سه شنبه 1 ارديبهشت 1394-9:15

رواج الگوی نمایشی در مدیریت شهرداری های مازندران

من شهردارم، پس نمایش می دهم!

شهردار کنونی ساری از امور روبنایی آغاز کرد، اما امروز که مدت زمان بسیار زیادی از مدیریت وی نمی گذرد، شهرداری مرکز استان پروژه های بزرگ زیربنایی را یا به سرانجام رسانده و یا در حال اجرای آن است/ شهرهای نزدیک تر و همجوار ساری در ماه های اخیر به طرز بسیار ناشیانه ای به الگوبرداری سطحی از این مدل پرداخته اند.


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، احسان شریعت: یکی از اصلی ترین حربه های برخی مدیران (برای آنکه خود را مدیری لایق و شایسته نشان دهند) دست زدن به اعمال نمایشی و روبنایی است. چه آنکه این گونه اعمال روبنایی هم سریع تر به مرحله بهره برداری می رسد، هم بیشتر در چشم مردم بوده، و هم به هزینه و بودجه کمتری نیاز دارد. مضافا اینکه پروژه های روبنایی و نمایشی به کار علمی و تخصص خاصی نیز نیاز نداشته، مدیر خود می تواند بدون بهره مندی از تیم های مشاوره تخصصی به چنین اعمالی اقدام کند.  

یکی از اصلی ترین حوزه های مدیریتی که این موضوع بسیار بیشتر در آن صدق می کند حوزه مدیریت شهری و شهرداری هاست، چه آنکه در کار شهرداری ها معمولاً می توان یک تقسیم بندی کلی میان امور روبنایی و امور زیربنایی قائل شد.

برای مثال یک شهردار می تواند با n میزان بودجه ی مشخص تنها یک پروژه شهری مثلا یک پل زیرگذر را اجرا کند اما با همان میزان می تواند اقدامات روبنایی بسیاری را انجام دهد. رنگ آمیزی جداول، دیوارها، روکش آسفالت، کاشت نهال، مبلمان شهری و غیره از جمله کارهایی است که وی می تواند با بودجه ی احداث یک زیرگذر انجام دهد.

آنچه در این میان اهمیت دارد اولویت قائل شدن به امور شهری است. معمولاً نیز در علم مدیریت منطق حکم می کند با یک میزان بودجه محدود، به سراغ اموری رویم که اولویت دارند. حال این اولویت می تواند توسط تیم های کارشناسی متخصص تعیین شده و به مدیران ابلاغ شوند.

برای مثال در تقاطعی که همواره ترافیک سنگین دارد و موجبات مشکلات فراوان می شود، احداث پل، اولویت مهم شهری در آن شهر ب شمار می رود. از این رو ابتدا باید مشخص کرد که میان امور زیربنایی و روبنایی کدام یک اولویت داشته، ضمنا میان هر حوزه نیز کدام یک اولویت دارد؟ یعنی میان خود امور روبنایی و خود امور زیربنایی کدام امور بیشتر اولویت دارد؟ برای مثال بین روکش آسفالت و رنگ آمیزی تیربرق ها یا دیوارها کدام یک مهم تر بوده و اولویت دارد؟

از روزی که شهردار فعلی ساری کار خود را آغاز کرد الگوی جدیدی در مدیریت شهری نمایان گشت. البته پیش تر و در میان مدیران پیشین در حوزه های گوناگون نیز این الگو وجود داشت، اما با شروع به کار شهردار فعلی ساری این الگو هم در کمیت و هم در کیفیت حرکت جدید و نوعی انقلاب مدیریتی محسوب می شد. این انقلاب مدیریتی شهری که تقریباً بی سابقه بود، حرکت خود را از الگوی پروژه های کم هزینه ی نمایشی و پرداختن به امور روبنایی آغاز کرد.

طی ماه های نخست واکنش ها به این مدل مدیریتی در دو سوی مخالفان سرسخت و موافقان جریان یافت. برخی مردم از رنگ های شادی که شهر را به سان نقاشی رنگارنگ درآورده بود شادمان بوده و از این حرکت نمایشی راضی. اما مخالفان که بیشتر از میان خواص بودند این را نوعی پوپولیسم و عوام فریبی در امتداد مدیریتی همچون مدل رئیس جمهور دولت دهم می پنداشتند. مدلی که سعی می کند مردم را با شعارهای بزرگ و توخالی و عملکردهای بادکنکی مشغول کرده و آنها را در توهم و خوابی عمیق داخل کند. آنها می گفتند با رنگ آمیزی تیربرق ها شهر درست نمی شود، بلکه شهر نیاز به پروژه های مهندسی و مدیریت علمی و زیربنایی دارد.

آرام آرام این مدل مدیریت شهری از مرزهای ساری فرا رفت و به شهرهای دیگر کشیده شد. اکنون اگر نگاهی کلی به شهرهای استان شود می توان تقلید از این الگو را به طرز ابتدایی و ساده ای مشاهده کرد که در مدیریت شهری برخی شهرها نمایان شده است. به طور ویژه شهرهای نزدیک تر و همجوار ساری در ماه های اخیر به طرز بسیار ناشیانه ای به الگوبرداری سطحی از این مدل پرداخته و شهرهای خود را به زینت های توخالی این مدل آراستند.

اما آنچه برخی شهرداران شهرهای استان در دریافت آن دچار اشتباه شده اند، آن است که آنها مدل مدیریت شهری شهردار کنونی ساری را به طرز نادرست و ناقصی الگوبرداری کردند. آنها در واقع تنها از بخش های روبنایی مدل شهردار ساری تقلید کردند. در حالی که چیزی که به طور بسیار واضحی در مدل کنونی شهرداری ساری نمایان است کلیت بسیار منسجمی از عملکرد همه جانبه در جنبه های مختلف روبنایی و زیربنایی است.

 شهردار کنونی ساری از امور روبنایی آغاز کرد، اما امروز که مدت زمان بسیار زیادی از مدیریت وی نمی گذرد، شهرداری ساری پروژه های بزرگ زیربنایی را یا به سرانجام رسانده و یا در حال انجام آن است. شاید فقط تنها یک پارک ملل ساری خود گواهی بارز برای عملکرد زیربنایی شهردار ساری باشد.

متأسفانه برخی شهرداران شهرهای مازندران که بیشتر به فکر مشهور شدن با القاب و عناوین اند، با الگوبرداری ناشیانه از این مدل تنها به فکر رنگ آمیزی دیوارهای شهر و برپا کردن جشنواره های بی فایده و برنامه های پر سرو صدا با هزینه های فراوانند.

شهرهای مازندران به علل فراوان همچون تراکم بالای شهری و گردشگر پذیری به مدیریت شهری بسیار ماهرانه، علمی، و شجاعانه ای نیاز دارند.

 مدیریت شهری ماهرانه، علمی و شجاعانه یعنی حل معضلات بزرگ شهری به وسیله اجرای پروژه های دقیق تا بتواند نیازهای شهر را مرتفع کند. برای مثال آیا می توان به وسیله رنگ آمیزی دیوارها و جداول، گره های ترافیکی را حل کرد؟ آیا نباید فکری جدی برای چاله های بی شماری که سراسر کوچه پس کوچه ها و حتی خیابان ها را فرا گرفته کرد؟ آیا نباید فکری جدی برای تعریض خیابان ها، تقاطع های حساس، کانال های آب، ترافیک فزاینده، کمبود پارکینگ های شهری، پیاده روهای ویران، سرانه پایین پارک ها و فضای سبز، و از همه مهم تر شهرفروشی کرد؟

شهرهایی با این حجم عظیم مشکلات و چالش های بزرگ آینده، به مدیریتی ماهرانه، علمی و شجاعانه نیاز دارند نه فقط نمایش طرح ها و رنگ ها.