پنجشنبه 17 شهريور 1384-0:0
ناطق‌نوري از متن تا حاشيه
سجاد سالك
رييس دوره پنجم مجلس شوراي اسلامي، اين روزها در شهر ساحلي نور، دوران استراحت را مي‌گذراند و از دغدغه‌هاي سياسي پايتخت فاصله گرفته است. بنا بر گزارش‌ها،علي‌اكبر ناطق نوري، عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام و از اعضاي برجسته محافظه‌كاران پس از سپري كردن چند سال سكوت سياسي، در روزهاي اخير از دايره تصميم‌گيري شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب خارج شده و در حال حاضر ديگر كار تشكيلاتي و گروهي انجام نمي‌دهد.
ناطق نوري كه در زمان انتخابات مجلس هفتم و رياست جمهوري، رياست شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب را برعهده داشت، پس از بروز اختلاف‌هايي كه در اين شورا به وجود آمد، از حضور در جلسات شوراي هماهنگي امتناع ورزيد و به شهرستان نور هجرت كرد. اين روحاني شناخته شده، چندي پيش هم در حاشيه مراسم ختم سيدرضا زواره‌يي، در پي اصرار خبرنگاران كه علت عدم حضورش در شوراي هماهنگي را جويا مي‌شدند، سكوت سياسي خود را تداوم داد و تنها به ذكر اين نكته بسنده كرد كه شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب به كار خودش ادامه مي‌دهد. خروج از شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب مي‌تواند به «سكوت كبراي» ناطق نوري تعبير شود. پيش از اين وي يك بار ديگر هم به سكوت رفته بود، آن گاه كه در هفتمين دوره انتخابات رياست جمهوري ميدان را واگذارد و در اوج ناباوري مغلوب راي 20 ميليوني مردم به خاتمي شد. پس از آن ناطق‌نوري يك سال را در جايگاه رياست مجلس شوراي اسلامي گذراند و پس از آن به سكوت صغرا رفت. مشاورت رهبري را پذيرفت و در سمت رياست كل بازرسي رهبري مشغول به كار شد.
از سوي ديگر به مانند ديگر سياست مداران سرشناس اصول گراي كشور به عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام درآمد اما ديگر كسي، آن‌بذله‌گويي‌هاي ناطق‌نوري مجلس پنجم را نديد و به اين ترتيب وي به حاشيه رفت و تلاش كرد در پشت صحنه تاثيرگذار باشد. اين شخصيت روحاني سياسي‌از اول انقلاب در متن بود. تصاوير مربوط به روز ورود امام خميني در سال 57 هنوز هم در ذهن مردم بر جاي مانده است. ناطق آن روز در بهشت زهرا چون عملگرايي متعهد، عبا و عمامه به كناري نهاد و همراه با اسدالله بادامچيان اداره مراسم را به عهده گرفت.
تصاوير تلويزيوني هنوز هم شور و حال آن جوان روحاني اما بي‌عمامه را به روشني نشان مي‌دهد. وي كه از ابتداي انقلاب روابط گرمي با نيروهاي اصيل انقلاب داشت در سال‌هاي بعد به سلك نيروهاي معروف به محافظه‌كار درآمد. ازدواج با دختر شهيد محلاتي جايگاه او را در نظام اسلامي تثبيت كرد آن‌گونه كه در سال‌هاي بعد جزو سخنرانان اصلي هر مراسم ويژه‌يي در نظام شد.
او بنا بر عادت مالوف شب‌هاي قدر به مرقد حضرت امام خميني مي‌رود و براي سوگواران سخنراني مي‌كند. با اين حال وي پيش از انقلاب هيچ گاه به عنوان مداحي زبردست مطرح نبود. اما خطيب و واعظي سخنور و توانا به شمار مي‌رفت. در عرصه سياست، عبارات فقهي، سياسي و طنزآلود را تركيب مي‌كرد تا در برابر مخاطبان چهره‌يي جذاب به حساب آيد، دوم خرداد 76 و شكست در برابر خاتمي پايان آرزوهاي بلندپروازانه او به حساب مي‌آيد.خاتمي رييس‌جمهور شد و ناطق به محاق رفت.
ناطق‌نوري از منتقدان جدي نهضت آزادي و نيروهاي ملي مذهبي هم به شمار مي‌آيد. سخنراني‌هاي اوكنايه‌هاي بسياري را نصيب ملي‌گراها كرده است. در عين حال گرم‌ترين روابط را نه با نومحافظه‌كاران آبادگر بلكه با محافظه‌كاران سنتي دارد. عضويت در جامعه روحانيت مبارز تنها نشانه آن نيست، ناطق با حزب موتلفه نيز پيوندهاي نزديكي دارد. چه آن كه وقتي قرار بود اولين كنگره حزب موتلفه اسلامي برگزار شود، وي در صدرميهمانان قرار گرفت و كنگره را راهبري كرد. ماجراي خانه فرمانيه اما آخرين نقش تاريخي
روحاني معتمد نظام بود. در ايام انتخابات دوره نهم رياست‌جمهوري سر و صداي خانه فرمانيه گوش سياسيون را پر كرده بود. در اين خانه مهم‌ترين جلسات شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب برگزار مي‌شد. همان جلساتي كه سرانجام به انتخاب علي لاريجاني منتج شد و ناطق نوري در اين ميان مهم‌ترين نقش را ايفا كرد. كانديداي برگزيده شورا اما در نهايت آرايش به دو ميليون هم نرسيد.
در همان زمان رييس‌جمهور وقت نيز هيمنه شوراي ناطق را شكست و در جلسات آنان شركت كند. در حالي كه ناطق نوري روياي رياست جمهوري لاريجاني را داشت، اما در جاي ديگري احمدي‌نژاد مطرح شد. در پايان با اين كه مشخص بود ناطق نوري از به قدرت رسيدن نومحافظه‌كاران دل خوشي ندارد نتيجه را پذيرفت و باز به حاشيه رفت. شكست شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب مكمل شكست دوم خرداد به حساب مي‌آيد. شكست اول هم به روي كار آمدن اصلاح‌طلبان انجاميد و شكست دوم با به روي كار آمدن نومحافظه‌كاران آبادگر. حالا در سكوت دوباره ناطق‌نوري بايد ديد محافظه‌كاران به چه سمت و سويي مي‌روند، هر چه كه هست وي نقش بزرگي در اين جناح داشت. سكوت جديد شايد به‌حذف تاؤيرگذاري وي در معادلات سياسي منجر شود.