چهارشنبه 22 تير 1384-0:0
تا مرز اينچه برون
حميدرضا توسلي
كمي كه از شهر فاصله مي گيري، جلو چشمانت صحرا هست و آسمان. اين ويژگي مناطق تركمن نشين استان گلستان است و از گرگان هم كه راهي آق قلا شوي، صحرا و آسمان در يك نقطه به هم مي رسند.
فرودگاه گرگان در سمت چپ جاده آق قلا قرار دارد. آقاي وزيري در كنارم نشسته، او در يكي از مدارس اين منطقه معلم است و مي گويد: «حالا آق قلا براي خودش شهرستان شده...»
به آق قلا مي رسيم، پل آجري باقي مانده از عصر صفوي نمايان مي شود. پلي كه با چهار طاق بر رود ساخته شده است. باراني كه ديروز باريده، حسابي زمين را سيراب كرده است. تا چشم كار مي كند، بوته هاي گز سراسر صحرا را پوشانده.
محمدآقا همسفر من است و مهندس مرتع و آبخيزداري. گياهان و درختان و رويش هاي منطقه را مثل بچه اش مي شناسد. مي گويد: «گياهان گز خودروست و كسي آنها را نكاشته.» يك جمع چند نفره ـ يعني حسين، محمد، فهيم و اصغرـ همه حضور دارند و با من همسفرند.
به بيست كيلومتري مرز مي رسيم. فقط آسمان نمايان است و در زمين هم علف شاخه شور. ظاهر علف مثل شاخ است. در اين بيابان خدا، اسفناج وحشي هم مي رويد. جلوتر كه مي رويم، رد پاي شتران در بين گل و لاي كنار جاده به چشم مي آيد. نگاهم به دشت است و رد پاي شتران را تعقيب مي كنم، محمد به حرف مي آيد و مي گويد: «اين درختچه گز را مي بيني، چيز كم اهميتي نيست. براي اين زمين ها ارزش دارد. كشور تركمنستان در برنامه پانزده ساله اش جنگل گز را آباد كرد تا آهو پرورش بدهد. آهواني كه مخصوص اين مناطق است.»
كمي مكث مي كند و مي گويد: «جالب است بدانيد كه پرورش ماهي كپور و فيتوفات هم در اين مناطق شور و كم آب ثمر داده است.»
آهواستيشن خيلي نرم و روان در صحرا مي تازد. به اينچه برون مي رسيم. تمام مناطق روستايي و بخش هاي مسير آق قلا تا لب مرز و پشت مرز همه تركمن نشين است. اين نوع بافت روستايي، در مناطق جلگه اي يا حاشيه كوهستاني هم به چشم مي خورد.
بازار مرزي
در ادامه سفر به بازار مرزي مي رسيم. فضايي كه حدود چهل اتاقك ۲*۲ دارد و به عنوان بازار مركزي آماده شده است. غرفه ها و فروشگاه هاي كوچك در دو سو، مقابل هم قرار دارند و رو به گسترشند.ابزار و وسايل و كالاهايي كه عرضه مي شود، تركي و روسي و احياناً بازار مشترك است. پس آنچه كه آن جوان تركمن مي گفت درست است. يعني كالاهاي ژاپني ترجيحاً غيرمستقيم وارد مي شود. راستش لب مرز قواعد و قوانين آشكار و پنهان خودش را دارد و فراموش نكنيم كه بخش قابل توجه امور اقتصادي مرزنشينان از راه همين بده و بستان كالاهاي داخلي و خارجي است. ظهر آمد و آفتاب صحرا، پوست صورت را مي سوزاند. از بازار فاصله مي گيريم. كمي بالاتر، بركه اي آب شيرين قرار دارد و تعدادي درختان گز هم دورش. نهال هاي اوكاليپتوس در اطراف بركه كاشته شده است. براستي كه وجود آب شيرين در اين شوره زار بركت بزرگي است.
براي رساندن آب بركه به پاي بوته ها، از تراكتور و تانكر آب استفاده مي كنند. محمدآقا مي گويد: اين بركه همان تالاب بين المللي آلاگل است. در نزديكي سه راه اينچه برون هم تالابي به نام حاجي گل وجود دارد. اين دو تالاب، به فاصله سه كيلومتر از هم قرار دارند. ويژگي اين تالاب ها علاوه بر تأثيرات اكولوژيكي و زيست محيطي منطقه، محل استقراري براي پرندگان مهاجر است. پرندگاني كه زمستان سرد و يخبندان سيبري را (از آذر تا بهمن ماه) رها مي كنند و به اينجا مي آيند...
زمستان اين منطقه، هم براي پرندگان مهاجر مناسب است و هم براي مسافران مهاجر! تالاب ها هرجا كه باشند، زيبايي خاصي دارند و اگر كمي همت شود، جاذبه هاي محيطي و طبيعي و بويژه در منطقه تركمن صحرا كه هم فال است و هم تماشا و مسافر رهگذر مي تواند از بازارچه هم استفاده كند.
گرمي هوا و عدم امكانات استقرار موقت و سايه اي كه بتوان در زير آن ساعتي درنگ كرد، ما را وادار مي كند تا زودتر از اينچه برون بيرون آييم. از مرز تا آق قلا ۵۵ كيلومتر فاصله دارد. دو سوي جاده اينچه برون به آق قلا، دو مسير سبز در امتداد جاده كشيده شده است . مهندس كاظمي مي گويد: «سطح عايق جاده، آب را به دو طرف كشانده و در نتيجه به پهناي يك متر، زمين هاي اطراف رطوبت بيشتري دارد و گاهي وسعت سبزه ها در اين مكان به دو متر هم مي رسد. سبزه هاي كنار جاده، كنگر وحشي، گراس ها يا تيره گندميان(نام علمي : گرامينه) است.»
هرچه از صحرا به سوي گرگان پيش مي رويم، خاك غني تر و در نتيجه آب و سبزه هم بيشتر نمايان مي شود. در بين گياهان منطقه، كاشت نهال زيتون به چشم مي آيد. زيتون كاري در مناطق شرقي شمال به تازگي رواج يافته است.
به ده كيلومتري آق قلا مي رسيم. اينجا كاملاً زمين سبز است و در زمين اطراف جو كاشته شده است.
غروب خورشيد مي رسد. به كمربندي گرگان مي رسيم. اصغرآقا براي خريد گوسفند از ماشين پياده مي شود. محمدآقا مي گويد: «شكم گوسفندان پر از جو و آب شور است.» هر گوسفندي ده كيلو جو و آب در شكم دارد! بنابراين هر گوسفندي بخواهي بخري بايد بداني كه حتماً ده كيلو يش دور ريختني است.» مي پرسم گوسفندان را از كجا مي آورند؟ مي گويد: «اغلب از روستاي پابند، از منطقه هزار جريب.»(hamshahri)
فرودگاه گرگان در سمت چپ جاده آق قلا قرار دارد. آقاي وزيري در كنارم نشسته، او در يكي از مدارس اين منطقه معلم است و مي گويد: «حالا آق قلا براي خودش شهرستان شده...»
به آق قلا مي رسيم، پل آجري باقي مانده از عصر صفوي نمايان مي شود. پلي كه با چهار طاق بر رود ساخته شده است. باراني كه ديروز باريده، حسابي زمين را سيراب كرده است. تا چشم كار مي كند، بوته هاي گز سراسر صحرا را پوشانده.
محمدآقا همسفر من است و مهندس مرتع و آبخيزداري. گياهان و درختان و رويش هاي منطقه را مثل بچه اش مي شناسد. مي گويد: «گياهان گز خودروست و كسي آنها را نكاشته.» يك جمع چند نفره ـ يعني حسين، محمد، فهيم و اصغرـ همه حضور دارند و با من همسفرند.
به بيست كيلومتري مرز مي رسيم. فقط آسمان نمايان است و در زمين هم علف شاخه شور. ظاهر علف مثل شاخ است. در اين بيابان خدا، اسفناج وحشي هم مي رويد. جلوتر كه مي رويم، رد پاي شتران در بين گل و لاي كنار جاده به چشم مي آيد. نگاهم به دشت است و رد پاي شتران را تعقيب مي كنم، محمد به حرف مي آيد و مي گويد: «اين درختچه گز را مي بيني، چيز كم اهميتي نيست. براي اين زمين ها ارزش دارد. كشور تركمنستان در برنامه پانزده ساله اش جنگل گز را آباد كرد تا آهو پرورش بدهد. آهواني كه مخصوص اين مناطق است.»
كمي مكث مي كند و مي گويد: «جالب است بدانيد كه پرورش ماهي كپور و فيتوفات هم در اين مناطق شور و كم آب ثمر داده است.»
آهواستيشن خيلي نرم و روان در صحرا مي تازد. به اينچه برون مي رسيم. تمام مناطق روستايي و بخش هاي مسير آق قلا تا لب مرز و پشت مرز همه تركمن نشين است. اين نوع بافت روستايي، در مناطق جلگه اي يا حاشيه كوهستاني هم به چشم مي خورد.
بازار مرزي
در ادامه سفر به بازار مرزي مي رسيم. فضايي كه حدود چهل اتاقك ۲*۲ دارد و به عنوان بازار مركزي آماده شده است. غرفه ها و فروشگاه هاي كوچك در دو سو، مقابل هم قرار دارند و رو به گسترشند.ابزار و وسايل و كالاهايي كه عرضه مي شود، تركي و روسي و احياناً بازار مشترك است. پس آنچه كه آن جوان تركمن مي گفت درست است. يعني كالاهاي ژاپني ترجيحاً غيرمستقيم وارد مي شود. راستش لب مرز قواعد و قوانين آشكار و پنهان خودش را دارد و فراموش نكنيم كه بخش قابل توجه امور اقتصادي مرزنشينان از راه همين بده و بستان كالاهاي داخلي و خارجي است. ظهر آمد و آفتاب صحرا، پوست صورت را مي سوزاند. از بازار فاصله مي گيريم. كمي بالاتر، بركه اي آب شيرين قرار دارد و تعدادي درختان گز هم دورش. نهال هاي اوكاليپتوس در اطراف بركه كاشته شده است. براستي كه وجود آب شيرين در اين شوره زار بركت بزرگي است.
براي رساندن آب بركه به پاي بوته ها، از تراكتور و تانكر آب استفاده مي كنند. محمدآقا مي گويد: اين بركه همان تالاب بين المللي آلاگل است. در نزديكي سه راه اينچه برون هم تالابي به نام حاجي گل وجود دارد. اين دو تالاب، به فاصله سه كيلومتر از هم قرار دارند. ويژگي اين تالاب ها علاوه بر تأثيرات اكولوژيكي و زيست محيطي منطقه، محل استقراري براي پرندگان مهاجر است. پرندگاني كه زمستان سرد و يخبندان سيبري را (از آذر تا بهمن ماه) رها مي كنند و به اينجا مي آيند...
زمستان اين منطقه، هم براي پرندگان مهاجر مناسب است و هم براي مسافران مهاجر! تالاب ها هرجا كه باشند، زيبايي خاصي دارند و اگر كمي همت شود، جاذبه هاي محيطي و طبيعي و بويژه در منطقه تركمن صحرا كه هم فال است و هم تماشا و مسافر رهگذر مي تواند از بازارچه هم استفاده كند.
گرمي هوا و عدم امكانات استقرار موقت و سايه اي كه بتوان در زير آن ساعتي درنگ كرد، ما را وادار مي كند تا زودتر از اينچه برون بيرون آييم. از مرز تا آق قلا ۵۵ كيلومتر فاصله دارد. دو سوي جاده اينچه برون به آق قلا، دو مسير سبز در امتداد جاده كشيده شده است . مهندس كاظمي مي گويد: «سطح عايق جاده، آب را به دو طرف كشانده و در نتيجه به پهناي يك متر، زمين هاي اطراف رطوبت بيشتري دارد و گاهي وسعت سبزه ها در اين مكان به دو متر هم مي رسد. سبزه هاي كنار جاده، كنگر وحشي، گراس ها يا تيره گندميان(نام علمي : گرامينه) است.»
هرچه از صحرا به سوي گرگان پيش مي رويم، خاك غني تر و در نتيجه آب و سبزه هم بيشتر نمايان مي شود. در بين گياهان منطقه، كاشت نهال زيتون به چشم مي آيد. زيتون كاري در مناطق شرقي شمال به تازگي رواج يافته است.
به ده كيلومتري آق قلا مي رسيم. اينجا كاملاً زمين سبز است و در زمين اطراف جو كاشته شده است.
غروب خورشيد مي رسد. به كمربندي گرگان مي رسيم. اصغرآقا براي خريد گوسفند از ماشين پياده مي شود. محمدآقا مي گويد: «شكم گوسفندان پر از جو و آب شور است.» هر گوسفندي ده كيلو جو و آب در شكم دارد! بنابراين هر گوسفندي بخواهي بخري بايد بداني كه حتماً ده كيلو يش دور ريختني است.» مي پرسم گوسفندان را از كجا مي آورند؟ مي گويد: «اغلب از روستاي پابند، از منطقه هزار جريب.»(hamshahri)