شنبه 25 تير 1384-0:0

مرغابي هايي كه كلك زدن را از انسان ياد گرفتند

شكوفه آذر


 
 «كلك زدن» به معني فريب دادن يا فريفتن، اصطلاحي است كه از دير باز ميان مردم به كار مي رود. اين اصطلاح هنوز هم ميان جوانان و سالمندان كاربرد دارد.
مهدي پرتوي آملي، نويسنده كتاب «ريشه هاي تاريخي امثال و حكم» در زير اين مدخل نوشته است:« حقه بازي و پشت هم اندازي به منظور خنثي كردن نقشه طرف مقابل است كه افراد مزور و حقه باز به جهت تامين منافع و مصالح شخصي به كار مي برند».
اما اين اصطلاح چيست و چطور بار و مفهوم يك ضرب المثل را به خود گرفته است؟
از نظر مهدي پرتوي آملي، ريشه تاريخي اين اصطلاح يا ضرب المثل، به نحوه صيد سنتي صيادان مازندراني باز مي گردد.
در مازندران به حوضچه اي كه با چوب و ني و سقف توري درست مي كنند تا مرغ هاي وحشي مانند مرغابي ها را در آن به دام اندازند، «دام» گفته مي شود. اما اين دام چه كار كردي دارد و «فريب» در آن چقدر نقش دارد؟
در مازندران، مرداب هاي زيادي در حاشيه درياي خزر وجود دارد كه مناسب ترين جا براي تخم گذاري هاي دسته جمعي پرندگان وحشي است. صيادان براي آن كه توجه اين مرغابي ها را به خود جلب كنند، در ابتدا سطح وسيعي از آب مرداب را بالا مي آورند. براي اين كار، صيادان به طور دسته جمعي با چوب و ني و برگ درخت ها در عرض مرداب سد درست مي كنند و در زير ديواره سد، نقب كوچكي درست مي كنند كه به آن سوي سد، يعني به مرداب راه دارد.
صيادان براي اين كه بتوانند مرغابي ها را شكار كنند به ابزار ديگري نيز نياز دارند. اين ابزار مرغابي هاي تربيت شده اي هستند كه در شكار نقش اصلي را به عهده دارند. به اين مرغابي ها «مرغ دام» گفته مي شود و مازندراني ها به آن «دومي سيكا» مي گويند.
 وقتي كه سطح آب در حوضچه بالا آمد، صيادان، تور بزرگي را در سراسر سطح آب مي گسترند و در كنار «مرغان دام» لا به لاي نيزار ها مخفي مي شوند. بعداز مدتي دسته پرندگان و مرغابي هاي وحشي بر بالاي آب حوضچه به پرواز در مي آيند. در اين هنگام، صياد يكي از مرغان دام را رهامي كند تا در كنار دسته پرندگان وحشي به پرواز در بيايد. مرغ دام بعد از رهايي از قفس صياد به دسته مرغان وحشي مي پيوندد و در راس گروه قرار مي گيرد.
 بعد از مدتي صياد دوباره مرغ دام ديگري را آزاد مي كند تا به جمع پرندگان وحشي كه بر فراز حوضچه پرواز مي كنند، بپيوندد. اين كار باز هم تكرار مي شود و بسته به تعداد پرندگان وحشي، صياد تا ده مرغ دام آزاد مي كند. بعد از مدتي مرغ هاي وحشي به سركردگي مرغان دام بر سطح حوضچه مي نشينند. وقتي كه صيادان مطمئن شدند كه همه پرندگان بر سطح آب و در حقيقت بر روي تور نشسته اند، به آرامي سر خود را از لاي ني زارها بيرون مي آورند. اين حركت علامتي است بين صيادان و مرغان دام. مرغان دام با ديدن صيادان به آرامي از سطح آب به زير آب مي روند و از نقب هايي كه قبلا تعبيه شده است به آن سوي حوضچه مي روند.
وقتي كه صيادان از فرار مرغان دام تربيت شده خود، مطمئن شدند، ناگهان طناب هاي چند سر تور را مي كشند و همه مرغان وحشي را به دام مي كشند. تور به پاهاي پرندگان گير مي كند و صيادان به سرعت مرغان صيد شده را سر مي برند و به آن سوي حوضچه، جايي كه مرغان دام در آن در حال شنا كردن هستند، مي اندازند.
همين طور بايد گفت كه به نظر مي رسد كه مثل «كلك مرغابي» نيز به همين ريشه تاريخي باز گردد.
متاسفانه كتاب كوچه، نوشته احمد شاملو هنوز به حرف «ك» نرسيده است. علامه دهخدا در كتاب «امثال و حكم» به اين اصطلاح اشاره نكرده است. جعفر شهري نيز در كتاب «قند و شكر» به آن نپرداخته است.(chn)