چهارشنبه 26 آذر 1393-21:53
محمد دامادی:بر طبل خود نکوبیدم/خط قرمز من فرصت طلبی است
در گفت و گو با نماینده ساری و میاندورود مطرح شد:دولت ها از کسانی که صداقت دارند بیشتر خوش شان می ٱید تا ریاکاران/ دولت و وزیرانی که با آنها در ارتباط هستم به من بسیار لطف دارند و به این وسیله توانستم در جهت بهبود مشکلات حوزه انتخابی ام گام هایی بردارم.
مازندنومه، سرویس سیاسی: با محمد دامادی -نماینده جوان مجلس شورای اسلامی - گفت و گو کردیم. او در این مصاحبه خیلی شفاف به سوالاتی پیرامون مواضع سیاسی اش و همچنین ایرادهایی که منتقدانش در این رابطه مطرح می کنند، پاسخ داد.
س: منتقدان شما می گویند، محمد دامادی یک اصولگرا بود و هنگامی که دید چرخش سیاسی و اقبال عمومی مردم به سمت جناح دیگری سوق پیدا کرده است، رنگ عوض کرده و اصلاح طلب شد. برای قالیباف تبلیغات کرد و حامی روحانی شد. آیا قبول دارید ثبات سیاسی نداشتید؟
ج:من وقتی پا به عرصه اجتماع گذاشتم، یک اصول، یک فکر و یک هدف برای خودم داشته، دارم و خواهم داشت. همیشه حرف هایم را به صراحت بر زبان آوردم. وقتی که این انتقاد مطرح می شود و ثبات سیاسی ام به نقد کشیده می شود، باید با منطقی مشخص و دلیلی محکم این نقد مطرح شود. من در عرصه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نظری دارم و از شما می پرسم، کدام نظر من و کدام حرف من بر اساس تغییر شرایط سیاسی، تغییر کرده است؟ ٱیا من در زمان دولت قبلی، نظر فرهنگی دیگری داشتم و اکنون بخاطر تغییر دولت آن را عوض کرده ام؟ آیا نسبت به سیاست در آن زمان جور دیگری حرف می زدم و اکنون رنگ عوض کرده و به گونه ای دیگر سخن می گویم؟ یک مصداق بیاورید و بگویید مثلا دامادی در زمان اصولگرایان می گفت فضای دانشگاه باید اینگونه باشد و الان حرفش را عوض کرده و طوری دیگر نظر می دهد. با اطمینان می گویم که خط قرمز من فرصت طلبی است.
س:آقای دامادی، شما در 24خرداد حامی قالیباف اصولگرا بوده اید و بعد از آن اکنون طرفدار پروپاقرص دولت کنونی به نظر می رسید. ٱیا این تناقص نیست؟
ج:به نکته خوبی اشاره کردید که دوست داشتم جایی آن را شفاف کنم. من از نسلی هستم که پای حرفش می ایستد. من از نسلی هستم که سیاست برایش شفاف است و قرار است آن را به یک اتاق شیشه ای تبدیل کند تا شفافیت بر این عرصه نظر افکند. باید بگویم سیاست را برای ما غلط تعریف کرده اند و به اشتباه گفتند سیاست پدر و مادر ندارد. این به دلیل ماهیت سیاست نیست، بلکه ماهیت و رفتار کسانی است که آلودگی را از خود به عرصه سیاست انتقال داده اند.
نسل من سعی می کند از این آلودگی بکاهد. من می توانستم چند پهلو صحبت کنم و با همه کاندیداهای ریاست جمهوری عکس یادگاری بگیرم و هرکسی پیروز شد بگویم من عاشق سینه چاک تو بوده ام. اما من فرزند عزت دامادی ام و در مرامم چنین ذلتی نیست.
در آن ایام با صراحت نظرم را گفتم و از کاندیدای خودم حمایت کردم، چون شفافیت برایم مهم تر از خیلی چیزهای دیگر بود. دولت روحانی از دل آرای مردم بر آمد. من می توانستم مانند برخی از همکارانم بر طبل خود بکوبم و برنامه های کاندیدای شکست خورده را از دولت مطالبه کنم. اما نسل من ویژگی دیگری نیز دارد و آن هم این است که همه چیز را مطلق و کامل برای خود نمی داند. بر این اساس دست یاری به سمت دولت دراز کردم و آن هم بر پایه اصولی محکم و منطقی استوار بود.
در جلسات رای اعتماد از وزیر فرهنگش دفاع کردم و در واقع در ٱن دفاع، دامادی بود که نظرش را بیان می کرد و ٱن هم اصول خودش را و نه اصولی که برخی فکر می کنند به خاطر تغییر شرایط رنگ عوض کرده است. بسیار هم به دولت و کابینه اش تذکر داده ام که می توانیید جزییات آن را در آرشیو سایتم بیابید. کجای آن شفافیت و این حمایت اصولی را می توان عدم ثبات نامید؟
س:آیا فکر نمی کنید ذهنیت دولت نسبت به شما به دلیل انتخابات، بد شده باشد؟
ج: این اشتباه است که ما نقش بازی کنیم تا نکند ذهنیتی از ما بد نشود. دولت چنین روحیه ای ندارد و این را مطمئن باشید که دولت ها از کسانی که صداقت دارند بیشتر خوش شان می ٱید تا ریاکاران. ریاکاری. شاید در برهه ای از زمان پاسخ دهد اما وای به حال روزی که پرده ها برافتد. دولت و وزیرانی که با آنها در ارتباط هستم به من بسیار لطف دارند و به این وسیله توانستم در جهت بهبود مشکلات حوزه انتخابی ام گام هایی بردارم.
س:خوب جناب آقای دامادی، ماراتن وزارت علوم بالاخره با گذشتن فرهادی از خط مجلس، به پایان رسید. از مجموع گفته ها در جلسات رای اعتماد، این طور بر می آمد که گویا مجلس، شاخصی بنام فتنه داشت و این واژه بسیار پررنگ بود. نظر شما در این پیرامون چیست؟
ج:بنده معتقدم قانون اساسی معیار مناسبی برای بررسی عملکردهاست. اگر قانون ملاک عملکرد ما باشد، بسیاری از مسائل خود به خود حل می شود. متاسفانه باید بگویم در قضیه فتنه 88 صدای دو دسته در هر دو سوی ماجرا بلندتر است وآن هم صدای کاسبان فتنه است. کاسبان فتنه کسانی هستند که نمی خواهند سرمایه های انسانی این کشور جذب نظام شوند. در هر دو سوی ماجرا این افراد وجود دارند. برخی اکنون تمام رقیبان شان را به بهانه فتنه گر بودن حذف می کنند و این به نفع شان نیست که این موضوع حل شود.
س: پیشنهاد و یا نظر شما در مورد چگونگی حل این موضوع چیست؟
ج: من عقیده دارم باید صدای دلسوزان بلندتر باشد و نه کاسبان. متاسفانه کاسبان در حال بردن منفعت از این جریان هستند. چه بهانه شان انقلابی گری باشد و چه دشمنی با انقلاب ، در هر دوسوی ماجرا یک نتیجه مشترک دیده می شود و آن هم این است که افراد بیشتری از دامنه نظام حذف شوند. ما گاهی مشاهده می کنیم که همکاران عزیز ما به بهانه امضا یک نامه افراد را در دایره مدیریتی نظام تاب نمی آورند و این درست برخلاف نظر رهبر فرزانه انقلاب است که به درستی سیاست جذب حداکثری را مطرح کرده اند.
س: چندی پیش برخی از منتقدان شما خبر از وجود فتنه گران در بدنه ستادتان دادند و گفتند از دایره اصولگرایی خارج شده اید. آیا چنین چیزی صحت دارد؟
ج: هرکسی براساس منطق خود قلم می زند و نقد می کند. من نمی دانم این دوستان با چه متری سنجش کرده اند که به این نتیجه رسیده اند. در ستاد من پاک ترین افراد حضور دارند و این برای من یک نعمت است .من محمد دامادی، سرباز این نظام و انقلاب هستم و برایم مهمترین مسئله، وصل کردن آدم ها به نظام است و نه جداکردن شان به هر بهانه ای. من نماینده این مردم هستم و مردم یعنی نظرات مختلف.
در سال 88 افراد زیادی به هر دلیلی وارد این ماجرا شده و برخی محکوم و مجازات شدند. اکنون نزدیک به پنج سال از آن ماجرا گذشته است. اگر جوانی در سال 88 بازداشت شد، ٱیا من به عنوان نماینده، پس از اینکه او امروز دیگر مانند همه افراد در حال زندگی در این جامعه است باید او را از خود دور کنم و اگر برای حل مشکلی به من مراجعه داشت، از او گواهی عدم سوءپیشینه بخواهم؟ آیا این سیاست جذب حداکثری است؟ اگر ما بخواهیم با همه افراد به این گونه برخورد کنیم در واقع به بهانه دفاع از نظام در حال سوق دادن شان به جای دیگر هستیم.
به صراحت می گویم این گونه رفتارها مورد تایید دلسوزان و بزرگان اصولگرایی نیز نیست. یکی از تبعات اقتصاد نفتی این است که ما قدر سرمایه انسانی را ندانیم و به اندک بهانه ای در حذف آدم ها گام برداریم و ندانیم هر نیروی انسانی برابر با یک چاه نفت، سرمایه برای کشور است.
س: کمی شفاف تر توضیح می دهید؟
ج: ببینید، من افتخار می کنم کسی را به نظام وصل کنم. وگرنه جدا کردن آدم ها از نظام که افتخار نیست. پدر من نیز در اوائل انقلاب، بسیار از این تنگ نظری ها در رنج بود و مورد انتقاد بسیاری قرار داشت. او با افتخار و شجاعت در مقابل تندروی در این استان ایستاد و حتی برخی از اصلاح طلبان امروز استان نیز در آن زمان بر او خورده می گرفتند و خواهان تندروی بودند. من فرزند همان پدرم . برایم مهم نظام است . سعی می کنم دوستداران این نظام بیشتر شوند. دوست دارم افراد بیشتری، آینده کاری و مدیریتی خود را در سایه این نظام تصور کنند.
این درست نیست که ما به افراد بگوییم چون در سال 88 و یا 78 و ...این کار را کرده ای و این موضع را داشتی، دیگر حق نداری تصور کنی در این نظام می توانی یک مدیر شوی، حتی اگر خود را در آب زمزم هم بشویی. این روش یک عیب بزرگ دارد و آن اینکه در دراز مدت سبب می شود نخبگان در قدرت ثابت بمانند و تعداد نخبگان خارج از قدرت بیشتر شود و گردش نخبگان صورت نگیرد و کشور دچار مشکل شود. دامادی سرباز این نظام و انقلاب و رهبری است و هرگز تا جایی که در توان دارد اجازه نخواهد داد کشور دچار مشکل شود.
س:حرف نگفته ای دارید که در پایان بخواهید بگویید؟
ج: شریعتی می گوید همیشه حرف هایی برای نگفتن است و ارزش واقعی هر کسی به اندازه حرف هایی است که برای نگفتن دارد. ممنونم و از مردم دیارم می خواهم من رو در دعاهاشون فراموش نکنند . بسیار محتاج کمک و نظرات مردم شریف این دیار هستم. ٱنها به من جوان اعتماد کردند و این اعتماد بالاترین مسئولیتی است که بر دوش من است و امیدوارم شرمنده این مردم پاک سرشت نشوم.