پنجشنبه 5 تير 1393-11:22
تحلیلی بر گرایش به ساختن مردان بزرگ در میان مردم مازندرانجوان اول ساری و دو نظریه
گرایش عمومی مردم ساری به دامادی و عبوری مثبت است و آن ها را به عنوان دو فرد کاردان و پرتلاش و خوش فکر برای مدیریت ساری قبول دارند.
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، احسان شریعت: چند سالی است که مردم شهرهای مازندران به نسل جدیدی از نخبگان سیاسی و اجرایی جوان رو کرده و مدیران و نمایندگانی را به عرصه سیاسی و اجتماعی معرفی کرده اند که می توان آنان را در رأس دستگاه های اجرایی و کرسی های نمایندگی و غیره مشاهده کرد.
نمونه بارز این جوانان نماینده جوان و شهرداری جوان شهر ساری است. این دو فرد که در عین جوانی، در میان مردم ساری محبوب هستند، تاکنون نشان داده اند که می توانند از این محبوبیت در جهت پیشبرد اهداف شهر استفاده کرده ،به نجات شهرشان بشتابند.
این نسل از نخبگان سیاسی و اجرایی مازندرانی شاخصه های متعددی دارند: آن ها سعی می کنند پرتلاش و کاری باشند، ایده های جدید برای حل مشکلات و پیشرفت منطقه خود ارائه دهند، مردمی و متواضع باشند و صد البته آنکه در نوع آراستگی ظاهری تا حدی به جوانان نسل امروز شبیه شوند.
آن ها که خود در انقلاب و دفاع مقدس حضور نداشتند، نوجوانان پس از سال های جنگ اند. دورانی که کشور می رفت تا سازندگی و اصلاح و پیشرفت را تجربه کرده و پیشرفت و تعالی را برای مردم به ارمغان آورد.
در این ایام آن ها به تحصیل پرداخته، کار کرده و تجربه ای هر چند اندک اندوختند. در یکی دو دهه اخیر بدنه نظام اداری و سیاسی کشور پر شده بود از نسل جوانان انقلاب و دفاع مقدس که سال های پایانی کار خود را سپری می کردند. آن ها به سنی رسیده بودند که باید تجربیات شان را به جوانان آموخته، از مسند مدیریت کنار روند. به همین خاطر نسل جدید و جوانی در یکی دو دهه اخیر به منصه ظهور رسیده اندکه می تواند حافظ آرمان های انقلاب و دفاع مقدس بوده و با نیروی جوانی و احاطه بر علم و دانش در جهت رفع معضلات و پیشبرد اهداف بکوشند.
این نسل جوان مدیران در برخی از شهرهای استان مازندران همچون ساری، گرایش های اجتماعی جالب توجهی را در میان مردم ایجاد کرده است. نوعی جو عمومی که آن ها را به طور باورنکردنی محبوب مردم می سازد.
محبوبیت نماینده جوان ساری و میاندرود و همچنین شهردار جوان ساری را می شود در گفتگوهای عمومی مردم ساری مشاهده کرد. آن ها هنگامی که می خواهند در مورد شهرشان حرف بزنند، مطمئناً گریزی به این دو جوان محبوب شهر زده و آن ها را منجی ساری معرفی می کنند.
البته هستند کسانی که دل خوشی از هیچ کدام از این دو جوان ندارند، اما در کل باید اعتراف کرد گرایش عمومی مردم ساری به این دو فرد بسیار مثبت بوده و آن ها را به عنوان دو فرد کاردان و پرتلاش و خوش فکر برای مدیریت ساری قبول دارند.
مردم ساری با بودن این دو جوان در مسند تصمیم گیری ها احساس رضایت داشته و آن ها را نماد شهرشان می دانند. گویی سالیان سال بوده است که مردم منتظر این دو فرد بوده اند تا در شهرشان تغییرات شگرفی به وجود آورند. اکنون مردم هر تحول و پیشرفتی در شهر را ناشی از فکر و عمل این دو مسئول جوان دانسته و با وجود آن ها به آینده شهر امیدوارند.
پدیده فوق را می توان از منظر دو نظریه نگریست :
1- نظريه بزرگ مرد : مطابق این نظریه اتفاقات و روندهای مهم اجتماعی تحت تأثير افرادي برجسته است که سازنده آن رويدادها هستند. به قولی این مردان بزرگ هستند که تاريخ را مي سازند. آن ها با دوراندیشی جامعه خود را به سمت پیشرفت برده و موجبات رضایتمندی مردمان را فراهم می آورند. این مردان بزرگ خصوصیات منحصر بفردی دارند که آنان را از دیگر مردمان عادی متمایز می سازد. از این رو ویژگی های ذاتی این افراد آن ها را مستعد رهبری و مدیریت مجموعه های سیاسی و اجتماعی می سازد.
2- نظريه جبر اجتماعي و روح زمان : مطابق این نظریه نيروهاي اجتماعي، جنبش هاي اجتماعي، تغيير ارزش هاي اجتماعي و نیازهای اجتماعی به عنوان تعيين کننده رويدادهاي تاريخي شمرده مي شوند. این مردان بزرگ نیستند که می توانند وضعیت زندگی مردمان را تحول بخشند، بلکه نیازهای هر زمانه ای افراد را وادار به حرکت در جهت رفع نیازمندی ها و حرکت در مسیر پیشرفت می گرداند.
به قول هگل "مرد بزرگ دوران كسی است كه بيان كننده اراده زمان خود باشد". در اين نظريه، اين تاريخ، زمان و عوامل اجتماعي هستند كه سازنده مردان بزرگاند. بر طبق نظريه روح زمان، مردان بزرگ نقشهايي راكه از سوي نيروهاي اجتماعي براي آنان تعيين شده است ایفا ميكنند. در اين ديدگاه خلقوخو، انگيزه و استعدادها تأثير و نفوذ كمي دارند و در برابر حركتها و نيروهاي اجتماعي ضعيفاند و به گفته ويكتور هوگو «در اين جهان چيزي قويتر از انديشهاي كه زمان آن فرا رسيده باشد وجود ندارد».
در زمینه وضعیت محبوبیت دو جوان اول ساری می توان به هر دو نظریه قائل شد. جوامع در دوران مختلف به اقتضای شرایط زمانی و اجتماعی، نیازهای متعدد می یابند. جامعه ایران نیز پس از سال های انقلاب اسلامی نیازهای متعددی داشته که در طی دوران مختلف مدیران و مسئولان امر به اقتضای شرایط در رفع آن نیازها کوشیده اند. برای مثال نسل جوانان دفاع مقدس، جنگ را به پیش برده و از کیان ایران اسلامی دفاع کرده اند. به همین منوال در سالیان دهه هشتاد و نود خورشیدی نیز جامعه با نیازهایی مواجه است. از این رو به مدیران و مسئولانی نیاز است تا با تلاش و احاطه علمی بر آن ها بتوانند بر مشکلات فائق آمده و در رفع نیازهای اجتماعی گام های بلندی بردارند.
این جوانان محبوب دهه هشتادی، نماد نیازهای مردم این عصرند. از این رو می توان عنوان داشت که این دو جوان با قابلیت های فراوان شخصی، در موقعیتی از زمان جایگاه های مدیریتی را در دست گرفته اند که می توانند نیازهای شاخص مردم این زمان را حل کنند. آن ها نماد میل و گرایش مردم به حل مشکلات و پیشرفت شهر و دیارشان هستند. در واقع هم آن ها شهرشان را می سازند و هم مردم شهر آن ها را می سازند. از طرفی آن ها با ویژگی های فردی خود در تلاش برای رفع مشکلات و حرکت به جلو هستند. از طرف دیگر مردم نیز به وسیله سپردن امور اساسی به دست آن ها، این دو جوان را به نماد گرایش به پیشرفت مبدل ساخته اند.