سه شنبه 13 خرداد 1393-7:35
14 و 15 خرداد بیادماندنی ترین واقعه تاریخاو که تاریخ ما را از سر نوشت
اشک های وصال مردم ایران در سال۱۳۵۷ در روز ورود امام شان به کشور، با روز درگذشت رهبر خردمند آنها تبدیل به رودهایی از سرشک فراق شد.
مازندنومه؛ سرویس سیاسی،عليرضا يونسي ، معاون سیاسی-امنیتی استاندار مازندران: پس از فراز و فرودهای استقلال طلبی و قانون خواهی نهضت مشروطه ، از پایان دهه 1330 بار دیگر حرکتهای انقلابی در ايران آغاز شد. اما این بار نیروهای مذهبی به رهبری حضرت آیت الله العظمی خمینی در مرکز حرکت قرار گرفتند.
اوج این حرکتها در سالهای 1341 و 1342 اتفاق افتاد و نقطه آغاز آن تدوین لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بوسیله دولت بود که در آن از شرایط انتخاب شوندگان مجلس، شرط مسلمان بودن حذف و قسم به قرآن نیز به سوگند به کتاب آسمانی تغییر یافته بود.
امام با همراهی بخشهایی از روحانیت در مقابل این لایحه که هدفش رسمیت بخشیدن به سایر فِرَق و مذاهب بویژه بهائیت بود ایستاد و رژیم شاه مجبور به پس گرفتن لایحه شد.
مخالفت با برگزاری“ رفراندوم انقلاب سفید “ موضوع بعدی رویارویی امام با شاه بود. ایشان شرکت در رفراندوم را تحریم نموده و برگزاری آن را غیرقانونی خواندند.
ضرب و شتم طلاب مدرسه فیضیه قم توسط عوامل ساواک موضوع دیگر درگیری امام با رژیم شاه گرديده بطوري كه این درگیری که در آغاز سال 1342 اتفاق افتاد، تا قیام 15 خرداد همین سال ادامه یافت.
امام در سخنرانیهای خود، رژیم شاه را به دلیل سیاستهایش از جمله نوکری آمریکا و اسرائیل به شدت سرزنش میکردند و در پي همين مخالفت ها و مقاومت ها ایشان صبح روز 15 خرداد دستگیر و به تهران انتقال یافتند. مردم به دنبال این امر و با شنیدن خبر دستگیری امام، در شهرهای مختلف به ویژه تهران، قم و ورامین به خیابانها ریختند و به اعتراض برخاستند. در این زمان رژیم شاه به طرز بیرحمانهای با کشتار بسیاری از تظاهرکنندگان، حرکت اعتراضي مردم را به زعم خود سرکوب کرد.
قیام 15 خرداد 1342 علیرغم سرکوب شدن ظاهري، تاثیرات عمدهای از خود بر جای نهاد . قیام آغاز حرکت بازگشت به خویشتن در کشور بود. با این قیام، انجمنهای اسلامی در دانشگاهها، بازار و غیره پدید آمده مدارس دین و دانش در شهرهای مختلف (مانند مدارس رفاه و علوی در تهران) توسط مسلمانان انقلابی ایجاد شدند و رهبری حرکتهای مخالف رژیم شاه به نیروهای مذهبی منتقل گردیده و سقوط نظام سلطنتی و طرد همه قدرتهای استعمارگر مورد توجه گروههای انقلابی قرار گرفت. لذا این قیام یک مرحله ی بسیار مهم و یک نقطه ی عطف بسیار تاثیرگذار در مسیر وقوع انقلاب اسلامی ایران به شمار میرود.
به نظر امام خمینی قیام 15 خرداد قیامی برای اسلام بود (صحیفه نور، ج 7، ص56 – 15/3/58) که اسطوره قدرت ستم شاهی را شکست و افسانهها و افسونها را باطل کرد و راه قیام را برای نسلهای آینده گشوده و ناشدنیها را شدنی کرد (صحیفه نور، ج 19، ص 165 -1/3/64) این واقعه ننگ بزرگی برای هیئت حاکمه بود و تاریخ آن را فراموش نخواهد کرد. (صحیفه نور، ج 1، ص 183 – 25/2/43).
سرگذشت پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ سرآغاز فصل جدید و قصه درازی است که در تاریخ پربار برپایی نظام سیاسی اسلام، این بار در ایران روی داده است و تاریخ آن رخداد عظیم را به افتخار در سینه پهناور خویش ثبت کرده است. حماسه قدرتمند سیاسی اسلام، به قهرمانی مردی بنیان نهاده شد که افکار دین باورانه وی، انوار توحید را در دلهای تشنگان و شیفتگان حقیقت و ایمان، درهمه جهان نوشاند .
در حالی که حدود 70 سال، سایه سنگین دولتهاي استكباري بر آسمان ایران، سايه شومي افكنده بود و پیش از آن نیز، کشور و ملت ایران، مفهوم آزادی، استقلال و دینداری را آنچنان که باید نچشيده بودند و در شرایطی که بسیاری از فقیهان و عالمان عصر در عافیت و روزمرگی به سر مي بردند و کسی را یارای مخالفت با دستگاه دین ستیز و سفاک رضاشاه پهلوی نبود، مردی از تبار آب و آیینه و غیرت و ایمان الهی ، با جمعی از یاران پاکباخته و آسمانی اش، بر هرچه از مظاهر عافیت طلبی و دنیاخواهی، پشت کرده و پرچم دین خواهی و مبارزه علیه فساد و بی عدالتی را ، از جای جای سرزمین اسلامی ایران، به اهتزاز در آورد.
رهبري اين انقلاب را مردي برعهده داشت كه شخصيتش در مكتب فقه و فقاهت «فيضيه» شكل گرفته بود. فقيهي فرزانه ، عارفي آگاه، فيلسوفي شجاع، اديبي عميق ، مفسري بينا و سياستمداري دانا بود. او سياست و سياستداري را پيشه خود نمي دانست بلكه آن را وظيفه خود مي دانست. كلامي جذاب و فكري پويا داشت. ذهن و زندگيش جامعِ علم و عمل بود ، هر آنچه را بر زبان مي راند و به هر ميزان كه از مردم مي خواست خود پيش و بيش از ديگران به آن عمل مي كرد ، اعتقادش چون صخره اي سخت ، و همتش به بلنداي قله ها بود و شجرهء طيبه ی انديشه اش از فرهنگ ناب قرآن سيراب مي شد.
در ميان رهبران سیاسی- الهي، حضرت امام خميني(ره) شخصيت بزرگي است که ازجهت ويژگيهاي بلند انساني کم نظير واعجاب انگيز مي باشد . امام فخر آفرينش و خلقت در زمانه ما بود و زندگي و انديشه او نيز شاهکار تاريخ و مملو از انواع حوادث و حماسه هاي پرشور است.
پژواک اندیشه انقلاب اسلامی در سطح جهان اسلام، احیای مذهب محمدی و به راه انداختن جنبش های اسلامی از آثار و برکات خیزش ملت غیور ایران به رهبری امام خمینی بود و آن چیزی که به نفوذ این "اندیشه" کمک کرد، آرزوهای پاک امام راحل در جهت آزادی جهان اسلام از زیر یوغ استعمارگران و طاغوتیان، مجد و عزت مسلمانان، از بین رفتن تفرقه های سیاسی، مذهبی، ملی و قومی در جهان اسلام، آگاهی بخشی به مسلمانان جهان، بازسازی و نجات تفکر دینی و در یک کلام نجات مسلمین بود.
در میان فرمایش های ایشان کم نداریم از این قبیل که : "ما امید واثق داریم که ملل اسلامی، در آتیه نزدیکی بر استعمار چیره شود. "
در این راستا تلاشی است که امام(ره) با الهام از مکتب اسلام برای دخالت مردم ملل جهان در تبیین سرنوشت خود به انجام رساند از بُعد هدایت محتوایی مردم سالاری در چارچوب دین و نهادهای قانونی قابل تقدیر، تأمل و بررسی در دانشگاه های دنیاست و می تواند الگويي براي رهبران سياسي ، ديني و انقلابي جهان شود .
حضرت امام خميني توانست انقلاب اسلامي ایران را به عنوان یکی از موفقیت های عظیم در جهان معاصر اسلام معرفي نمايد و اين حادثه ای تعیین کننده به عنوان بهترین نمونه در حرکت جنبش های اسلامی معاصر باقی ماند.
از نظر مسائل اجتماعی و سیاسی و شیوه عملي نيز ، دقیقا به بنیان های اسلامی توجه داشته و روش شیعی را که مدتها وضع نامساعد و شرایط اسفباری داشت به عنوان ابزار تحول اجتماعی به کار گرفت .
انقلاب اسلامي ایران توانسته است مرزهای ناسیونالیستی و فرقه گرایی را درهم کوبیده و در دل تمامی توده های تحت ستم نفوذ کند و در واقع، با پیروزی این انقلاب، اسلام برای نخستین بار توانسته است به عنوان تئوری "انقلاب جهانی" مطرح شود.
انقلاب اسلامي ایران توده ها را آماده جهاد و شهادت، جانبازی و سازندگی کرد؛ بدان گونه که تاریخ معاصر اسلام هرگز شاهد آن نبوده است. شاید بتوان گفت ایران به معجزه ای دست یافت که در تاریخ معاصر اسلام بی نظیر است و آن ایجاد جبهه داخلی خودکفا و جبهه هاي مبارزه متعدد با استكبار خارجی و توانمندی شکوهمند در هر دو جبهه است.
حضرت امام خمینی و خط و مشي فكري و سياسي او ، توانسته است پس از قرنها، شیعه را به تاریخ اسلام بازگرداند و این کار با زنده کردن فلسفه "غیبت امام" در قالب تئوري ولایت فقیه به سرانجام رسيد .
اکنون پس از سالها که از رحلت امام خمینی می گذرد با همه غربتی که هنوز ملتش در دل و جان رنجور خود حس می کند، هر روز شعله های عشق به امام در دلهای ملتهب ملت بر افروخته تر می گردد و هرگز این آتش عشق به سردی نخواهد گرایید.
به راحتی می توان فهمید که اشک های وصال مردم ایران در سال۱۳۵۷ در روز ورود امام شان به کشور، با روز درگذشت رهبر خردمند آنها تبدیل به رودهایی از سرشک فراق شد و بی سبب نبود که درصبحگاه وداع او در چهاردهم خرداد ۱۳۶۸ آئینه ها ترک برداشتند و آسمان ها دلشکسته گردیدند و ناگهان تمامی غنچه ها در زمین و زادگاهش پژمردند و سفر روحانی امام به آسمانها، زمین و زمان را درحصار تنهایی خویش رها کرد.
در غم هجران او تمامی بغض ها شکست و دیگر چه کسی می توانست مرثیه چنین مردی را بسراید و کدامین واژه ترجمه جلال و جمال او خواهد بود؟
بعد از این چه الفاظی آهنگ و صفای کلام زیبای او را خواهد داشت و جه صدائی سرود عشق او را سر خواهد داد ؟
بحق باید گفت که آسمان دلتنگ صدای رسای او است و فلک از آن روز، جامه سیاه عزا را ، که بر تن نموده بود دیگر از قامت خویش بیرون نمی کند. با رفتن او از دنیا ، قبای یتیمی بر قامت مسلمانان و امت اسلام پوشیده شد.
اما دیری نپائید که نور تقوای الهی و ایمان از پایگاه "خبرگان" منتشر شد و نمایندگان مردم با لبیک به استمرار افکار و تداوم خط فکری او میثاق بستند و رهبری سترگ از تبار امام راحل را برگزیدند تا با رهبری خردمندانه خود، امت اسلام را زنده تر گرداند و بی گمان خط فکری، علمی، عملی و رهنمودهای دوران ساز "مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای" در قلب و روح ملت هاي آزاده جهان، در تاریخ به عنوان سند ماندگاری نگارش گردیده و رقم خواهد خورد .
آري امام خمینی رادمردي بود که با قلبی بزرگ و افکاری درخشنده و دیدگاهی ژرف و شجاعتی وصف ناپذیر برای خدا زندگی کرد و تاریخ ملتی را "از سر نوشت" و فرآیند حرکت اُمتی را به آن سپرد.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
عليرضا يونسي معاون سياسي،امنيتي واجتماعي استانداري مازندران