سه شنبه 24 تير 1393-4:44

توبه؛ اراده ای در امتداد آرمان آزادی

توبه و انجام فرایض روزه داری اراده ایست که در امتداد آرمان آزادی قرار می گیرد.


 




مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، سیدکاظم جمالیان: نگارش در باب مفهوم عمیق و لطیف دینی همچون توبه کاری بسیار تخصصی و دشوار است و اینجانب هیچگاه خود را اهلیت به این معنا وصاحب نظر این وادی نمی دانم، بلکه از سر علاقه و اهمیتی که به این مفاهیم دینی دارم درک ضرورت بسط آن را از فرهیختگان جامعه مسئلت می کنم.

 به گمان من،  توبه شروع و مبادی درک مفهوم آزادی و آزادگی است . اگر آزادی رهائی از اسارت و قید و بندهاست و اگر آزادی چشم انداز و لازمه پیشرفت و ترقی است و اگر پیشرفت یک اراده و خواست قلبی و درونی است، پس تا زمانی که این بندها و زنجیرهای درونی که مانع آزادی و پیشرفت است از هم نگسلد، رسیدن به آزادی توهمی بیش نخواهد بود!

  توبه تلاش و اراده ای پاک برای رسیدن به عیار مقدس  آزادی و قبول یک تعهد خالصانه و قلبی با خداوند است! ابتدا برای آدمی لازم می نماید تا بندهای درون خودش را بدرد و خود را آزاد و رها کند تا به اراده ای در امتداد آرمان آزادی دست بیابد.  
 
توبه مفهومی بستر ساز و تسهیل کننده برای وصال به آزادی و همچنین رفع غفلت از خود است، از این رو اخلاق و تربیت مدنی زنگار درون آدمی را می زداید و همچنانکه توبه در فرهنگ دینی به معنی بر گشتن، به راه درست آمدن، از بدیها پرهیز کردن و مطهر و پاک شدن از زنگارها ی نفسانی معنی شده است در نظام اجتمایی نیز آثار ماندگار و تاثیر گذار آن قابل درک و کشف است.  به این صورت است که به پا داشتن دعا و توفیق انجام فرایض روزه داری و درک توبه در این ایام که به پاکی ضمیر و باطن آدمی می انجامد پاسداشت و نگهداری و نگاهبانی این فضیلت،  همگی از فاکتورهای اصلی و موثر جامعه مدنی و جلوگیری از خود سری آدمی شمرده می شود.

 آدمی وقتی قصد روزه داری می کند در واقع پای تعهدی را امضا نموده است که در صورت انجام ندادن آن تعهد از طرف خداوند مواخذه خواهد شد.

 یکی از اصلی ترین فاکتورهای تعهد روزه داری، عدم خودسری و خود محوری است؛ چه بسا که دیگر آدمیانی که چنین تعهدی ندارند هرگز از این بابت مواخذه نگردند.

با این نگاه در خواهیم یافت که توبه وانجام فرایض روزه داری اراده ایست که در امتداد آرمان آزادی قرار می گیرد.

 تربیت یافته اخلاق مدنی باید در همه اوقات زندگی از این فرصت یکتا استفاده نماید و به پاکیزگی و مطهر کردن باطن خود بپردازد، لیکن از طرف خداوند عالم، همه این اوقات در شبهای بسیار شریف قدر در ماه مبارک رمضان به هم رسیده و همگرا  شده است و این فرصت، مهیا و مقرر شده است تا بندگان زکی و زیرک خداوند از این غنیمت  ذی قیمت بهره کافی و وافی ببرند و همچنین به تجربه آزادگی و رهائی و کسب تجلیات آن بپردازند.

همه جلوه های عالم پائین دست ما یعنی جهانی که در آن زندگی می کنیم  مادی و فانی وگذرا هستند اما اتفاقاتی که در عالم بالا رخ می دهد بی زمان است، بدین معنا با همه زمان ها جمع می شود، گذشته و حال وآینده ندارد؛ بنابر این می توان همیشه آن حوادث را حاضر واکنونی دانست و بشر امروز این فرصت را دارد تا خود را با آن  مقارن و هم زمان ببیند  و برای درک آن استعداد کسب کند.

 از این روست که نزول قرآن و شب قدر یکی از آن اتفاقات و اوقات کسب استعداد آدمی است. شهادت مولی متقیان حضرت امیر المومنین (ع) در شب قدر رخ داده است، به همین دلیل شب قدر شب پایداری و یگانگی وگذشت و عدالت است.

وقتی آدمی به درجه ای از استعداد فیض گیری برسد، وقتش قدر و بستر تعیین سرنوشت و دگرگونی است. به همین معنا وقتی در شبهائی که قرآن شریف نازل شد آن ایام به عنوان نقطه عطف سرنوشت بشر عالم شمرده شده وتقدیرآدمیان عالم رقم می خورد وبا این معرفت است که شب قدر بسیار حرمت دارد و مومنین قران بر سر و بر فراز خود می نهند و به احیای آن می پردازند.

اما با همه حوادثی که در شبهای قدر رخ داده است مانع این نیست که در اوقات دیگر قدر حاصل نشود ما آدمیان در زندگی زمینی شبها و روزهای قدر بسیار داریم و آن اتفاقاتی است که زندگی ما متاثر از آن اوقات است.

 همین که متولد می شویم و همین که اسمی و  نامی برای ما بر می گزینند، آنگاه که اوقات درس و تحصیل ما فرا می رسد، انتخاب رشته تحصیلی یا ازدواج می کنیم، همه اینها اوقاتی است که سرنوشت ما را تعین می کند.

پاره ای از مواقع است که در آنها آدمی می تواند بیشتر انتظار رحمت خداوند را ببرد، رحمت خداوند در جهره عامش بر همه مخلوقات جاری و شامل است، ولی در چهره خاصش از مجاری ویژه ای به دست می آید و تنها در اثر تعلیم و تجربه اخلاق دینی و مدنی است که آدمیان می توانند به آن مواقع برکت خیز راه یابند و بهره مند شوند و آن هنگامی است که ضمیر آدمی احساس تحولی کند و در یابد که دلش مشمول عنایت تازه ای شده است.

همه ی اینها برای رفع غفلت است و این مواقع را بهار توبه و برابر هزار ماه می نامند؛ اوقاتی که از هر وقت دیگری مطلوب تر است که آدمیان، به آمرزش خواستن و رها شدن از قید و بندهای درونی است تا به فهم آزادی روی بیاورند .

اگر آدمی در این اوقات موفق به توبه واقعی شود شب او شب قدر است؛ یعنی دلش و حالش و جانش عوض شده است. و همچنان که گفته شد تقدیر سال و بلکه همه عمر آینده اش را رقم زده است .

اصلی ترین بهره ای که می توان برد و بهترین میوه ای که از این شاخسار رحمت خداوندی  می توان چید توفیق در توبه است که عبارت است از به خود آمدن و در پیش خود و خداوند، شخصیت خود را عریان نهادن و دفتر گذشته خود را ورق زدن و طرحی نو در انداختن و انتخاب اصلح نمودن است.

تکیه کردن بر خداوند در مقام توبه از ویژگی های اندیشه دینی است و این فضیلت با این غلظت حقیقتاَ بیرون از معرفت دینی دست نا یافتنی ست.

 اگر آدمی نگاه پر هیبت خداوندی را بر خود احساس نماید و خویشتن را در محضر او ببیند و حقیقتا حضور خداوند را عمیقاَ باور داشته باشد، گناه کاری بس دشوار و خوف انگیز خواهد بود.

 تلاش روزانه ما آدمیان باید بر این مبنا استوار شود تا این حضور و این خوف در دل بنشیند که یکی از مقدمات و مبادی توبه همین خوف و حضور خداوند است. اگر این خوف و حضور در دل کسی نباشد باید بکوشد تا آن را تامین نماید.

توبه مخصوص کسانی است که کار زشت و غیر مدنی ای را از روی لجاجت و جهالت و خود خواهی و مطلق گرائی انجام می دهند  و سپس به این فهم از آزادگی می رسند که توبه نمایند تا به راه درست خدمت خلق درآیند.

برای آنکه به مفهوم آزادی حرمت نهاده شمرده شود آدمی همواره  نیازمند توبه است تا آن سد و دیواری که محصول خود خواهی و لجاجت است فرو ریزد و آدمی خود را آزاد و رها به خاطری بلند و پاک دست بیابد اما برداشت سیاسی و مدنی متن اینکه دقیقاَ پاشنه آشیل آن دسته از آزادی خواهانی که وقتی به تخت و جبروت قدرت می رسند و به یک دیکتاتور تمام عیار تبدیل می شوند، آن است که از توفیق درک مفهوم توبه بر خوردار نیستند و این درس عبرت آموز روزگار ماست .

درک و توفیق در توبه، وصال به آزادی است و آنگاه است که تباهی و تیرگی از بلندای خاطرمان سر افکنده و شرمگین خواهد گذشت و جوانی و جان و جهان مان متحول خواهد شد.