چهارشنبه 26 شهريور 1393-8:42
چَکِّه سِما
موسیقی در عروسی های سنتی مازندران
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، علی مراد خرمی (کارن تبری): سرزمین باستانی تبرستان که امروزه مازندرانش می خوانند، به اقتضای تاریخ دیرینه اش دارای فرهنگی کهن و ریشه دار است.
نمودهای گوناگون فرهنگی این خطه هنرپرور را در جلوه های مختلف زندگی مردم فرهیخته این سامان جست و جو می توان کرد. از هنرهای دستی و خانگی گرفته تا میدانهای ورزشی و گستره فرهنگ و ادبیات شفاهی و رسمی این مرز و بوم رنگارنگ قابلیت عجیبی برای توجه و پژوهش دارد. درخت سبز و شادابی که شاخ و برگ گسترده اش بر سرزمینهای همجوار نیز سایه افکنده و بر فرهنگ و هنر کشور پهناور ما تاثیری ژرف نهاده است که فرصتی فراتر از این نوشتار را برای گفت و گو پیرامون ابعاد گوناگون آن باید جست.
یکی از نمودهای هنری در فرهنگ تبریها، موسیقی بومی متنوع و فاخری است که با وجود تاخت و تاز گسترده شیوه زندگی مدرن در منطقه، هنوز هم زنده و پر هیجان، در ابعاد گوناگون زندگی مردم بومی، رخ می نماید و مانند چشمهای پاک و زلال جریان دارد. اهمیت موسیقی نزد مردم تبرستان تا اندازه ای است که توانایی نواختن لله وا (نی چوپانی مازندرانی) جزو یکی از ضروری ترین هنرها و مهارتهای چوپانان بوده است؛ چنانکه در ترانه زیر شرط دختر برای پذیرفتن پسر مهارت او در نی نوازی است:
مِه یار اَگِه چَپون نِیه، مِن وِ نِه خِنِه نَشومبِه (یارم اگر چوپان نباشد به خانهاش نمیروم)
وِنِه لَلِه چِل مِقوم نِیه، من ونِه خِنه نَشومبِه (اگر نتواند جهل مقام موسیقی را بنوازد، به خانهاش نمیروم)
تاریخچه موسیقی تبری
از نظر اسطوره ای، ردپای موسیقی مازندران را در شاهنامه می توان جست. آنجا که کیکاووس ، پادشاه کیانی، با شنیدن سرودی مازندرانی شیفته این کشور اسطوره ای بهشت آسا می شود و بی توجه به پند بزرگانی چون زال، برآن می شود که به پشتوانه سپاهی بزرگ، مازندران را فرا چنگ آورد.
به بربط چو بایست برساخت رود
برآورد مازندرانی سرود
که مازندران شهر ما یاد باد
همیشه بر و بومش آباد باد....
اما از زاویه دید تاریخ، استاد احمد محسن پور می گوید: «منوچهری دامغانی در سروده های خود به مقام های «لیلی» و «اغانی» اشاره می کند . یعنی در زمان این شاعر طراز اول دامغانی ، این دو لحن ( لیلی و حقانی ) وجود داشته است و شاید پیشتر از آن.... مورد دیگر که در سروده های منوچهری دامغانی دیده می شود، موسیقی «زار» است . این واژه در موسیقی به معنای آواز حزین می باشد . در موسیقی مازندارن نیز در رپرتوآر لَله وا قطعه ای داریم به نام «زاری حال» که بسیار حزن انگیز می باشد. در واقع نام این قطعه با واژه زار که در سروده های منوچهری آمده ، قرابت دارد.»(گفت و گوي اسدالله عمادي با استاد احمد محسن پور، 27 /12/87 سایت مازند نومه)
نگارنده در دیوان منوچهری دامغانی به جست و جو پرداخته و بیتهای زیر را مشاهده کرده است.
بزی با امانی و حور قبایی / به رود غوانی و لحن اغانی (دیوان، قصیده 71)
يكي ني بر سر كسري، دوم ني بر سر شيشم / سه ديگر پردۀ سركش، چهارم پردۀ ليلي(دیوان، قصیده 64)
برلحن چنگ و سازی کش زیرزار باشد / زیرش درست باشد، بم استوار باشد (دیوان، قصیده شماره 16)
به دریافت من، مقصود استاد محسن پور این است که با توجه به این که پرده های «لیلی»، اغانی» و «زار» در میان الحان موسیقی قدیم ایران نبوده است، ممکن است منوچهری این الحان را در تبرستان شنیده و با آنها آشنایی داشته است.
باید دانست که دو واژه « لیلی» و «اغانی1» تازی و بی گمان مربوط به دوران اسلامی است؛ چنانچه این دیدگاه درست باشد، دیرینگی این دو لحن به سده نخستین هجری بازگشته، به پیش از اسلام نخواهد رسید. درباره لحن «زار» هم روشن است که واژه «زیرزار» در سروده های دیگر شاعران، از جمله نظامی و مولوی نیز به کار رفته و به معنی آواز آهسته حزین است. دور می نماید که نام یکی از الحان موسیقی باشد2.
به هر حال حتا اگر سند نوشتاری استواری که روند گذار این موسیقی را از گذرگاههای پرنشیب و فراز تاریخ تمدن این مرز و بوم نشان دهد نداشته باشیم، پختگی موسیقی تبری بهترین گواه بر دیرینگی و روزگار بسیار درازی است که بر آن گذشته و به دست ما رسیده است.
انکار نمی توان کرد که بالاخره دگرگونی چشمگیر روش زندگی مردم، حضور پر رنگ مظاهر تمدن امروزی چون رادیو تلویزیون، همچنین سبکها و ابزار مدرن موسیقی خواه ناخواه نقش نواها و نغمه های بومی را کمرنگ کرده، از حضورپر رنگ این هنر شورانگیز و انگیزهبخش در شب نشینی ها و سفرها، به ویژه عروسیها کاسته است اما باز هم جای بسی خوشبختی و خوشوقتی است که همین ابزار مدرن نیز در جاهایی به کمک زنده نگه داشتن فرهنگ اصیل و موسیقی بومی آمده اند.
بازسازی و بازخوانی آهنگهای اصیل محلی و انتشار گسترده نوار و سی دی و آثار پژوهشی که فرهنگسراها و فرهنگخانه های مردم نهاد بار آن را بیشتر از اداره ها و سازمانهای دولتی بر دوش کشیده اند، پخش همیشگی آهنگهای بومی اصیل از صدا و سیما، همچنین دنیای فراگیر مجازی در شناساندن و گسترش این هنر را از این دست فرصتها می توان شمرد.
علاوه بر این ابزار مدرن موسیقایی نیز در عروسیها و جشنهای مدرن کاربرد خود را در ارائه موسیقی محلی آزموده و کمابیش موثر بوده اند. آهنگ های مازندرانی مناسب عروسی مانند «ته مَلِه سنگ تِراشون» و «سپیده جان» حتا در عروسیهای استانهای دیگر نواخته می شوند و لحظه های شادی را برای مهمانان می آفرینند.
موسیقی بومی مازندران که از علی آباد کتول استان گلستان فعلی تا رامسر گسترش یافته و بر استانهای همسایه نیز تاثیر انکارناپذیر نهاده است، بیشتر در مایه های شور و دشتی و در برخی موارد، که قدمت کمتری دارد، در دستگاههای سه گاه، چهارگاه و همایون خوانده و نواخته شده، به دو دسته کلی سازی و آوازی بخش می شود.
موسیقی آوازی:
شامل آوازهای بدون ریتم مانند: امیری، کتولی(لیلی جان)، نجما، فاطمه غریب(عباس مسکین)، حقانی، صنم، هِرایی،استرآبادی و ...است.
رِزمِقوم3: (ترانه های ریتمیک یا کیجا جان) مانند: طالبا، آق ننه، بانوجان، لیلاخانم، آمی دترجان و سوت خوانی4...
موسیقی آئینی:
نوروزخوانی، موری یا نِواجِش5(مویه)، چاووشی خوانی و نوحه های مذهبی
ب)موسیقی سازی
موسیقی سازی شامل دو بخش می شود:
بخش اول: موسیقی سازی چوپانی که با لَلِه وا اجرا می گردد. مانند: کتولی، غریبی، میشی حال، دنباله میشی حال،کیجا کرچال، زاری،کمرسری، جلوداری، عباس خوانی، سما حال یا رقص مقوم.
بحش دوم: موسیقی مراسمی و میدانی و رقص است که با سُرنا و نقاره قابل اجرا است. آهنگهای مخصوص سرنا که معمولا با نقاره نواخته می شود،شامل: پیشنوازی که معمولا قبل از مراسم عروسی نواخته می شود، یک چوبه، سه چوبه، ترکمنی، روونی، لیلا، ورساقی، کتولی.
سازها
لَلِـه وا
سرشناس ترین و در دسترس ترین ساز مازندرانی، «لَلـِه وا» (نوعی نی چوپانی) است که نوع نواختن و صدادهی این ساز تفاوتهایی اساسی با نی سنتی دارد. این ساز دارای هفت بند و چهار سوراخ در رو و یک سوراخ در زیر با فاصله هایی معین است، دامنه صدادهی آن از نت «دو» تا نت «لا» در گردش است. یک سر «لَلـِه وا» روی دولب قرار گرفته، به نحو ویژهای با فشار باد و بازی هنرمندانه انگشتان روی پرده ها (سوراخها) نواخته می شود.
ویژگی شگفت انگیز دیگر للِه وا نوازی این است که این ساز از آغاز تا پایان نواخته شدن یک آهنگ از لب جدا نشده صدایش قطع نمی شود. نفس کشیدن نوازنده به شیوه استادانه ای همزمان با نواختن است که در اصطلاح للِه زن ها، به نفس خوردن شهرت دارد. این ساز را معمولا در شونیشت های زمستانی گله داری و شب نشینی های پیش از عروسی به تنهایی یا در جواب آواز و تَوری (تبری- ترانه مازندرانی) می نوازند.
به گفته احمد محسن پور:«تکوین رپرتوآر لَلِه وا، بیشتر در ارتباط با کار دامی و رپرتور آر سرنا، نقاره، کمانچه و تنبک در ارتباط با آیینها وجشنها بود.» (اسدالله عمادی: مازند نومه:1388)
به عقیده رضا دیوسالار، از کارشناسان موسیقی بومی مازندران، در حال حاضر، مهمترین نغماتی که توسط این ساز اجرا میشوند شامل کشتی مقوم، بورسری، کمرسری، کل حال، نقره سری، سلک حال، چراغ حال، مش حال، تریکهسری، جلویی(جلودری)، سما حال(رقص مقوم)، ولگه سری، غریبی، همه ره ردن، یاغی بورده، کرده حال(چپون حال)، امیری، کتولی و بخشی از ترانهها است.(خبرگزاری فارس 15/1/89)
«دِتار» (دوتار تبری)
این ساز تشکیل شده از کاسه ای بزرگتر از کاسه سه تار، از جنس چوب درخت توت است، دسته خرک و دو تار سیم. از نظر پرده بندی و اندازه خرک با دوتار خراسانی و ترکمنی متفاوت بوده، دارای هفت تا هشت پرده است.
زِرنا(سرنا)
نوعی ساز بادی بلند صدای مناسب سِما و پایکوبی است که به همراه سازهای کوبه ای در عروسیها و نوروزخوانی ها نواخته می شود. سرنای مازندرانی دارای شش سوراخ در قسمت بالا و یک سوراخ در قسمت پائین است. طول زِرنا از30تا45سانتیمتر و در بعضی از نقاط کشور تا 60 سانتیمتر نیز هست.
غَرنِه
نامش به ساز «قره نی» شباهت دارد اما «غَرنِه» نوعی ساز بادی متفاوت از قره نی است. این ساز مازندرانی از جنس نی، باریکتر و کوتاه تر از للِه وا ، شامل: سری(قمیش)، بدنه، شاخ گاو، در جشنهای میدانی و محافل عروسی نواخته می شود.(قلینژاد:84:1379)
کمانچه
این ساز از سازهای معمول در میان مردم مازندران است. کمانچه رایج در مازندران مانند کمانچه لری سه سیم دارد.
دِسَرکوتِن یا نقاره (ناقاره)
عبارت است از طبل های کوچک با بدنهای سفالی که پوستی روی دهانه کوزه سفالی کشیده شده و با طناب هایی در اطراف محکم می شود. نقاره را معمولا با 2قطعه چوب به صدا درمی آورند. نقاره در اجرای حرکات و رقص های جمعی و به عنوان ساز خبرده ، در همراهی سرنا استفاده می شود.
دست دایره:
همان دایره است. ساز کوبه ای چوبی پوستی، کوچکتر از دف، به قطر حدود 25تا40سانتیمتر، درای حلقه های زیاد فلزی در بخش داخلی چوب که به همراه سازهای دیگر در جشنها، به ویژه عروسیها نواخته می شود. قابلیت قابل توجه دیگر این ساز این است که لوطیها (مطربان) هنگام جمع اوری پول هدیه به طرز خاصی آن را روی انگشت می چرخانند و به جای سینی و مجمع از ان استفاده می کنند.
تنبک:
این ساز کوبه ای بومی مازندران نیست اما با طرز خاص نواختنی که گودارها ابداع کرده اند ویژگی مازندرانی یافت و ویژه جشنهای عروسی است. کودارها این ساز را با چهار انگشت جفت همزمان بدون ریزنوازی و با ضربه هایی محکم می نوازند.
لَگِن یا لاک (تشت رویین یا مسسین)
ساده ترین و در دسترسترین ساز است که زنان آن را در مجالس عروسی برای نوعی سماع مازندرانی به نام «لاک سری سما» یا «چَکّه سِما» می نوازند. هنگام نواختن، برای صدادهی بهتر، دو تکه زیر(پیش دستی فلزی) رویین یا تعدادی سکه روی لاک یا لَگِن قرار می دهند.
استکان:
زنان مازندرانی هنگام چَکِّه سِما چند استکان را لای انگشتان خود گرفته آنها را با ریتم ساز و رقص به هم زده و صدای ویژهای تولید می کنند.
موسیقی های سازی ویژه عروسی
جشن، طبیعی ترین و بایسته ترین همراه مراسم ازدواج است و موسیقی شایسته ترین و ضروری ترین ملازم جشن؛ تردیدی نیست که از روزگاران کهن جشن عروسی همواره با موسیقی و رقص همراه بوده است. در مازندران نیز عروسی، بهترین فرصت برای شادمانی و نواختن و شنیدن موسیقی بوده است.نوازندگان و خوانندگان محلی، لوطیها و گودارها6 تقریبا پای ثابت دعوت شوندگان، شاید بتوان گفت رکن برنامه های این مراسم بوده اند. در عروسیهای سنتی مازندران، کشتی و نوازندگی و پذیرایی از معیارهای مهم ارزیابی کیفیت جشن بوده و فضای مناسبی را برای تداوم سنتها آماده می کرده است.
پیشنمازی یا پیشنوازی
این ملودی، سازی است؛ یعنی بدون کلام است. چنان که از نام ملودی پیداست آن را پیش از شروع عروسی می نوازند تا اهالی از مکان عروسی با خبر شوند.
به عبارت یا روایت دیگر، چون یک روز قبل از شروع عروسی قبل از نماز مغرب در خانه عروس یا داماد این ملودی نواخته می شود آن را «پیش نمازی» هم می گویند، نواختن این ملودی با ساز سرنا و یک یا دو نقاره است. (قلی نژاد: 27:1379)
سِما حال(رقص مقوم):
«همچنان که از نام قطعه بر می آید «سِماحال»(سماع حال) یعنی ملودی مخصوص به رقص که در دستگاه سه گاه با لَلِه وا نواخته می شود. البته این ملودی با سرنا و نقاره هم اجرا می شود که اجرا با سرنا و نقاره آن بیشتر در عروسی ها معمول است. امکان دارد از طریق شنیدن آن به موسیقی چوپانی راه یافته باشد ملودی سماع حال در دستگاه سه گاه و از ریتم 6/8 برخوردار است و تا آخر ملودی ریتم تغییر نمی کند...» (قلی نژاد:1379: 67)
مَجمِه سری:
این آهنگ نیز از سری آهنگهای ضربی است که معمولا هنگام حمل جهیزیه و هدایای عروس به خانه داماد پیشاپیش قطار جوانان مجمع به سر، با سرنا نواخته می شده است.
حموم سری یا جلوداری، آروس یار(عاروس یار)
این ملودی را لوطیها یعنی افرادی که در عروسیها نوازندگی می کنند هنگام حمام بردن عروس و برگرداندنش و همچنین موقع انتقال عروس به خانه داماد با سرنا و نقاره می نوازند که هر کدام از این بخشها دارای مراسم خاصی است.(قلی نژاد:1379: 65): این مراسم با رقص و پایکوبی نیز همراه بوده است. آهنگ آروس یار در مناطق غرب مازندران «آروس دمّال» نام دارد. (نک:نصری اشرفی:31:1374)
شیوه های خوانندگی در عروسی
منظومه خوانی و سوت خوانی:
عروسیهای سنتی مازندران معمولا بین سه تا هفت شبانه روز طول می کشیده است؛ مرسوم بود که چندین شب، پیش از شب حنابندان، جوانان هرشب در خانه عروس یا داماد گرد آمده و شونیشت (شب نشینی) می کردند و تا پاسی از شب را به بازی و شنیدن و اجرای موسیقی محلی و رقص می گذراندند. در این شبها، خواننده یا خوانندگان، یک دست را بر بناگوش نهاده، منظومه های عاشقانه ای چون طالبا، امیر و گوهر، نجما، عباس مسکین و ... را همراه ساز (معمولا للِه وا، دوتار یا کمانچه) به شیوه های فردی، رج توری و گلی به گلی، برای حاضران سرا پا گوش می خوانند.
تَوری(تَبَری):
در مازندران به امیری خوانی (منظومه عاشقانه و حکمتآمیز امیر و گوهر) که در مقام «امیری» خوانده می شود، «تَوری» می گویند. امیری آوازی است که از عشاق دشتی شروع شده و در دستگاه شور فرود می آید و معمولا وسعت صوتی آن از یک اکتاو تجاوز نمی کند. این آواز در نقاط مختلف مازندران با واریاسیون های مختلف خوانده می شود. در شرق مازندران نیز به هر گونه ترانه مازندرانی «تَوری» گفته می شود.
رَج تَوری
«رَج» در زبان تبری به معنی ردیف و نوبت است و تَوری به معنای ترانه.«رج توری» نوعی ترانه خوانی ویژه شب نشینیهای پیش از عروسی است که حاضران در مجلس عروسی، هرکدام به نوبت یک بند از یک ترانه را به نوبت میخوانند.
گَلی به گلی
نوعی ترانه خوانی است که دو نفر خواننده، (در برخی موارد که نگارنده درکودکی مشاهده کرده است، یک زن و یک مرد) به نوبت بندهایی از یک ترانه را برای حاضران می خوانند. این مراسم نیز مربوط به دور هم نشینی های پیش و روز و شب عروسی است.
مدح خوانی7
ممکن است به هر دلیلی در یک عروسی، نوازندگان حضور نداشته باشند یا این که صاحب مجلس مهمانانی داشته باشد که از حضور در محافل بسیار شاد پرهیز داشته و در مکان دیگری جای داده شوند؛ در این گونه موارد، «مدح خوان» دعوت می شود.
مدح خوانها، اشعار تغزلی یا شعرهایی را که در مدح پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س)، حضرت علی(ع) و امام زمان(عج) به زبان فارسی سروده شده است، در گوشه هایی ویژه از مایه های شور و افشاری که با تکیه کلام «ای مولا» و «مولاجان» آغاز می شود، تک نفره یا دو نفره هم صدا و دو نفره گلی به گلی ( به نوبت)، برای حاضران می خوانند.
مانند:
ای مولا
چه شود به جهره زرد من نظری برای خدا کنی ...........
مولا جان
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه...........
معروف ترین مدحی که معمولا در عروسیها خوانده می شود، منظومه عروسی حضرت زهرا(س) است.
رقصهای عروسی
چَکّه سِما(سماع)
«چَكّه» به معني كف زدن و يا صداي حاصل از كف زدن و «سِما»(سماع)در اينجا به معناي رقص و پايكوبي است. اين مراسم در جشنهاي شاد، به ويژه عروسيها (حموم سری، آروس یار، و مجالس شادمانی زنانه) به همراه نوازندگی با تشت (لاک) اجرا می شود. در شرق استان به این نوع رقص، «لاک سری سِما» می گویند؛ زنان (گاهی هم مردان) غالبا با پوشیدن نوعی شلیته محلی به نام »چرخی شلوار8» با گرفتن فیگوری ویژه و لرزاندن شلیته پرچین محلی، که بلندای آن تا بالای زانوست، همچنین دست زدن و حرکات موزون و ظریف دست و پا، هماهنگ با سر ضربه ای لَگِن(تشت) یا لاک مسی یا رویی، می رقصند. این رقص به صورت تک نفره، دونفره یا چند نفره اجرا می شود.
دُرُوم(دُورون)
دورون به معنی دور گرفتن و چرخیدن است. این نوع رقص، ویژه غرب استان ( نور و کجور و نوشهر و چالوس.... است که به نحو شورانگیز و پرهیجان و پرتحرک، با حرکات موزون حماسی گونه ی دست جمعی جوانان در مراسم عروسی همراه با سازهای سرنا و دسرکوتن و غَرنِه (امروزه بیشتر به همراه اُرگ) اجرا می شود. گمان می رود که این رقص، ريشه در آيين هاي باستاني ايرانيها داشته باشد .
پانوشتها
1-اغانی: ( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ اُغنیُِه . 1 - سرودها، آوازها. 2 - سازهای غیربادی .( فرهنگ فارسی معین)
2-زیرزار. (اِ مرکب ) آواز حزین و آهسته . (از ناظم الاطباء). آوازه ٔ ضعیف ، مانند صدایی که از کباب شدن گوشت بر سر آتش برخیزد. (گنجینه ٔ گنجوی چ وحید) : (لغت نامه دهخدا)
بر لحن چنگ و سازی کش زیرزار باشد
زیرش درشت باشد بم استوار باشد.
منوچهری .
اگر پای بط بر سر آرد چنار
بر او سینه بط زند زیرزار. نظامی
3-رز مقوم: (ریزمقام / تصنیف). بسیاری از كیجاجان های مازندرانی به امتداد ملودیكی مزین اند كه اغلب نام دختر جوانی بر روی آنها خوانده میشود و آن را گوشواره مینامند . در اینجا ، گوشواره موتیف پایانی جملات موسقیایی است كه بر روی دو واژهی لیلا خانم اجرا می شود.(فاطمی:7)
4-نواجش : موری یکی دیگر از آوازهای آیینی است که پس از مرگ عزیزان توسط بستگان معمولا زنان خوانده می شود. موری از نظر محتوا بسیارحزن انگیز است و تقریبا می شود گفت نوعی مرثیه مازندرانی است که اغلب دو یا سه نفر از بستگان درجه یک یاغیره یکی بعد از دیگری جهت از دست دادن عزیزی آن را می خوانند .(قلی نژاد:62:1379)
5-سوت یا سورت خوانی بیشتر شامل:ترانه های حماسی مازندران می شود،عامه مردم با این ملودی اشعار قهرمانان و پهلوانان و حماسه های ملی ومیهنی خود را بیان می کنند.(قلی نژاد:39:1379)
6-گودار: نام گروهی از خنیاگران هندی الاصل می باشد که در سراسر مازندران خصوصاً مناطق شرقی این استان پراکنده اند. از مجموعه متون و منابع تاریخی می توان استنباط نمود که مهاجرت و استقرار قوم گودار در مقاطع مختلفی از تاریخ صورت پذیرفته باشد.... قوم گدار اساسا قومي خنياگر بوده و بنابر شواهد تاريخي علل حضور آنان در ايران نيز از همين مساله ناشي شده است. آنان توانستهاند به تدريج و با گذشت زمان بخشي از نغمات، الحان و دانستههاي موسيقي قوم خود را به استادي با موسيقي مازندران تلفيق نمايند، از همين رو امروزه بسياري از مقامات و ريزمقامات مازندراني در بخش سازي و هم در قسمت آوازي، در مناطق شرقي استان، داراي نوعي حالات و لهجه انحصاري است كه ما ميتوانيم از آنها به عنوان موسيقي گداري ياد كنيم.(نصری اشرفی: 24:1374)
7-نگارنده، این رسم و شیوه اجرای موسیقی را تنها در شرق استان مازندران و تبری زبانان غرب استان گلستان مشاهده کرده، در بخشهای دیگر استان ندیده است.
8- شليته يا چرخي شلوار، تمبون قمبلي : دامن پرچين و كوتاهي است از جنس پارچه ابريشمي و كتان هاي ظريف يك رنگ كه معولا" دورادور لبه پايين آن را با نوار سياه رنگي تزيين مي كردند و به آن سياهيك مي گويند.در تنديس هاي به دست آمده از دور اشكانيان مجسمه زني با شليته اي بلند و پيراهني نيمه كوتاه وجود دارد. در حال حاضر از شليته اي هنگام جشن ها و براي رقص ها ي محلي استفاده مي شود.
منابع:
نگارنده علاوه بر اطلاعات و مشاهدات شخصی به منابع زیر نیز نظرداشته و از آنها بهره گرفته است.
پهلوان کیوان، موسیقی مازندران، تهران، نشر آروند،1388
دیوسالار رضا: مصاحبه با خبرگزاری فارس، 15/1/89
عمادی، اسدالله، مصاحبه با احمد محسن پور ، سایت مازند نومه،27 /12/87
فاطمی،ساسان کتابچه و سی دی موسیقی مازندران، موسسه فرهنگی ماهور، بدون تاریخ
قلی نژاد، جمشید، موسیقی بومی مازندران، تهران، انجمن موسیقی اداره ارشاد،1379
منوچهری دامغانی: دیوان اشعار، به کشش محمد دبیرسیاقی،تهران، انتشارات زوار،1390
نصری اشرفی، جهانگیر، موسیقی مازندران، تهران، انجمن موسیقی ایران، 1374
نصری اشرفی، جهانگیر،کوچ،تهران، انتشارات سوره مهر، 1386
* این نوشتار در شماره 49 و 50 (بهار و تابستان93) فصلنامه فرهنگ مردم چاپ و منتشر شد که برای بازنشر از سوی نویسنده در اختیار ما قرار گرفت.