جمعه 26 دی 1393-8:20
نامه سرگشاده حسین اسلامی به نماینده منتقد قائم شهرمن هم از میراث انتقاد دارم، اما...
آقای علیپور! انصاف داشته باش، میراث که یک تشکیلات بسته و تعطیل بود، دری و دروازهای و پنجرهای و حتی روزنه ای نداشت که دلاور آنرا ببندد.
مازندنومه، سرویس محیط زیست و گردشگری: در پی نطق اخیر کمال علیپور -نماینده مردم قائم شهر، سوادکوه، جویبار و سیمرغ در مجلس- که در پی آن گردشگری مازندران را تعطیل اعلام کرد، نامه ای سرگشاده از سوی حسین اسلامی -مورخ و نویسنده ساروی- خطاب به او نوشته و یک نسخه از آن برای ما ارسال شد. متن کامل نامه به این قرار است:
جناب آقای علیپور،
باور نکن، جوگیر نشو، این بازی که به دنیا قالب کرده اند، دموقراضه است. دموکراسی نیست، دموکراسی فقط یک واژه است.
شما و امثال شما در این صد سال بعد از مشروطه حالا یه جورایی یه جاهایی رفتید. این اونجا رفتن یعنی راستی راستی حالا حنجرهی یک ملت و صاحب اختیار یک ملت و زبان یک ملت و عقل کل یک ملت شدن نیست. از این خبرها نبوده و نیست. اگر اینجوری بود که برای چهارسال نماینده شدن و حداکثر 200میلیون تومان در این چهارسال حقوقگرفتن که اونجوری هزینه نمیکنند. برای رضای خدا و در خدمت به خلق هم که اینهمه یقهبگیری در مجالس دنیا میبینیم و دیدیم، نباید باشد.
اما نیامدی، نیامدی، حالا هم که آمدی، بازهم که سیاسی آمدی؟ من از گرفتاری قائمشهر که انبار آجر و آهن وسیمان شد و متراکمترین شهر ایران است و کسی به دادش نمیرسد، دلم خون است.
از میراث هم که شاید، شاید و شاید بدانی که دهها سال است دارم انتقاد میکنم، مینویسم، داد میزنم، فریاد میزنم، اما تا حالا دادرسی نبود.
از سر تا ذیل میراث فرهنگی همۀ آنها را باید از پیکرۀ آنها سردیس و تندیس یادگاری بسازیم. آنجا از ابتدا حیاطخلوت دولت بود و صفحۀ بازی شطرنجی بازیگران سیاسی.
هنوز مرکب نامه و فریاد و دادخواهی من به سلطانیفر -رئیس میراث فرهنگی- خشک نشد که شما در خانهی من، در خانهی ملت، از بلندگوی من و ملت من، صدا سردادی، اما حرف حساب نزدی! تسویهحساب کردی. دعوای شخصی خودت را آنجا بیان کردی. از میراث نگفتی، از بهترین نیروی به قربانی رفته در میراث استان گفتی.
من هم فریاد دارم که بزنم و میزنم، اما فریاد من از خسارتی است که باز هم میراث کشور به مازندران زد، نه به دلاور که اهل خسارت زدن به کس و ناکس نیست.
من شاکی هستم که چرا دکتر بزرگنیا را در این سازمان که از ابتدا تعطیل بود گذاشتند. دکتر بزرگنیا از نظر من یک چهرهی شاخص فرهنگی و اهل ادب و یک سرمایهی فرهنگی استان من است که باید از وجود این همولایتی فرزانه و فرهیختهی من در سطح کلان، در امور فرهنگی استفاده میشد.
آقای علیپور! انصاف داشته باش، میراث که یک تشکیلات بسته و تعطیل بود، دری و دروازهای و پنجرهای و حتی روزنه ای نداشت که دلاور آنرا ببندد. اما اگر میگویی او دری را باز نکرد، عرض میکنم که میراث بیدر و دروازه است؛ تمامقد بتنآرمه است. در ندارد که دلاور آنرا بازکند یا ببندد.
من در ساری سالهاست که فاتحهی میراث را خواندهام. سنگقبر هم برایش نصبکردهام. ما در ساری از طریق دیگر سازمانها داریم کار را پیش میبریم. فعلاً خوش به حال ما که عبوری را داریم. بد به حال من که دلاور در میراث تنهاست و کسی را ندارد.
*مطلب مرتبط: