جمعه 2 آبان 1393-22:27

در استقبال از تاسیس خانه مربیان مازندران

این خانه سپید است

قدرت ها و دولت ها نمی توانند با کنترل و ایجاد محدودیت، اهداف تربیتی خود را در اذهان و افکار جوانانی که با امواج خروشانی از خواسته ها و نیازها و تمایلات طبیعی و فطری مواجه بوده و دارای علایق و سلایق متعددی هستند اجرایی کند.


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، صمد علیپور: اقدام بدیع دوستانی که بانی تاسیس خانه مربیان برای اولین بار در کشور هستنند، زمینه ای فراهم کرد تا دغدغه خود را در خصوص یکی از مهمترین اهداف و رسالت آموزش و پرورش که توجه به استعداد های غیرعلمی و آموزشی است، بیان کنم.

دکتر مقصود فراستخواه در سایت خود در اهمیت نهاد مدرسه این چنین می نویسد: «مدرسه، مهم ترین نهاد اجتماعی شدن فرزندان یک سرزمین است. مدرسه، مسؤولیت انتقال میراث فرهنگی را با همۀ تنوعات آن برعهده می گیرد نه اینکه روایتی خاص و دولتی از فرهنگ را تحمیل کند. مهمتر از این، مدرسه مسؤول آماده ساختن فرزندان برای فهم تغییرات، آمادگی برای دگرگونی ها، سازگاری فعال با تحولات و همراهی آگاهانه و خلاق با آنهاست.

از مدرسه انتظار می رود که به فرزندان کمک کند تا لذت پرسیدن و تحلیل و اکتشاف و زیباشناسی را تجربه کنند، یاد بگیرند که چگونه بیاموزند، توانایی طرح مسأله و حل مسأله را به دست بیاورند، قدرت تخیل و طراحی و ساخت و به کار گیری پیدا کنند، تفکر انتقادی و خود- تأملّی در آنها شکوفا شود، با مهارت های زندگی و با کیفیت زندگی آشنا شوند و برقراری ارتباط با دیگران و کارکردن با آنها را بیاموزند.

مدرسه باید حس بشردوستی، صلح، برابری، عدالت خواهی، احترام به دیگری، رعایت حقوق و آزادی های دیگران، عدم خشونت و دلبستگی به محیط زیست را در دانش آموزها شعله ور کند.

آن ها باید یادبگیرند که به رغم بسیاری از تفاوت ها، با هم زندگی و گفت وگو و توافق وهمزیستی کنند.»

با اندکی دقت در می یابیم که این جامعه شناس منتقد و مستقل در حقیقت با دغدغه های موسسان خانه مربیان به خوبی همراه بوده و به مهمترین رسالت نهاد تاثیر گذارآموزش و پرورش اشاره کرده است.

مهمترین مطلب که بدیهی و روشن نیز می نماید این است که با ارائه قرائت محدود و تعصب آمیز از مذهب و فرهنگ و تحمیل آن بر نوجوانان و جوانان و دانش آموزان، و باور نداشتن به حق اظهار نظر و بیان، چگونه می توان امید داشت که خلاقیت ها و توانایی های دینی، هنری، ادبی ، اجتماعی، فرهنگی و فلسفی آنان بروز و ظهور کند؟

 قدرت ها و دولت ها نمی توانند با کنترل و ایجاد محدودیت، اهداف تربیتی خود را در اذهان و افکار جوانانی که با امواج خروشانی از خواسته ها و نیازها و تمایلات طبیعی و فطری مواجه بوده و دارای علایق و سلایق متعددی هستند اجرایی کند.

برای توفیق در این مسیر، باید پنجره و دریچه جدید و تازه ای برای همه مربیان دردمند و دلسوز و نیز متولیان امور تربیتی و پرورشی گشوده شود که بدون آگاهی ژرف اندیشانه از آسیب شناسی تربیت دینی و ظرایف و لطایفی که در این امر خطیر وجود دارد، به جای رفتن به راه درست و هموار، به بیراه که پر از صخره و سنگلاخ است خواهیم افتاد.

سید محمد خاتمی -رئیس جمهوراندیشمند اسبق- دراولین اظهار نظر رسمی خود در خصوص رسالت تربیتی آموزش و پرورش در آغاز سال تحصیلی 77-76 چنین گفت: «آموزش و پرورش ما باید کانون و عرصه نقد، انتقاد، تحلیل، استدلال، دستیابی منطقی به معیارهای ارزشی دینی، معنوی و اخلاقی باشد. ما باید با حضور جوانان کاری بکنیم که جوانان ما از صمیم قلب به این ارزش ها ایمان بیاورند و بدان پایبند باشند، نه اینکه عرصه آموزش و پرورش، عرصه القای یک جانبه مقداری محفوظات به دانش آموزان عزیز ما باشد. ما نیازمند انسان های برجسته، انسان های نقاد، انسان متفکر با معنویت و با اخلاق و انتخابگریم.»

شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت ضمن اینکه تربیت را تابع و پیرو فطرت، طبیعت و سرشت انسان می داند در ادامه می نویسد: «ترس و ارعاب و تهديد، در انسانها عامل تربيت نيست؛ يعني استعدادهاي هيچ انساني را از راه ترساندن، زدن، ارعاب و تهديد نمي شود پرورش داد، همان طور كه يك غنچه گل را نمي شود به زور به صورت گل درآورد.».»

نکته مهم دیگر که نباید از آن در امر تربیت غفلت کردد پذیرش اصل بنیادین مشارکت است. دکتر طوسی در کتاب "مشارکت در مدیریت" می نویسد: «مشارکت در امر تربیت انسان، فرهنگ سکوت را می شکند و انسان خاموش و نظاره گر را به انسان گویا و بازیگر و مشارکت جو مبدل می کند. سخن گفتن منطقی، از امتیاز های انسان است و حتی می توان گفت که این سخن گفتن است که انسان را انسان می سازد. اندیشه ، گران بهاترین سرمایه انسان است. مشارکت وسیله نیرومندی است که انسان را به سخن گفتن و سخن شنیدن وا می دارد و دل و ذهن او را به زبانش پیوند می زند. مشارکت ، عادت سکوت و زبان در کام کشیدن را از میان بر می دارد و راه را برای بهره گیری از سرمایه های فکری هموار می گرداند.»

با کمی دقت در می یابیم که امر تربیت امر غامض و پیچیده ای است. به دوستانم در خانه مربیان مازندران پیشنهاد می کنم که با دعوت از صاحب نظران و محققان علوم اجتماعی و روان شناسی و عالمان دینی روشنفکر، این مسیر خطیر را آگاهانه تر و عالمانه تر طی کنند.

و رمز موفقیت این خانه نوظهور و نو بنیاد را که برای اولین بار در کشور( ناحیه یک آموزش و پرورش ساری ) اتفاق افتاد و بدون تردید ، خانه و مامن امن و پر طمانینه ای برای نوجوانان و جوانان مظلوم این دیار خواهد بود در غیر دولتی بودن وماندن آن می دانم و گام نخست جاودانگی و ماندگاری آن خارج شدن از سلطه و سیطره نهاد های غیر از خودش می باشد و اگر تصمیم بر برخوداری از حمایت نهاد های دولتی دارد باید به استقلال این خانه صدمه ای نرساند . بار دیگر از درگاه خداوند تبارک و تعالی برای برادران وخواهران و نیز دوستان خود در این مسیر آرزوی توفیق ، بهروزی و کامیابی مسئلت می نمایم .