سه شنبه 18 فروردين 1394-10:12

نماد اخلاص در بوستان ملل چه می گوید؟

     نماد اخلاص در سکوت تاریخی اش با همه سخن ها دارد، کافیست لحظه ای به تماشایش نشست .    


 مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، حسین محمدی، مجسمه ساز: در شهرها و حواشی آن به فراخور حوادث، خواسته و ناخواسته در فرایند زمانی « صورتی» ایجاد می شود که به عنوان مکانی با نشان ، شکل می گیرد.

به هوشمندی مدیران شهری بستگی دارد که بتوانند از آن تصویری تاریخی بسازند تا برای نسلهای پیش رو، هویتی ماندگار شود.

از تاریخ باستان برای ساختارمندی روابط انسانی با محیط ، نمادهایی قائم می شد تا در ساز و کار اندیشه ها و احساس و زندگی روزمره، الفتی به مثابه مشارکت همگانی صورت پذیرد .

       ستونهای یونان باستان از شخصیتها و رویدادهای تاریخی سخن می گفت و نیز برای ثبات و پایداری.

 مصریان باستان از اشکال هرمی برای نشان دادن آرای مذهبی خود بهره می جستند و نیز برای نظم و قدرت.

 گاوهای سرستونهای تخت جمشید، قدرت و حیات بشری را به نمایش می گذارد و صدها نماد دیگر که در طول حیات بشر برای نقل آرمانها و ایده های خود ، بر فراز نمودند.

 دردنیای معاصر هم در کشورهای مختلف با ادبیات هنر رئالیسم وانتزاعی توانسنتد تمایلات حسی نسلها را با مفهوم شناسی و مکان یابی خاص با طرحها و فرمها به نقش بکشانند.

 مجسمه ها، قصه تاریخی نسلها هستند که با مضامین المانی ، سخن ها می گویند .

       با توجه به جنبشهای هنر مدرن که در سطح دنیای امروز صورت پذیرفته و سبکهای هنری متنوع در عرصه هنر حجمی، باید اذعان داشت که امروزه  بیش از پیش به نماد سازی موضوعات روز نیازمندیم تا گفتمان روز، در تمامی لایه های اجتماعی توسعه یابد و مجسمه ها یکی از روان ترین مصادیق این گفتمان بهنگامند .

       در سده اخیر، تاریخچه شهرهای ایران امروزین نیز به شجاعتی نمکین نمادسازی با مجسمه های پر مضمون روی آورد که تحسین آیندگان را در برخواهد داشت.

 رویکرد مدیران شهری به این امر مبارک برای جاودانگی اندیشه و احساس، با نماد سازی سمبولیک از واژه ها و مفاهیم اخلاقی و ارزشهای ملی و دینی ، گامی درخشان خواهد بود .

      اما جانمایی مجسمه ها در نقطه نقطه ی شهر، خود جای سخن فراوان دارد که باید توسط اهل نظر و فنون شناسان شهری به خصوص هنرمندان حجمی پرداخته شود که به سهم خود در آینده ای زودرس به آن خواهم پرداخت.

     در میانه این بحث گریزی به بوستان ملل ساری می زنم. طرح و اجرای این بوستان با کمتر از یکسال تولدش با نادیده انگاری از تمامی نقایصش، بزرگترین اقدام مدیریت شهری در سه دهه گذشته است.

 ابتکار احیای رودخانه مرده تجن و ایجاد دریاچه ای طراوت ساز و فضای دل انگیز آرامش بخش برای شهروندان، گامی شعورمندانه در روند مدیریتی بود که تاریخ، همواره به نیکی یاد خواهد کرد.

 حفظ این فضا از وظایف جدی تمامی لایه های مدیریت شهری است که باید از شلوغی موضوعات، از جمله حضور درشکه و دوچرخه و اسکیت و اتومبیل سواری در میان جمعیت با جدیت پرهیز کنند و یا در بسامان رساندن آن اندیشه کنند و صد البته با ایجاد صدای جیغ جت اسکی و قایقهای تندرو در آب هم ، آرامشی را که قصد اولیه متولیان طرح پارک بوده از شهروند سلب خواهد شد .


      از این گذار که بگذریم به قصه اصلی خود می رسیم که در محوطه پارک نصب شد.

      هیبتی از جنس سنگ مرمریت با بیش از هفت تُن با  « نماد اخلاص » با رنگ روشن ، بوستان ملل را آراست. این نماد، حداقل کارکردش هویت بخشی مشترک به راهروان متفرق در جاده زندگی در پارک است. از سرعت شان می کاهد و لحظه ای را وامی دارد تا توقفی اندک به عابر بدهد. مخاطب را به خود می خواند تا نگاهش را به دنیای درونش گره زند. پنجره درونش را می شکافد تا با سرودن غزلواره طبیعت، مهتاب بهاری را ببخشاید .

      سنگی خشن و زمخت ولی با درون شیشه ای روی چمنهای بوستان ملل در انتظار آفتاب به افق، خیره مانده است.

درونش را میزبان آفتاب نمود تا آفتاب گونه، نمود کند. فرشته ای را میهمان درونش کرد تا گلهای سرخ لبخند باغ همسایه را پاس دارد . مرغان دریایی هر صبح از پنجره درونش گذر می کنند. موهای طلایی دخترک معصوم در وزش باد فواره  دریاچه، از پنجره ی اخلاص همواره پیداست.

نماد اخلاص بوستان، صفای گذرگاه عابران شد . لنز فلشبک اخلاص در تصویر خاطرات بوستان، هر لحظه و لحظه بی تابانه، نور می تاباند .

    اخلاص بوستان، سینه اش را رو به اقیانوس گشود و فضای بوستان را رازدان سکوت نمود.

     نماد اخلاص در سکوت تاریخی اش با همه سخنها دارد، کافیست لحظه ای به تماشایش نشست . 

      متن تصویر خیال انگیز صداقت را در باران آرامش بوستان ، می توان خواند، کافیست به جای تماشای صورت ناموزونش، دست به دیوار بی مرزش ، به نوازش کشید .

سخن بی کلام نماد بوستان ، از ابتدای دروازه تا انتهای دریاچه، شنیدنی است فقط کافیست به بهانه تنفس، روی سنگ های بجای مانده، قدم گذاشت .

    هر ذره از این سنگ ها، آواز قلم و چکش را در دل دارد، فقط کافیست نگاهی عمیق به اشکال هندسی اش شود.

     همه نمادها سخنها در دل دارند ولی نماد اخلاص ، سخنی دیگر و از جنسی دیگر در سینه دارد. باید از صافی درونش گذر کرد تا نادیدنی های شنیدنی را دید .

*مطلب مرتبط:

بیا ز سنگ بپرسیم