شنبه 7 تير 1393-12:18
قولي كه وفا نشد
رضا صالحياميري را مردي ميدانند كه محور اتصال روحاني و خاتمي است.
مازندنومه؛ سرویس سیاسی، ساسان آقایی: يكي از هنرهاي چشمگير مديريتي در ايران، انتخاب محل ساخت و ساز ساختمانهاي دولتي و استقرار آنهاست؛ كافي است بزرگراه مدرس را بالا برويد تا به اين هنر مديران دولتي ايمان آوريد.
ساختمانهاي غولپيكر وزارتخانههايي مانند راه و نهادهايي چون سازمان بنادر و كشتيراني بر بلنداي تپههاي سرسبز شمال تهران ميدرخشند و ميتوانيد تجسم كنيد، وقتي آقاي وزير و آقاي مدير از طبقه آخر اين ساختمانهاي غولپيكر به بيرون مينگرند، چه منظره بكري را تماشا ميكنند.
آس همه اين ساختمانهاي غولپيكر و گرانقيمت دولتي اما بناي بزرگ كتابخانه ملي است، با يك معماري شگفتانگيز كه سزاوار آنهمه گنجي است كه در درون اين بنا از آنها پاسداري ميشود.
محمد خاتمي كه پيش از رياستجمهوري، دوران انزوا را در كتابخانه ملي مستقر در خيابان 30 تير گذرانده بود، هنگامي كه به قدرت رسيد ياد يار كرد و وفاي يار و كلنگ ساخت بنايي منحصر به فرد را براي كتابخانه ملي بر زمين كوفت كه تماشاي آن، به خوبي بزرگي تاريخ ايران را يادآوري ميكند.
حالا سالها از پايان اين پروژه و انتقال كتابخانه ملي به تپههاي خرم عباسآباد ميگذرد و مديريت يكي از مهمترين نهادهاي فرهنگي كشور چندباري دست به دست شده تا اين صندلي برسد به دست يكي از چهرههاي نزديك به محمد خاتمي. رضا صالحياميري را مردي ميدانند كه محور اتصال روحاني و خاتمي است و نزديكي توامان به اين دو ليدر در جريانهاي اصلاحات و اعتدال ميتواند خودش برگرفته از ويژگيهاي فردي باشد كه ميگويد؛ « امنيتي بودن را زشت نمي داند» اما وقتي در زمان دفاع از خود، يادداشت از پيشآمادهاش درباره «32 مورد» را تا كرد و در جيبش گذاشت و گفت: «اين سينه مالامال از اسرار نظام است و تا ابد اين اسرار حفظ خواهد شد چون ما محكوميم به حفظ اسرار نظام»، بايد فكر اين را ميكرد كه راي نخواهد آورد و تيتر فرداي روزنامه ما اين خواهد بود؛ «تاوان گذشته».
اينجا بودم تا با صالحي اميري درباره آن «گذشتهاي» حرف بزنم كه تاوانش چندان هم دشوار نيامد؛ به صندلي وزارت ورزش نرسيد اما بر صندلي كتابخانه ملي تكيه زد، جايي كه با پرسوناژ «فرهنگي» او جور درميآيد.
اين دومين بار بود كه قرار گفتوگويي داشتيم تا با هم بر سر پيشينهاش حرف بزنيم؛ بار نخست چندي پس از ماجراهاي مجلس و در ساختمان مشاوران رييسجمهور بود كه با يك تلفن ناكام ماند چه، در زمستان 92 اين نگراني وجود داشت كه گفتوگو درباره ماجراهاي مجلس، بهانهاي شود براي گرفتن يقه نخستين بودجه دولت، اينبار اما اميدوار بودم تا در آستانه سالگرد پيروزي روحاني، صالحياميري حاضر به گفتوگو در اينباره شود اما او كه بهشدت درگير برگزاري همايش «انتظار و اميد» وزارت كشور بود، دليل مهمي داشت تا گفتوگو بر سر آنچه بايد انجام نگيرد و به جايش به انتخابات بپردازيم و روزهايي كه صالحي اميري در ستاد روحاني نقش موثري ايفا كرد، اين گفتوگو را بهزودي در «اعتماد» خواهيد خواند اما آن گفتوگويي كه دو بار ناكام مانده و قرار است اينبار صالحي اميري روي يك صندلي بنشيند و پاسخ پرسشهاي سختي را بدهد كه يادآور گذشتهاي در ابهام است، هنوز در بند قولي مانده كه وفا نشده كه اگر وفا شود، آنوقت اسرار از پرده برون افتد.
* این یادداشت در صفحه آخر روزنامه اعتماد امروز منتشر شد.
** مازندنومه نیز دوبار؛ یک بار پس از پیروزی دکتر روحانی در انتخابات سال گذشته(با واسطه یکی از دوستان نزدیک به دکتر صالحی امیری)و یک بار در آستانه نخستین سالگشت پیروزی دولت تدیبر و امید، از این دولتمرد مازندرانی تقاضای مصاحبه کرد که هر بار بنا بر به دلیل هایی که در مطلب بالا آمد، این گفت و گو به زمانی دیگر موکول شد.