پرسش عمومي مازندراني ها در زمينه شناسايي عوامل تأخيري در معرفي استاندار اين استان اذهان مردم اين استان را متوجه كانون هايي كرده كه با فشار خود به دولت در تحميل كانديداهايي خاص، موجب تأخير انتخاب استاندار مازندران شده و تنها استاني را كه فاقد استاندار بوده براي بهره مندي از مدير ارشد خود آن را از اولويت خارج ساخته و در تاخير خسارت بار قرار داده اند، و اين در شرايطي است كه مسئله انتخاب استاندار براي استانهاي داراي استاندار به سرعت انجام مي شود و كارهاي جديد اين استانها نيز با آغاز استاندارانشان شتاب مي گيرد.
با تصريح اصل تفكيك قوا و تاييد اين مسئله از سوي عام و خاص، ارائه نظرات مشاوره اي و پيشنهادي از سوي نمايندگان مجلس و حتي دادن فهرست اسامي، اقدامي طبيعي و ياري دهنده تلقي مي شود، اما اگر اصرار و پافشاري و تعصب ورزي بر روي نام يك يا چند منتخب خود، فشار و تنگنا را بر دولت تحميل كند و به دولت اجازه ندهد تا فردي منطبق بر معيارها و توانمند بر اجراي منويات و سياستهاي خود را برگزيند، اين حركت نه تنها خدمت به مردم استان نيست، كه نقض قانون و نمايشي از خصلت هاي زياده خواهانه و انحصارطلبانه است و براي مردم اين ذهنيت را به وجود مي آورد، هم چنان كه آورده است. چه تمركز بر روي يك فرد و حمايتهاي كليشه اي در بالاترين سطوح از وي با وجود شائبه هاي فراوان، با چه انگيزه اي و براي حفاظت از منافع چه جناح هايي فراتر از مردم مازندران انجام مي شود؟!

آيا آن گونه كه مي گويند، صلاحيت و استان شناسي ملاك است و يا چون جناح هاي چپ و راست نظر مساعد دارند و در گزينه مورد اجماع خود هيچ دافعه اي را تاكنون نيافته اند و براي همه مقاصد و مطامع خود مي توانند در سايه جاذبه هاي بي پايان گزينه شان موفق عمل كنند و به خيل عظيم نيروهاي اصول گرا و ارزشي مازندران ميدان عمل براي تحقق عدالت و ايجاد فرصت براي همه فرزندان شايسته اين سرزمين سرسبز و محروم ندهند، اين چنين آشكار دست به جوسازي عليه كانديداهاي اصولگرايان به منظور اثبات صلاحيت كانديداي خود مي زنند؟!

 مردم اين روزها مي گويند كه اگر چهره هاي سنتي و صاحب مسئوليت ظرف 27سال اخير مي توانستند منشأ تحول و رفع تبعيض و ظلم از مازندران قهرمان باشند، چرا تاكنون در زمان تصدي جناح راست و چپ، كه خود عهده دار مسئوليت هاي كليدي نيز بوده اند، كاري از پيش نبرده و همواره براي تثبيت و تحكيم شرايط موجود سخت كوشيده اند و امروز با رويكرد مردم به اصولگرايان و رويگرداني از چپ و راست، چرا اين دو جريان در يك ائتلاف گسترده و معنادار وارد عرصه تخريب اصولگرايان شده و از چهره هاي امتحان پس داده خود در حد اكثر توان و با هزينه كردن عالي ترين سرمايه هاي خود دفاع مي كنند و نقش گندم نمايان جو فروش را ايفا مي نمايند!
مگر چه اتفاقي در آستانه وقوع است كه اين چنين تحرك هاي غيرطبيعي و خلاف قانون در مازندران مديريت مي شود؟
چه اراده هايي از گزينش استاندار ارزشي و عدالت محور كه پاك دست بوده و از رانت هاي نسبي و نسبي منزجر است، آشفته خاطر شده و با بهانه قرار دادن سابقه كار اجرايي و مازندران شناسي، درصدد تحميل خذف به جاي صدف به مازندرانيهاي هوشيار و عدالت طلب هستند؟

 اين اراده هاي ناهمسو با مردم و رئيس جمهور منتخب چرا به عيان مواضع و اهداف جناحي و يا طبقاتي خود را بيان نمي دارند و پشت استدلال هاي كلي و عوام پسند، به دور از طهارت مصداق و گزينه خود سنگر مي گيرند و آنچنان فضاي ناسالم سنگين را در ايجاد اختلاف بين نيروهاي اصولگرا بر مردم استان و حتي دولت تحميل كرده اند كه در ميان كانديداهاي متعددشان حتي يك كانديدا از اصول گرايان مورد سنجش و ارزيابي وزارت كشور قرارنداشته باشد. شايد بتوان با چنين بحران آفريني و مديريت كردن آن چند صباحي قدرت را دردست داشت، اما نمي توان از قضاوت عادلانه مردم در فرداي ديگر و حسرت جبران ناپذير از دست دادن فرصت هاي طلايي براي عمران و آباداني مازندران و تحكيم اعتقاد ايماني مردم و جوانان سرخورده آن فرار و از پذيرش مسئوليت شانه خالي كرد.
سناريوي تدويني عليه اصول گرايي در مازندران، فشار زايدالوصف به دولت براي قبول كانديدايي از ائتلاف چپ و راست است كه در صورت مقاومت رئيس جمهور محبوب، ناگزير ساختن دولت به انتخاب استاندار غيربومي و سپس راه اندازي تبليغات منفي عليه دولت و استاندار با تكيه بر حساسيتهاي طبيعي مردم مازندران در زمينه استاندار بومي است. دولت نيز همچون مردم مازندران معتقد به كم نظير بودن مديران ارزش محور و اصول گراي اين استان است، اما وقتي عده اي سناريوي تحميلي به دولت اين گونه نوشته اند، براستي مقصر اصلي چه كساني هستند.

دولت كه مي خواهد در مازندران به نفع مردم محروم تحول به وجود آورد و يا جناح ها كه مي خواهند منافع خويش را پاسباني كنند؟! آيا تنازل جناح ائتلافي در انتخاب استاندار ضعيف ولي در طيف خود و محروم سازي اصولگرايان در خدمت صادقانه به مردم قهرمان مازندران، حكايتگر مظلوميت ارزش محوران و لزوم سازماندهي آنان در اين استان ولايتمدار نيست؟