به دموکراسی و آزادی اندیشه، متهم به کوشش انحرافی می شوند؟

بر هیچ عقل سالم و شخص بی غرض و مرض پوشیده نیست که مطالبه انتصاب یک فرماندار بومی برای آمل با توجه به شانیت و جایگاه آمل در استان و کشور، محدود به مولفه بومی بودن نیست که طرح آن نشانه تعصبات قومی و شهری و موجب انحراف باشد.

 ضرورت مطالبه انتصاب یک فرماندار بومی در آمل یک اولویت معطوف به رعایت همه مولفه ها و الزامات شایسته سالاری در مسند فرمانداری آمل و همسویی با دولت تدبیر و امید و گفتمان اعتدال است.انحراف آن گاه و آن جایی اتفاق می افتد که بخواهیم مصالح و منافع و خواست و اراده  عمومی شهرستان آمل و مردم غیور و شریف آن را به منافع شخصی ، باندی و حزبی خود- آن هم یک حزب از نوع احزاب افراطی و مخالف سیاست های اعتدالی دولت تدبیر و امید – بفروشیم.

*مطلب مرتبط:

اصرار بر بومی بودن فرماندار، بحثی انحرافی است

آمل در انتظار فرمانداربومي 

آمل، فرماندار آملی می خواهد