سه شنبه 13 خرداد 1393-9:28
بزرگی از بزرگان
امام خمینی با تکیه بر وجه رحمانی اسلام و تبیین استراتژی پیروزی خون بر شمشیر و نشاندن «گل» در برابر «گلوله» و نیز مخاطب قراردادن بدنه ارتش، ماشین نظامی رژیم را از کار انداخت.
مازندنومه؛ سرویس سیاسی، جعفر رحمانزاده: «ویل دورانت» در اثر مشهور و ماندگارش- تاریخ تمدن- در جلد (عصر ایمان) درباره پیامبر اسلام گفته است: «اگر بزرگی را به میزان اثر مرد بزرگ در مردمان بسنجیم باید بگویم محمد(ص) از بزرگترین بزرگان تاریخ است.»
فارغ از هر گونه مقایسه مرتبت و منزلت، بدون تردید از حیث نقش کمنظیر در تجدید حیات اسلامی، بازخوانی اجتهادی دینامیک از آرای فقیهان شیعی و قدرت بالای بسیجکنندگی و سازماندهی مسلمانان، امام خمینی(ره) را باید از بزرگترین بزرگان عصر ما دانست. البته مردان بزرگ و دورانساز و چهرههای ممتاز تاریخ همواره از دوسو متضاد داوری میشوند.
از یکسو از سر شیدایی و دلدادگی یکسره ستایش و تجلیل و تکریم و در دگر سو از دریچه نفرت و بیزاری. اما با هر نظر و اندیشه و با هر مشرب فکری و مسلک سیاسی اگر کمترین بهرهای از انصاف و اخلاق و عدالت برده باشیم، نمیتوان شخصیت فرهمند و نقش بیبدیل امام خمینی(ره) را در هدایت و رهبری انقلابی عظیم با مضمون دینی و رهایی ملت از استبداد داخلی و استیلای خارجی انکار کرده یا کمفروغ بنمایانیم.
هرچند که عظمت و شکوه اقدامات سترگ بزرگان و آثار بهجای مانده از آنان نمیتواند بهانهای برای بستهشدن «نقد» و «گفتوگو» در پیرامون آن باشد و اتفاقا اگر از سر انصاف و ادب و آداب باشد، بزرگی آنان و آثارشان را فرونمیکاهد. به باور این قلم، درک عظمت و گستردگی تلاشها و موضعگیریها و مجاهدتهای رهبری فقید انقلاب بدون درک و بررسی فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر شرایط عمومی کشور بهویژه محیطهای حوزوی، دانشگاهی و گروههای سیاسی، صنفی و... شناخته نخواهد شد.
اگر از گزاره تئوریپردازان غربی که «عهد دین» را منسوخ و منقضی یا نظریات جزمی مبتنی بر ماتریالیسم تاریخی «مارکسیسم» که دین را عنصر تحذیری و افیونی جامعه میخواند عبور کنیم، در دهههای 40 و 50 ما شاهد بروز نظریات و رویکردهای متفاوت و متضادی از سوی فقیهان، روشنفکران، سازمانها و گروههای اسلامی و... درخصوص نقش و کارکرد دین و مسوولیت عالم یا مقام مرجعیت شیعی و تکلیف مسلمانان هستیم.
قایلبودن به تفکیک دین از سیاست، نامشروعبودن هرگونه حرکت اعتراضی در عصر غیبت امام معصوم، کمک به گسترش فساد و ستم به بهانه تسهیل و تسریع فرج، سکوت و سازش به بهانه جلوگیری از هدردادن خون مومنان بهدلیل برتری دشمن و برقرارنبودن موازنه قدرت، تقویت رژیم بهعنوان نظام پادشاهی شیعه، رفرم و مبارزه پارلمانیستی برای اعاده نظام مشروطیت و تفکیک سلطنت از حکومت، شکلگیری سازمانهای مخفی و چریکی برای براندازی مسلحانه و... گفتمانهای پیدا و آشکار آن دههها در نسبت و رابطه کنشگران سیاسی و اجتماعی و فرهنگی با رژیم پهلوی بود.
به روشنی محسوس است که امام خمینی(ره) برای ورود در عرصه مبارزه با چه دشواریها و پیچیدگیهایی روبهروست. اما او به شایستگی و درایت و صدالبته با تحمل سختیهای فراوان، نشان داد ورود مرجعیت شیعه به حوزه سیاست نهتنها مغایرتی با شأن و مقام آنها ندارد که یک رسالت و تکلیف دینی و تاریخی است. هوشمندانه با اتخاذ رویکردی مستقل و «درونزا»، همه پیشفرضهای رویارویی با نظام سلطنت از قبیل اصلاح و رفرم، کودتا، اتکا بر حمایتهای خارجی و براندازی مسلحانه را غیرممکن و ناکارآمد معرفی کرد و نشان داد تنها با فراگیرکردن مبارزه و همگانیکردن آن بهجای «نخبهگرایی» میتوان رژیم را به تلاشی برد.
او با تکیه بر وجه رحمانی اسلام و تبیین استراتژی پیروزی خون بر شمشیر و نشاندن «گل» در برابر «گلوله» و نیز مخاطب قراردادن بدنه ارتش، ماشین نظامی رژیم را از کار انداخت و بدون تکیه بر خشونت و ویرانگری به شیوه مسالمتآمیز از خسارت اجتنابناپذیر و معمول انقلابها جلوگیری کرد. او با کار بزرگ خویش به افسانه ناتوانی دین در برانگیختن مردم و سازمانبخشی آنها در قالب یک انقلاب رهاییبخش پایان داد و در ادامه با تکیه بر توانمندیها و قابلیتهای دین با طرح جمهوری اسلامی مفهوم «پارادوکسیکال» (متناقضنما)بودن این گزاره را بیاعتبار ساخت.
صرفنظر از اینکه امروز درخصوص «میراث» او «یعنی نظام مردمسالار سازگار با دین چه قضاوتی داشته باشیم. نمیتوان حکم به بزرگی او بلکه بزرگترین بزرگان دوران ما نداد.»
«خدایش رحمت کناد»
*این مقاله در صفحه سیاسی روزنامه شرق سه شنبه منتشر شد.