شنبه 19 ارديبهشت 1394-17:58
استانی شدن انتخابات فرصتی برای توسعه سیاسی
به نظر می رسد با توجه به سطح توسعه اجتماعی و فرهنگی در مازندران، استانی شدن انتخابات گامی موثر در جهت توسعه سیاسی و فرهنگ کار حزبی باشد.
مازندنومه؛ سرویس سیاسی، احسان شریعت: در روزهای اخیر اصلی ترین موضوعی که انتخابات مجلس اسفندماه 94 را هر چه بیشتر داغ می کند، استانی شدن انتخابات مجلس است؛ چیزی که کلیات آن در مجلس شورای اسلامی توسط نمایندگان مردم به تصویب رسیده و بررسی بیشتر آن توسط رئیس مجلس به کمیسیون شوراها ارجاع داده شده تا مورد مداقه بیشتری قرار گیرد.
در این طرح قرار است انتخابات مجلس شورای اسلامی همچون انتخابات خبرگان رهبری به صورت استانی برگزار شود. یعنی نامزدها توسط کل مردم استان انتخاب شده و به آنان رأی داده شود. اما با این تفاوت که نامزد هر حوزه انتخابیه باید 15 درصد رأی حوزه انتخابیه را کسب کرده تا بتواند از رأی استانی خویش بهره مند شود. در این صورت حوزه های انتخابیه به کانون فرعی و استان به کانون اصلی رأی گیری تبدیل می شود.
این طرح موافقان و مخالفان زیادی در مجلس، نخبگان، دولت، دانشگاه و مردم دارد. با جمع بندی نظرات می توان این گونه نتیجه گرفت که موافقان ادله ی بیشتری برای تأیید این طرح دارند.
موافقان اعتقاد دارند با استانی شدن انتخابات مباحث کلان که در اصل باید مشغله ی اصلی نمایندگان باشد مورد توجه قرار گرفته، مباحث خرد که همواره فکر و زمان نماینده را سلب می کنند کمرنگ می شود. همچنین به دلیل آنکه حوزه اصلی رأی گیری استان است، از تخلف ها و مباحث قومی و قبیله ای کاسته شده و نوعی نخبه سالاری بر الگوی انتخاب سایه می افکند. یعنی مردمی از شهرهای دیگر که هیچ بستگی قومی و جغرافیایی به نامزد شهرهای دیگر ندارند بیشتر به دلیل عملکرد، شایستگی و لیاقت نامزد شهر دیگر به وی رأی می دهند.
اما آنچه در این نگاشته مدنظر است آن است که به نظر می رسد با مدنظر قرار دادن برخی مشاهدات، می توان این فرضیه را ارائه کرد که استانی شدن انتخابات در مازندران وضعیت تقریباً ویژه ای داشته، فرصتی مناسب برای توسعه به ویژه توسعه سیاسی است.
از سال ها قبل که انتخابات مجلس بدین صورت انجام می شد همواره منتقدان و تحلیلگران از این سبک سنتی گله مند بوده، الگوی انتخاب در حوزه های انتخابیه را الگویی بر اساس قومیت، خویشاوندی و جغرافیا می دانستند.
تحلیلگران علت اصلی این الگوی انتخاب را ضعف ساختارهای حزبی و فعالیت های قانونمند سیاسی برشمرده و معتقدند در انتخاب نمایندگان مجلس، احزاب سیاسی و گروه ها هیچ نقشی ندارند. به همین دلیل توسعه سیاسی در کشور که باید در انتخابات مجلس تمرین شود، شکل نگرفته و مشق دموکراسی نمایندگی ناقص نوشته می شود.
این یک پدیده عمومی در کل کشور است که هنوز (مخصوصاً در شهرستان ها) الگوی انتخاب نامزدها از طرف مردم الگویی حزبی و سیاسی نیست. مازندران نیز از این پدیده مستثنی نبوده و همین الگو در حوزه های انتخابیه آن همواره جریان داشته است.
به نظر می رسد با توجه به سطح توسعه اجتماعی و فرهنگی در مازندران، استانی شدن انتخابات گامی موثر در جهت توسعه سیاسی و فرهنگ کار حزبی باشد.
از این نظر برخی آمارها و شواهد، علت های خوبی برای تبیین اند. برای مثال رتبه نخست مازندران در دسترسی به اینترنت با آمار 94 درصدی، بهترین بستر برای دسترسی به شبکه های اجتماعی مجازی و چیزی است که می تواند به صورت بالقوه فرصتی برای یادگیری رقابت های سیاسی و قانونی باشد.
مورد دیگر حجم عظیم تحصیلکرده های دانشگاهی و وجود دانشگاه های فراوان در این استان است. به طوری که امروز مازندران در رتبه های بالای جدول توسعه علمی کشور قرار دارد.
نزدیکی به پایتخت و حجم عظیم مازندرانی های مقیم پایتخت بستر مهم دیگر برای تمرین تحزب است. رضا صالحی امیری رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران، در همایش مازندرانی های مقیم پایتخت عنوان کرد بیش از یک میلیون مازندرانی در تهران زندگی می کنند. این نزدیکی به تهران می تواند در ارتباط احزاب شهرستانی با احزاب پایتخت که بسیار فعال تر هستند، تأثیرگذار باشد و به فعالیت احزاب مازندرانی کمک کند . همچنین در رایزنی و کسب ارتباطات سیاسی با گروه های قدرت و افزایش سهم سیاسی موثر باشد.
یکی دیگر از گزاره های موثر توسعه روستایی در مازندران است. به طوری که هم اکنون در مازندران روستاها از لحاظ توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بسیار رشد یافته و به نسبت دیگر استان ها وضعیت مناسب تری دارند.
این توسعه یافتگی روستایی مازندران را در شرایط بسیار بهتری برای توسعه سیاسی قرار می دهد. چرا که همواره روستاها به سبب دور بودن از سطح توسعه یافتگی شهرها، موجبات نگرانی اندیشمندان علوم سیاسی را فراهم می آورند. اما با توسعه یافتگی روستایی می توان انتظار داشت حتی میان سالان و افراد مسن روستایی درک درستی از انتخابات استانی داشته و بتوانند با تشخیصی نسبی، به افراد شایسته و لایق رأی دهند.
در پایان می توان اصلی ترین پارامتر برای تبیین این فرضیه را میزان مشارکت سیاسی مردم مازندران در انتخابات های مختلف عنوان کرد.
برای مثال مردم مازندران در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 رتبه نخست مشارکت در انتخابات را در کل کشور از آن خود کردند که مورد بسیار مهمی محسوب می شود. همچنین مردم مازندران رتبه دوم میزان رأی به حسن روحانی را در انتخابات سال 92 داشتند. این میزان مشارکت سیاسی در یکی از مهم ترین انتخابات ها، نشان از درک شرایط سیاسی از جانب مردم استان دارد.
در مجموع می توان گفت به لحاظ شرایط فوق و دیگر پارامترها که مازندران را به صورت بالقوه در شرایط مساعدی از حیث توسعه سیاسی قرار می دهد، استانی شدن انتخابات می تواند در این استان فرصت مناسبی برای ارتقای توسعه سیاسی و همچنین در پی آن توسعه اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی باشد.
*مطلب مرتبط