جمعه 26 دی 1393-22:13

دنیا، دنیای ساختن عکس است

گزارش+عکس از نمایشگاه عکس «زندگی در پیش رو»در بابل


 مازندنومه؛ سریس فرهنگی و هنری، سردبیر: 11 عکاس که 4 تن از آن ها مازندرانی هستند، نمایشگاهی گروهی را ابتدا در ساری(12 تا 18 دی ماه 93) و از عصر امروز 26 دی تا 2 بهمن ماه در بابل(خیابان شریعتی، معلم 24، گل 4، گالری خیام) برگزار کرده اند.

کوروش ادیم و میرصفی اندیکلایی از بابل، مبین حکمت شعار از بابلسر و حامد دهقان از بهشهر عکاسان مازندرانی هستند که آثارشان را در کنار آثار 7 نفر دیگر در نمایشگاه عکس «زندگی در پیش رو» در معرض دید قرار داده اند.

* تصویری از انسان آینده

در بخشی از مقدمه کتابچه ی نمایشگاه که با کیفیت درخوری انتشار یافته، چنین آمده:«زندگی در پیش رو، تصویری است که انسان معاصر از آینده خود می بیند و در تلاش است به آن چه می خواهد دست یابد....»

این مقدمه را حامد دهقان نوشته؛ متولد 1369 بهشهر که در این نمایشگاه، هم عکس دارد و هم ایده و اجرای کار از اوست.

دهقان می گوید: «این نمایشگاه حاصل یک ایده بود که حدود 6 ماه پیش به ذهن من رسید.»

این عکاس جوان با بیان این که تجربه برپایی چند نمایشگاه را دارد، یادآور شد: «تصمیم گرفتیم این کار هنری را در استان خودمان و با حضور عکاسانی از مازندران و سراسر کشور تجربه کنیم.»


دهقان به کمک ارتباطاتی که داشت از چند عکاس اثرگرفت و برپایی این نمایشگاه به صورت گردشی در سه تاریخ در ساری(گالری گوهرزاد)، بابل(گالری خیام) و تهران(گالری شمار6) پیش بینی شد.

این عکاس بهشهری درباره عنوان نمایشگاه این گونه توضیح داد: «ما دنبال آثاری بودیم که با آینده ارتباط داشته باشد. هدف ما این است که روبه جلو نگاه کنیم، بنابراین زندگی در پیش رو دیدی رو به جلو به مخاطب القا می کند و نگاه به پشت سر ندارد.»



* دوربین مهم نیست، انتخاب های عکاس مهم است

نمایشگاه اواسط دی ماه در ساری برپا شد، اکنون در بابل و ماه آینده در تهران تا به قول حامد دهقان «پای تخت نشین ها هم فعالیت های هنری شهرستانی ها را از نزدیک تماشا کنند»

 در این نمایشگاه آرش اشکر از شیراز، حسین زارع از بوشهر، صمد قربان زاده از ارومیه و سه عکاس از تهران و یک عکاس از زاگرب کرواسی اثر دارند.

به تابلوها که نگاه می کنی، متوجه می شوی نمایشگاه بر اساس ایده و اندیشه و خلاقیت است. ناگزیری جلوی برخی آثار بیشتر بایستی و چند دقیقه ای تامل کنی تا به محتوا، نظرگاه و هدف خالق آن پی ببری.



تصور بر این است که عکاسی این روزها در دسترس ترین و عامه پسندترین هنرها باشد؛ چه اکنون موبایل و دوربین دیجیتال در بیشتر خانه ها وجود دارد و کوچک و بزرگ عکاسی می کنند.

نظر میرصفی اندیکلایی -عکاس برجسته اهل بابل و مدرس دانشگاه- را در این زمینه می پرسیم. می گوید: «این که الان دوربین در هرخانه ای هست، مثل تیغ دولبه عمل می کند، عده ای می گویند من خودم دوربین دارم و عکس می گیرم، بنابراین به عکاس و عکاسی حرفه ای نیازی نیست، ولی آن چه که اهمیت دارد و من در جلسات نخست کلاس هایم می گویم این است که دوربین مهم نیست، انتخاب های عکاس مهم است که او را با بقیه متمایز می کند. »

این مدرس عکاسی در ادامه در مورد واژه «انتخاب» بیشتر توضیح می دهد: «هر عکاسی هزاران انتخاب در پیش رو دارد، اما این اندیشه و تفکر و انتخاب هنرمند است که وجه تمایز او با دیگران می شود.»



* آموزش عکاسی به صورت گسترده و همگانی

وقتی درباره استقبال مردم از نمایشگاه قبلی گروه که در ساری برگزار شد می پرسم، اندیکلایی پاسخ می دهد: «استقبال خیلی خوب نیست و فقط علاقه مندان به فرهنگ و هنر و قشر خاصی برای تماشا می آیند و از مردم عادی کم تر خبری است.»

میرصفی اندیکلایی پیشنهاد می دهد: «باید برای رفع این مشکل، آموزش عکاسی به صورت گسترده و همگانی اجرایی شود.»

این عکاس باسابقه ادامه داد: «چند نفر تا حالا آمده اند  مثلا" صد دوربین را به  صد نفر داده اند و بعد عکس های آن ها را مورد قضاوت و نقد قرار داده اند؟»



وی با بیان این که تلویزیون به تازگی قدم هایی را برای آموزش عکاسی برداشته است، استدلال کرد: «علاوه بر آموزش، عکس باید به میان مردم بیاید و از سوی آن ها خریداری شود. تشویق مردم به خرید عکس، باعث رونق هنرعکاسی و ارتقای جایگاه حرفه ای آن می شود.»

با وجود این که به نظر می رسد عکاسی دم دست ترین و مردمی ترین هنر باشد، از دیدگاه هنری، عکاسی نزد مردم عادی جامعه ما به عنوان هنر نگریسته نمی شود و جنبه فان وسرگرمی یا تنها ارزش ثبت لحظه ها و خاطرات را دارد.

*عکس، گران یا ارزان؛ مشتری ندارد!

کنار هر تابلو علاوه توضیح چند سطری خالق آن، قیمت هم نوشته شده که از 500 هزار تا 2 میلیون تومان است.

از اندیکلایی پرسیدم: «اگر در صدد هستید عکاسی را به میان مردم ببرید و نیز قصد فروش واقعی تابلوها را دارید، این قیمت گذاری کمی گران و غیرواقعی نیست؟ حتی برای طبقه متوسط جامعه هم خرید یک تابلو دشوار است.»

پاسخ می شنوم: «تعیین قیمت ها بر اساس سطح و سابقه هنرمند، اندازه عکس و نوع نمایشگاه متفاوت است. در برخی نمایشگاه ها قیمت ها کم تر و ارزان تر است، ولی همان ها هم خریداری نمی شود! »

می گویم: «در هر هنری، اقتصاد اصل است و اقتصاد عکاسی نیز در این شمار قرار می گیرد. برای گرداندن چرخ اقتصاد هنرعکاسی، باید از ابزارهای مختلف از جمله رسانه ها بهره گیری کرد. چه اشکال دارد در کنار برپایی نمایشگاه های مستقل، گاه در جشنواره ها و برنامه های فرهنگی دیگر نیز آثار عکاسی در معرض دید قرار گیرد یا عکاسان استان با نوشتن یادداشت و تحلیل و نقد عکس و مانند این ها، این هنر را مردمی تر کنند؟»

اندیکلایی در جواب اظهار داشت: «من شخصا" چنین کارهای کرده ام، از چاپ کتاب تا کارت پستال و برگزاری نمایشگاه خیابانی و حضور در حاشیه برنامه های فرهنگی و هنری، اما بازخورد و استقبال مناسبی ندیده ام.»

او تاکید کرد: «عکاسی هنری پرهزینه است و ما مجبوریم هر دو، سه سال دوربین مان را عوض کنیم، بنابراین همیشه بدهکاریم.»



* دنیا، دنیای ساختن عکس است

تابلوهایی که عرضه شده اند، برخی فتومونتاژند و سبک بیشتر کارها مفهومی و مدرن است. از حامد دهقان می پرسم: « تصور نمی کنید مفهومی بودن آثار باعث شده مخاطب عام نتواند ارتباط چندانی با نمایشگاه و هنر امروز عکاسی برقرار کند؟»

او گفت: «عکاسی بر اساس دوره های هنری پیش می رود و پس از دوره های مدرن و پست مدرن، اکنون دوره عکاسی معاصر است. الان نمی توانیم از سبک های عکاسی تاریخ مصرف گذشته استفاده و باید اندیشه های نوین را مطرح کنیم. من موافق عمومی تر کردن هنر عکاسی هستم، ولی نباید از هنر روز دنیا عقب ماند.»

می گویم: «فتومونتاژ را تا چه حد عکاسی می دانید؟ این سبک گاهی به هنرهایی مثل طراحی، کاریکاتور، نقاشی و انیمیشین نزدیک می شود.»

دهقان در پاسخ با اشاره به این که این سبک در ابتدا فتوکولاژ بود، افزود: «فتومونتاژ از ترکیب چند عکس ساخته می شود و چون فقط عکس دخیل است و هنر دیگری در خلق آن دخالت ندارد، پس در شمول هنر عکاسی قرار می گیرد.»

 در ادامه پرسیدم: «تا چه حد دخالت نرم افزار را در روتوش و بازآفرینی عکس مجاز می دانید؟ گاهی عکاس، عکسی را با نرم افزارهایی مثل فتوشاپ دستکاری و ادیت و ایرادهای کارش را رفع می کند. این کار اصالت هنر را زیر سئوال نمی برد؟»



دهقان در پاسخ گفت: «در عکاسی شرط اول اندیشه و تفکر عکاس مهم است؛ بنابراین اگر عکسی ادیت شود، ولی بتواند اندیشه رسای عکاس را برساند، قابل قبول است.»

«خب ادیت آیا به معنای پوشاندن ضعف عکاس محسوب نمی شود؟»-من پرسیدم.

«حرفه ای ها ادیت را نمی پسندند. ذهنی نمی توان پاسخ سئوال شما را داد. باید مصداقی عکس را دید و بعد نظر داد. ادیت باید در راستای کار و اندیشه عکاس باشد»- دهقان گفت.

میرصفی اندیکلایی بحث را ادامه می دهد: «قبل از قرن 18 میلادی واقع نگری در هنر اصل بود. پس از این قرن، احساس جای عقل و منطق را در هنر دنیا گرفت و سبک های هنری ایجاد شد. پیامد این قضیه مدرنیسم بود. در 50 سال اخیر شق دیگری از هنر به نام هنر مفهومی ایجاد شد که تعاریف مربوط به هنر را تغییر داده است، به خصوص زیباشناسی در هنر را و می گوید هنر باید مفهوم داشته باشد، نه لزوما" ظاهر زیبا.»

وی تصریح کرد: «در واقع هنر مفهومی هدفی است که هر وسیله ای را توجیه می کند، از جمله نرم افزار را. عکس ثبت واقعیت های محیط اطراف است و با توجه به مفهومی شدن هنر عکاسی، این تعریف دیگر جامعیت ندارد. الان تکنولوژی و نرم افزارکمک می کند که تفکرم بهتر را انتقال دهم. »

گفتم: «البته ژانر دیگری از عکاسی به نام عکاسی خبری و یا مستند داریم که کار ثبت واقعیت ها را انجام می دهد.»

اندیکلایی تاکید کرد: « درست است. در عکاسی مستند عکاس حق ندارد عکس را ادیت کند، مثلا" از گیوه ای فرسوده در یک روستا عکس بگیرد و با ادیت، ایرادهایش را رفع کند.»

سخن پایانی این مدرس عکاسی هم جالب است: «عکس خلاقانه حد و مرزی ندارد. الان دنیا، دنیای گرفتن عکس نیست، بلکه دنیای ساختن عکس است، البته ساختن عکس به مفهوم دست کاری در عکس نیست، مانند شاعری که شعر می سازد، عکاس هم عکس خلق می کند و می سازد.»



*آنان که رفته اند، آنان که مانده اند

ایده برگزاری این نمایشگاه از حامد دهقان است. از او که در زمینه فعالیت های اجرایی نمایشگاهی تجربه دارد، مهم ترین ضعف ها و اشکال های نمایشگاه های عکس را می پرسم که می گوید: «عکاس ها کم تر به محتوای آثار توجه می کنند و فقط تابلو را در معرض دید قرار می دهند. ما در این نمایشگاه کنار تابلوهای هر عکاس، متنی را از او قرار دادیم تا به فهم اثر کمک کند. اشکال دیگر این است که به جذابیت بصری کار فکر نمی کنند و در نمایشگاه ها، عکس را بدون قاب بندی و تزیین قرار می دهند که ما البته چنین نکرده ایم و برای همه عکس ها، قاب در نظر گرفته ایم.»

اگر بخواهیم ماحاصل  این گفت و گوی 90 دقیقه ای را در یک جمله بگوییم، باید اذعان داشت که کم رنگ بودن سهم آموزش در زمینه هنر عکاسی در استان مشهود است. نبود امکانات آموزشی و نمایشگاهی، نیز قطع ارتباط عکاسی هنری و حرفه ای با مردم عادی اشکال دیگری است که جای سخن و بحث بیشتری دارد.

نبود همین امکانات سبب شده برخی از هنرمندان برجسته مازندرانی جلای وطن و به تهران عزیمت کنند، تنانی چون: سید مهدی مقیم نژاد متولد 1355 بابل که دکترای پژوهش هنر با گرایش عکاسی از دانشگاه هنر تهران دارد و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران با درجه استادیار است.، یا حمید سِوِری، متولد 1337 ساری که دکترای تاریخ هنر از دانشگاه کالیفرنیا دارد و مدرس دانشکده های هنر است.

*مطلب مرتبط:

« زندگی در پیش رو» از ساری به بابل می رود