دوشنبه 10 فروردين 1394-16:38
شهرِ چاله چوله ها/متولی ساماندهي آسفالت قائم شهر كيست؟
متولیان قائم شهر آن قدردرگير كارتابل و جلسات و پشت ميز نشستن هستند كه فرصت سركشي به معابر شهري را ندارند، يا اينكه اگرهم در سطح شهر تردد مي كنند با خودروهايي گران قیمت در حال رفت و آمد هستند، يا از جاهايي بسيار شيك تردد مي كنند که چاله چوله ها را نمی بینند!
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، رضا صديقي برنجستانكي: تعطیلات نوروز فرصت مناسبی بود تا به رسم ديرينه به زادگاه خود سفر كنم. ديد و بازديدهاي نوروزي سبب شد که از كوچه پس كوچه ها و خيابان هاي فرعي قائم شهر گذر کنم. آنچه مرا وادار كرد اين پرسش را مطرح كنم كه در واقع نوعي گلايه از مسئولان شهری است، وضعيت دست اندازها، چاله ها و گاهي اگر اغراق نباشد گودال هاي خيابان ها و محله های شهر است كه بلاتكليف مانده است و ظاهرا ًهيچ كس در فكر پر كردن آن نيست!
تیتر این یادداشت خود گوياي همه چيز است و پاسخ سوال هم كاملا واضح است، اما چهارعامل مهم حلقه مفقوده مسئله است: بی اطلاعی از وضعيت موجود، نبود اراده براي سامان بخشي، ناتواني مديران شهری و نداشتن بودجه و امكانات.
تصورم آن است که عامل اول و دوم بیشترین تاثیر را در اين نابساماني دارد. در واقع احتمال دارد مسئولان شهر اصلا خبر ندارند كه خيابان هاي شهر چگونه است!
از ابعاد دیگر هم می توان مشکلات چاله های قائم شهر را تحلیل کرد: متولیان شهری آن قدردرگير كارتابل و جلسات و پشت ميز نشستن هستند كه فرصت سركشي به معابر شهري را ندارند، يا اينكه اگرهم در سطح شهر تردد مي كنند با خودروهايي گران قیمت در حال رفت و آمد هستند، يا از جاهايي بسيار شيك تردد مي كنند(البته اگر مكان شيك وجود داشته باشد) كه چنین احساسي در آنها برانگيخته نمي شود!
حالت های دیگر این ک اصلا اراده اي براي بهبود وضعيت شهر وجود ندارد! شايد واقعا نمي دانند حل اين مشکل از وظايف كدام دستگاه است! و يا شايد هم فكر مي كنند كه خب، هركسي بايد جلوي در خانه خود را بهسازي کند!
در مورد عامل سوم بنده به خودم اجازه نمي دهم چنين جسارتي در حق مديران شهري روا دارم كه نسبت ناتواني در حل مسائل شهري را به آنها بدهم، چراکه منتخبان مردم همين شهر هستند و قطعا همشهريانم توانمندي هايي در اين افراد سراغ داشتند كه به آنها راي دادند.
البته نبود بودجه و امكانات هميشه بهترين بهانه براي پاسخگو نبودن مسئولان است؛ هرچند من قانع نمي شوم كه اعتبار کافی نيست و اين نابساماني ها بابت نبودن بودجه است. هنر يك مدير استفاده بهينه از حداقل امكانات و درآمد زايي و خلق پول است.
در پایان لازم است بگویم که من ساکن تهران هستم، مسئولان شهرم را تنها در حد نام می شناسم و هیچ شناختی از آن ها نداشته، با این یادداشت قصد تخریب کسی را هم ندارم.
من یک شهروند عادی و عضو كوچكی از انجمن تلارپه يا همان قائم شهري هاي مقيم تهران هستم، فقط سالي دو- سه بار به بهانه ايام نوروز، محرم و... به قائم شهر سفر مي كنم و دوست دارم شهري زيبا و در خور شان و منزلت همشهريانم را ببينم، بدون دست انداز و چاله چوله های فراوان.